وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقدمه و تصحیح نسخه خطّی دیوان نجیب­ الدین اصفهانی

آثارِ پیشینیان در قالبِ نسخ خطی از پس قرن‌ها به یادگار مانده‌ است و این بر عهدۀ ماست که آنها را حفظ کنیم و در عین امانت به تصحیح آن اقدام نماییم.

 

«هدف از دانش و فنّ تصحیح متون، به دست دادن متنی هر چه نزدیکتر به متن اصلی است که از زیرقلم نویسنده ای خارج شده و یا از بیان شاعر یا گوینده ای تراوش یافته، و امروزه مورد پژوهش ماست» (جهانبخش، 1384: 14-13).

 

با اینکه برخی محققان رابطۀ خوشی با ادبیاتِ دورۀ صفویه ندارند و شاید اساساً ارزشی برای آن قائل نباشند شبهه نیست که از نظر تازگی وغرابتی که اشعار این دوره دارد به کلّی از آثارِ ادبی ادوارِ دیگر متمایز است. لطفعلی بیک آذر در آتشکده و رضاقلی‌خان هدایت در مجمع الفصحا هرجا ذکری از شعرای دورۀ صفویه رفته است به اجمالی هرچه تمامتر برگزار کرده‌اند (رک. مؤتمن، 1339 : 344 و 345). در هر حال دور از هرگونه تعصب شعرِ این دوره حلقه‌ای است از زنجیرۀ ادبی از نخستین روزهای شعر پارسی تا کنون. نبایست با نگاهی که به نقد و بررسی سخنِ سخنسرایانِ سده‌های چهارم و پنجم تا پایان هشتم می‌پردازیم به ارزیابی و سنجش سخن این عصر پرداخت. باید قیاسِ فصاحت را با در نظر داشتن وضع ادبی، اجتماعی و سیاسی آن زمان سنجید. این که از هر صنف شاعرانِ ممتازی در این دوره ظهور کرده‌اند نکته‌ای نیست که از آن بتوان به تسامح گذشت. آگهی تبریزی به سوزن‌گری منسوب بود و ظریفی تبریزی به خرده‌فروشی اوقات می‌گذرانید. فنایی مشهدی علافی می‌کرد و مولانای یمنی در سمنان کفشگر بود. فقیری یخنی‌پزی می‌کرد و وصلی تبریزی از مطربی معیشت می‌نمود. امیری اصفهانی به دکّانِ عطاری می‌نشست و بزمی قزوینی کفشدوز بود (رک.سام میرزا، 1314 : 141 تا 170)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

«از مهمترین عواملی که در زمانِ صفویه شعر و شاعری در عوام رخنه کرد این بود که صفویه ترویج مذهبِ شیعه را اساسِ سیاست خویش کرده بود و خود را از جهتِ تقویت مبانی دولت و سلطنت خویش به مدایح شعرا محتاج نمی‌دید. الّا بدان اندازه که شاعر آنها را در نشر و ترویج مبادی مذهب شیعه موثر می‌شمردند»(رک. اسکندر بیک ترکمان، 1334 : 178به نقل از زرین­کوب،1389:254) برخی از پژوهشگران این تغییر مذهب در سلسله صفوی را انقلاب اجتماعی دانسته و تغییر سبک ادبی را معلول این علت می‌دانند (ر.ک : شمیسا، 1382 : 284). این نکته بدین معنا نیست که ادبیّات در دورۀ صفوی صرفاً جنبۀ مذهبی داشته؛ بلکه روابط علّت و معلولی در مسائل اجتماعی و فرهنگیِ پیچیده غالباً غیر مستقیم است. به همین خاطر است که در شعرِ این دوره مشایخی را می‌شناسیم که در سخن‌سرایی دستی دارند و شهرتی. شاعرانی مانند: ملامحسن فیض، میرزا جمال خوانساری، هاشمی کرمانی، ضمیری اصفهانی و میرزا نجیب الدین رضا اصفهانی. در این زمان، غزل‌سرایی عرفانی به تقلید شاعرانِ عارف‌مسلک گذشته و اشعار عرفانی شاعرانِ پیشین مانند سنایی و مولوی و سعدی و حافظ، ادامه دارد.

 

نجیب الدّین اصفهانی از همین شاعران متشرع است. او شاعری است شیعی که حکمت عرفای شیعی را در شعر خود وارد ساخته است. «نورالهدایه» دربارۀ انواع معرفت، «سبع‌المثانی» مثنویی بر وزن مثنوی معنوی مولوی، «دیوان اشعار» ، مثنوی «خلاصه الحقایق» مشتمل بر مسائلِ فلسفی و عرفانی و مبانی تصوف و آداب سیر و سلوک، از آثارِ این عارف و شاعر می‌باشد.

 

1- نجیب‌الدّین رضا اصفهانی

 

میرزا نجیب الدین رضا که با نام زرگر اصفهانی نیز اشتهار دارد، از مشایخ صوفیه ذهبیه در قرن یازدهم و دوازدهم است (عبرت نائینی، 1376، ج 2 : 768). شهرتِ او را به زرگر، رضاقلی‌خان هدایت در ریاض العارفین متذکر شده است و ذیل نام او به شرح احوالش پرداخته است. نگارنده در هیچ جای آثارِ او قرینه‌ای برای این شهرت نیافته و بر این گمان است که شاید این شهرت پس از دوران هدایت (از آن جهت که شاعرِ دیگری با این تخلص داریم و هدایت در مجمع الفصحا به شرح احوال او پرداخته) برای میرزا نجیب الدین رضا رقم خورده باشد. به همین خاطر منشأ این تخلیط را ریاض العارفین هدایت می‌داند. که در این نوعِ ادبی نیز طبع آزمایی کرده است. وی در سال 1047 در اصفهان به دنیا آمد (خاوری، 1362 : 282). «از اماجد مجذوبین و اکابر محبوبین بود و پس از جذبه به سلوک رجوع کرده» (هدایت، 1388 : 149). در اصفهان با شیخ محمدعلی موذن خراسانی ـ از بزرگان عرفا ـ ملاقات کرد و به همراه او به مشهد رفت (همان). در سال 1078 به همراه استاد به اصفهان بازگشت و بعدها خلیفه و داماد او گشت (تمیم‌داری، 1372 : ج 1 : 341). نجیب به نام‌های رضا [و] جوهری، تخلص می‌نموده و خلاصه الحقایق و دیوان غزلیات و سبع المثانی از آثار او بوده» (تبریزی، 1328 : 123). امّا در غزلیات چنانچه نگارنده در آثار او تتبع کرده، وی هرآنجایی که از تخلص استفاده کرده، نامِ نجیب را برگزیده است.

 

معصوم‌علی‌شاه در ذکر شیخ محمدعلی مؤذن می‌نویسد : «خلیفۀ وی  نجیب الدین رضاست که ترجمه‌اش بیاید.»(معصوم‌علی‌شاه، بی‌تا،ج3: 165). در ادامه آمده‌است : «سیّد رضا مردی بزرگوار است و کتاب سبع‌المثانی از اوست و نجیب الدّین را در ریاض العارفین به عنوان زرگر اصفهانی آورده است و ترجمه نموده. وفاتش در سال یک‌صد و هشتاد و پنج نوشته و مخفی نیست که غیر از زرگر اصفهانی است که نامش محمدحسن است. وفاتِ وی را در مجمع الفصحا سال هزار و دویست و هفتاد نوشته است. خلاصه نجیب الدین را تعریف همین بس که

دانلود مقالات

 مرحوم مظفرعلی‌شاه در کتاب مثنوی بحرالاسرار او را ستوده است و بعضی از آن ابیات تیمناً آورده می‌شود.

 

صبح یوم السبت شوال الکریم                 عـارض مشـتاق سـلطان عظـیــم

 

طلعتی فرخنده چون ماه تـمام                چشم جان را جلوه‌گر شد در منام

 

قـصّـه سـبع‌المثانی مـثنـــوی                        از کلام شـــه نجــیب المعنــوی

 

شه نجیب الدین رضا شاه ولی                 مرشـد راه رضـا سلـطان عـلــی»

 

(همان : 216)

 

نجیب اصفهانی در شرحِ احوالِ خود، خویش را امّی معرفی کرده (رک : تمیم‌داری، 1372 : 340) و بر همین اساس است که شرح حال نویسان مانند هدایت در ریاض العارفین و مدرس تبریزی در ریحانه‌الادب و  آقابزرگ طهرانی در الذریعه او را بی سواد دانسته‌اند. امّا آنچه از آثارِ او پیداست؛ نکته‌ای جز این است.

 

درگذشت او را به سال‌های 1080 (هدایت، 1388 : 149) 1085 (معصوم‌علی‌شاه، بی‌تا، ج3 : 216) (خاوری، 1362 : 289) و 1108 (تمیم‌داری، 1372 : 340) بیان کرده‌اند. مرحوم مصلح‌الدین مهدوی وفات او را هم سال 1080 و هم 1075 ذکر کرده است (مهدوی، 1348 : 326 ، 1388 : 617). اگر تاریخِ نگارش آثارِ او ـ چنان‌چه در ادامه بدان خواهیم پرداخت ـ را صحیح بدانیم، تاریخ 1108 برای وفات صحیح‌تر می‌نماید.

 

مزارِ وی در بقعۀ میرزا رفیعاست. صاحب تذکره القبور می‌نویسد : «قبرش در قسمتِ شمالی آب انباری که فعلاً جزو اراضی فرودگاه است قرار داشت و تا این اواخر موجود بود و نگارنده [(= مهدوی)] آن را دیده بود» (مهدوی، 1348 : 326).

 

از آنجایی که در برخی تذکره‌ها و کتب تاریخی ـ ادبی نجیب اصفهانی را زرگر اصفهانی نیز معرفی کرده‌اند؛ نباید این شخص را با زرگر اصفهانی شاعرِ سدۀ سیزدهم اشتباه گرفت. احمد کرمی در مقدمۀ دیوان زرگر می‌نویسد: «آقا محمّدحسن زرگر اصفهانی از غزل‌سرایان اواسط قرن سیزدهم هجری است که درگذشت وی را به سال 1270 هجری قمری یاد کرده‌اند» (زرگر اصفهانی، 1362 : 8 ـ 7). ترجمانِ احوالِ شیخ نجیب در کتاب رجال و مشاهیر اصفهان تألیفِ میرسید علی جناب، هم‌چون ریاض‌العارفین ذیل نامِ زرگر اصفهانی مرقوم گشته و بدون ذکر هیچ منبعی، عیناً متن ریاض‌العارفین آمده است. قابل ذکر اینکه مصحّحِ چاپ اخیر از رجال و مشاهیر هم هیچ‌ اشاره‌ای به این نکته نکرده‌ است (رک: جناب اصفهانی، 1385: 273).

 

1-1- آثار نجیب

 

1-1-1- نورالهدایه

 

 «کتاب مستطاب نورالهدایه از تصنیفات عارفِ کامل و فاضلِ واصل شیخ نجیب الدین رضا تبریزی قدس سره معاصر شاه سلیمان صفوی» در سال 1365 (= 1325 خورشیدی) در چاپ‌خانه علمی به چاپ رسیده است. موضوعِ کتاب در تصوف و انواع معرفت است. نویسنده به بیان اصول دین و اصطلاحاتِ صوفیه می‌پردازد. سال تألیف این کتاب را 1087 نگاشته‌اند (تمیم‌داری، 1372 : 342)

 

2-1-1- سبع‌المثانی

 

منظومه‌ای است عرفانی به فارسی بر وزن مثنوی معنوی مولوی که آن را در سال 1094 سروده و مشتمل بر بیست هزار بیت است. وی این کتاب را به عنوان مجلد هفتم مثنوی جلال‌الدین مولوی سروده و تاریخ سرودن آن سال 1094 نگاشته شده است. نجیب الدین در این کتاب آگاهی‌هایی دربارۀ ضدیّت با تصوف در دوره شاه عباس دوم، در سفر مشهد و اصفهان به دست داده است. در برخی حکایت‌ها که به صورت نظم آورده است، وقتِ تغییر دولتِ صفوی را بیان کرده و در واقع نوعی پیش‌گویی برای سقوطِ این دولت است (جعفریان، 1379 : 533). این کتاب در سال 1342ق در مطبعه سعادت شیراز به صورت چاپ سنگی به همراه رساله‌های تحفة عباسی، دیوان شیخ عطار، رسالة نوربخشیه و رساله در معرفت در هامشِ کتاب به چاپ رسیده است. باری دیگر سبع‌المثانی توسط خانقاه احمدی (تهران) در سال 1360 منتشر شده است.

 

3-1-1- خلاصه الحقایق

 

مثنویی است در آداب سیر و سلوک و تصوف. این اثر در سال 1328 توسط میرزا احمد اردبیلی در ضمنِ کفایه المومنین و اوصاف المقربین به چاپ رسیده است.

 

4-1-1- دستور سلیمان

 

دستور سلیمان رساله‌ای است در اصطلاحاتِ صوفیان که نسخۀ خطی آن در دانشگاه تهران موجود است (رک. منزوی، 1353 : 1038). به غیر از تذکره القبور (مهدوی، 1348 : 327)، عرفان و ادب در عصر صفویه (تمیم‌داری، 1372 : 342) و سبک‌شناسی نثر (شمیسا، 1386 : 232) دیگران به این اثر نجیب اشاره‌ای نکرده‌اند.

 

5-1-1- دیوان غزلیات

 

 نسخه خطی دیوان غزلیاتِ نجیب اصفهانی با شمارۀ 390  در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است. این نسخه شامل 140 برگ، 14 سطری و قریب به 2000 بیت است. این نسخه فاقد تاریخ کتابت است. علاوه بر این مدرس تبریزی و تمیم‌داری دیوان اشعار وی را که مشتمل بر غزل و قصیده و ترجیع و مراثی است برشمرده‌اند؛ امّا از نسخۀ موجودِ آن اطّلاعی به دست نداده‌اند (مدرس تبریزی، 1328، ج2 : 375) ، (تمیم‌داری، 1372 : 342).

 

2-1- ارزیابی شعر نجیب اصفهانی

 

اقبال و هنرِ نجیب اصفهانی در مثنوی‌سرایی بیش از غزل‌سرایی است؛ زیرا در آنجا مفهومی را بیان می‌دارد ولی در غزل‌سرایی بر سرِ موضوع‌های تکراری پیش گفته شده شاعرانِ سده‌های پیشین، دور می‌زند. سبکِ شعری او را بهتر است به حکمِ زمانِ او سبکِ هندی یا اصفهانی دانست. زیرا ابیاتی با سیاقِ سبک هندی که ـ ویژگی‌های «تناسب»، «تمثیل»، «مصراع برجسته» و «اسلوب معادله» و … در آن مشهود باشدـ در دیوانِ او یافت می‌شود.

تصویرهای شاعرانه سیمین بهبهانی و شفیعی کدکنی از منظـر نقد زن مدار

به نام یكتا دادار آفریدگار كه دیدگان بشر همواره نگران اوست و چشمان امید به افق عنایت بی علت او دوخته شده و آدمیان را از حكومتش بهره هاست كه ندانند و زندگانی بگذارند و چون به اندوه گرفتار آیند هم باز به دامنش آویزند. كه رفتنی نیست از دامان پرمهر حضرت الوهیت؛ و به یاد رحمت عالمیان، سرور كون و مكان، حضرت نبوت، ختمی مرتبت محمد مصطفی صلواﺓ الله و سلامه علیه كه عالم به وجود او و ذریه­ی پاكش زیبنده گشت و مهر به گرمای عشق ایشان فروزنده و ماه از تلألؤ جمال روی ایشان تابنده.

 

و اما بعد…

 

آن چه در این رساله گرد آمده است ما حصل غور در تصاویر شاعرانه و نقد بر پایه­ی نظرگاهی زنانه است. كوشیدیم تا در فصل كلیات مطالب، ذیل عنوان “مذهب اصالت زن” مختصری با آن مكتب كه به فیمینیسم شهره است آشنا شویم. بر این اساس ذیل این عنوان، عناوینی مترتب شده است تا فحوای كلام در اذهان خوانندگان گرامی بنشیند و آنان را به مقصود نائل گرداند؛ مضاف این كه مبحث ملحقه به عنوان رساله كه واژه­ی ” زن مدار” است تبیین شده و مقصود نگارنده قریب به وضوح گردد. در این راستا به تعاریفی از شقوق مذهب اصالت زن پرداخته ایم و پس از آشنایی اندك با پاره ای تعاریف، وضعیت زن را در خلال تاریخ مرور كرده، سپس موجودیت وی را در اذهان برخی ملل و مذاهب به طریقی مجمل مورد نظر قرار دادیم.

 

در بخش دیگری از كلیات به نظرات و مكتوبات بزرگان عرصه ی اندیشه و فرهنگ پرداختیم و آن اقوال و آثار را منشأ اثر در روند فكری غالب در باب زن تحلیل كردیم. با توجه به نقد ها و نظرات متنوع گاه مخالف و گاه موافق با این مكتب بر آن شدیم تا نظرات اسلام را هر چند كوتاه در حد بضاعت نگارنده و ظرفیت رساله در تبیین دیدگاه اسلام به زن مقرر كنیم. در پایان مباحث مطروحه در كلیات مطالب ذیل عنوان ” نگاهی گذرا به سیمای زن در ادوار مختلف شعر فارسی ” به مرور مختصری بر حضور زن از دو جنبه پرداختیم؛ در این بخش زن را به عنوان سوژه­ی شعرا و به عنوان خالق اثر مورد نظر قرار داده و اشاره ای به نام برخی از شعرای زن در ادوار مختلف شعر فارسی نموده ایم.

 

پس از این در فصلی كه عنوان آن را بیتی از ملك الشعرای بهار مقرر كردیم به بحث پیرامون وجود یا عدم ادبیات زنانه پرداختیم و در این خصوص از آرای پژوهشگران و صاحبان نظربهره برده و بر آیند و ماحصل گفتار را با رد وجود ادبیات زنانه خاتمه دادیم.

 

” نوع نگاه در ایجاد تصویر” فصل دیگری است كه در آن ضمن توضیح در خصوص تصویر و تصویر سازی، انگاره  های  شاعرانه سیمین بهبهانی و محمد رضا شفیعی كدكنی را از قول خود ایشان در آثار مكتوب و منقول؛ و نیز نظرگاه دیگران در خصوص این هر دو ذكر کرده و مورد بررسی قرار دادیم.

 

سپس رساله را بر پایه ی 11 فصل دیگر عنوان نهادیم  كه هر كدام مبین رفتاری زنانه یا مصداقی از عملی زنانه است كه از ذكر نام فصول به جهت پرهیز از اطاله كلام صرف نظر نموده و رؤیت این بخش ها را به خوانندگان ارجمند و مخاطبان گران قدر وا می نهیم.

 

نگاهی به مذهب اصالت زن:

 

دیر گاهی است تا مسئله­ی زن به عنوان مبحثی اساسی در فراسوی مرزهای ایران زمین آغاز شده و به داخل كشورما نیز نفوذ یافته است. احساس نیاز به طرح مسئله­ی زنان و حقوق آن ها در مغرب زمین كلید خورد و جنبش هایی موسوم به فمینیستی شكل گرفت كه عمدتا قصد داشتند تا حقوق برابری را میان زنان و مردان پی ریزی كنند كه البته در پاره ای موارد موفق هم بودند.

 

در نگاهی به تعاریف فمینیسم ( feminism ) این گونه در می یابیم كه « جنبشی است سازمان یافته برای دست یابی به حقوق و نیز ایدئولوژیی برای دگرگونی جامعه كه هدف آن صرفا تحقق برابری اجتماعی زنان نیست، بلكه رویای رفع انواع تبعیض و ستم نژادی و طبقاتی و غیر را در سر می پروراند. از این رو نهاده هایی كه تاكنون برای این واژه پیشنهاد شده وافی به مقصود نبوده است»1. چه این كه امروزه با شنیدن كلمه فمینیسم اغلب مخاطبان آن چه را به ذهن متبادر می بینند مسئله زن است. اساسا این واژه فرانسوی و از ریشه لاتین ( femind ) است كه در زبان های انگلیسی و آلمانی تغییر یافته و به شكل ( feminism) به كار برده می شود به طور كلی واژه (feminine) به معنای زن و دال بر جنس مونث است . با این اوصاف لغوی پر بیراه نرفته اند آنان كه با شنیدن این واژه به یاد زن و مسئله­ی زنان می افتند. به هر حال هر مكتب یا ایدئولوژی نو ظهور پیامدهایی دارد و از دریچه های مختلفی ظهور و بروز می كند كما اینكه فمینیسم هم دارای گرایش های متعدد است گرچه بررسی گرایش های فمینیستی موضوع این مقال نیست ولی ذكر نام و مختصری از تعاریف برای شناخت بهتر این مكتب خالی از لطف نیست.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

لیبرال فمینیسم Liberal feminism:

 

این گرایش نسبت به گرایش های دیگر سابقه طولانی تری دارد، نا برابری حقوق مدنی و فرصت های آموزشی را سرچشمه ستم بر زنان می داند و مبارزه برای كسب آزادی های فردی زنان در چهارچوب جامعه موجود را هدف قرار داده است.

 

رادیكال فمینیسم Radical feminism:

 

این گرایش همه شكل های ستم و سلطه را ناشی از برتری جویی مردان می انگارد و هدف خود را جایگزینی جوامع مردسالار كنونی با جوامع زن محور معرفی می كند.

 

ماركسیسم فمینیسم Marksism feminism:

 

گرایش دیگری است كه ریشه­ی انقیاد زنان را در شیوه­ی تولید سرمایه داری و جدایی كار از خانه كه به تقسیم كار جنسی انجامید معرفی می كند و دگرگونی بنیانی اقتصاد را تنها راه چاره رفع ستم دیدگی زنان می دانند.

عکس مرتبط با اقتصاد

سوسیال فمینیسم :Social feminism

 

آخرین گرایش این مذهب است؛ به زعم فمینیست  های سوسیالیست ریشه ستم بر زنان در نظام اقتصادی سرمایه داری است كه برای دوام خود به استثمار كارگران و به ویژه زنان نیاز دارد.»2

 

اگر بخواهیم به دیگر اصطلاحات مطرح دال بر مسئله فمینیسم بپردازیم اصطلاحاتی چون « femininity = « زنانگی » را می توان ذكر كرد؛ اصطلاحی که برای توصیف مونث بودن در جامعه ساخته و پرداخته می شود و بار معنایی آن داشتن جاذبه جنسی برای جلب مردان است یا اصطلاح Womanhood = زن بودن؛ این اصطلاح در برگیرنده­ی همه معانی منفی و مثبتی است كه واژه­ی « زن » به ذهن متبادر می كند. زیبایی، عشق، پیوند، همسر، مادر، كدبانو، جنس دوم، در حاشیه، زیر ستم، سركوب، اسیر احساسات و….».3

 

دانلود مقالات

 

 

تعاریف بالا بنا به ضرورت آورده شد تا فتح بابی باشد برای بررسی مبحث اصلی همان گونه كه در ابتدای رساله مشاهده می شود عنوان رساله تصویرهای شاعرانه سیمین بهبهانی و محمد رضا شفیعی كدكنی از منظر نقد زن مدار است لذا در این قسمت كه مباحث كلی را ذكر می كنیم بیش تر و به طور عمده به مبحث زن مداری می پردازیم تا سپس بتوانیم بر این مبنا اشعار دو شاعر مد نظر را مورد بحث و بررسی و نقد قرار دهیم.

 

نگاهی به تاریخ:

 

بهتر است سخن را با نگاهی به تاریخ آغاز کنیم. روزگاری نظام حاکم بر بشر دردست بانوان بود یعنی « اداره­ی امور زندگی و پرورش فرزندان به عهده­ی زنان بوده است که معمولا از این عصر به نام ” مادرسالاری ” یا ” مادرشاهی” نام می برند. عامل اصلی به وجود آمدن عصر مادر سالاری، به نوع زندگی آن دوره بر می گردد. مردان برای شکار به مناطق دور دست سفر می کردند و هنگامی که بر می گشتند آن قدر شکار    نمی کردند که برای خوراک و معاش خانواده بسنده باشد. بنابراین در طیّ غیبت مردان، این زنان بودند که به امور خانه می پرداختند و در گذراندن زندگی نقش اساسی داشتند.»رفته رفته و به تبع این که زنان کشت و زرع را کشف کردند آنان را مبدع کشاورزی   می دانند. « زن ها ضمن گردآوری دانه های خوراکی کشف کردند که از هر دانه ای که به زمین نرم می افتد گیاهی می روید و آن گیاه خود دانه های جدیدی می دهد. کشاورزی از همین جا آغاز شد.»5 آن چه از شواهد تاریخی در خصوص سالاربودن زن و مرد بیان می دارند این است که: « بر نخستین جوامع بشری، نه نظام مادرسالاری حاکم بوده است و نه نظام پدرسالاری، بلکه زن و مرد، پیش از تاریخ و در آغاز تاریخ، وظایف و مشاغل مختلفی داشتند، ولی همکار و مکمل هم بودند و هیچ چیز از پیش (aprior ) مبین برتری یکی بر دیگری نیست… پس از دوران گردآوری خوراک و شکار، یعنی در عصر نوسنگی ( neolithique )، زن قدرت بسیار می یابد و شأن ومنزلتی بسیار کسب می کند، زیرا در این دوران، کار زن کشاورزی و مشغله­ی مرد دامداری است، بنابراین زن به اقتضای کار و اشتغالش، مادر و سرور طبیعت دانسته می شود و کیش و پرستش زن ایزدان رواج می یابد . به هر حال چنین پیداست که دوران نوسنگی، دوره­ی فرمانروایی مادر است و از قدرت مرد نسبتاً کاسته می شود.»6 مضاف برابداع کشاورزی پاره ای کارهای دیگر چون بافندگی، رشته کردن الیاف و ابداع چرخ کوزه گری نیز به زنان نسبت داده شده و به قدرت آنان در آن دوره افزوده است. از آنجا که در این دوره مشغله­ی زنان کشاورزی و مشغله­ی مردان دامپروری است چندان که پیش تر ذکر شد نیاز به صنعت و ساختن ابزار نیز برای آن روز جزء حوائجی بود که باید مرتفع می گردید لذا « مرد ابزار ساز شد و قدرت را به دست گرفت و از جمله­ تظاهرات این قدرت، وضع قوانین بود.»7

 

این گردش كه بنا به اقتضائات زمان صورت گرفته و بدین نام ها موسوم شده شاید در زمان خود بسیار طبیعی جلوه می كرده و دغدغه خاطر انسان های اعصار گذشته را فراهم نمی كرده است. لذا امروز برای یافتن سرچشمه های مظلوم واقع شدن زنان، تاریخ را تورق می كنند تا سررشته را بیابند كه البته تا به اینجا پژوهش گران و محققان برآنند كه با استقرار نظام مرد سالار سیطره مردان بر زنان آغاز شد.

 

اغلب پیروان مذهب اصالت زن یا همان فمینیسم درگرایش های متفاوت گاه تندتر وگاه کندتر درپی برابری جنسیتی – در شقوق مختلف – میان زنان و مردان هستند. لذا به زعم نگارنده آن چه كه امروز باید از آن اجتناب شود استفاده از پسوند ” سالاری ” در پس این عناوین است. غرض از بروز جنبش هایی چون فمینیسم و یا به تازگی شكایات مطرح شده در دادگاهها توسط مردان علیه زنان به واسطه ظلمی كه متحمل می شوند همه از عواقب رفتاری است که متعاقب پسوند ” سالار ” پشت این عناوین اتفاق می افتد.        فی الواقع اگر این لغت از دایرة المعارف ذهن ها حذف شود و در جای مناسب خود بكار برده شود یعنی واژه­ی” انسان سالاری” را به عنوان جایگزینی برای این هر دو واژه برگزینیم؛ عمده مشكل حل خواهد شد « هزاران سال تاریخ نوشته و باز نوشته شده تا تصور اینكه مردان برتر از زنان هستند (یا بالعكس) از خاطره ها و ذهنها زدوده شود. شواهد باستان شناسی، درباره­ی موجودیت دورانی بیش از بیست هزار سال تاریخ گفتگو می كند كه زنان و مردان مكمل یكدیگر بوده و با امكانات برابر زندگی كرده اند، بدون اینكه هیچ كدام بر دیگری برتری داشته باشند. در تمامی موارد، مردان و زنان شریك و سهیم و مهمترین عنصر تركیب اجتماعی بوده اند. نیروی خلاق زنانه نه تنها خوار و حقیر نبود بلكه، بسیار محترم شمرده می شد. وجود زنان مملو از خلاقیت و معنویت بود.»8 اگر بنا را بر این بگذاریم كه سالار یكدیگر نباشیم بلكه همراه و در كنار یكدیگر باشیم نیمی و بلكه بیش تر مشكل را حل و فصل نموده ایم. كه البته برای دست یافتن به چنین مسئله ای باید رویكرد تربیتی خانواده تغییر پیدا كند. « ما نتوانسته ایم به پسران خود یاد دهیم و بسیار كمتر به دختران خود كه زن بودن تا چه حد عظیم و با شكوه است، و اینك زمانی است كه به سوی نور رویم و سیمای جدید زن را به تصویر در آوریم زن بودن رازی بسیار عمیق است كه ارزیابی آن شاید سالی صبر و تحمل لازم داشته باشد.»9 شاید بهتر باشد بگوییم سالیان، چرا كه این رویكرد اشتباه محصول سالیان است و یقینا نیاز به گذشت سالیان دارد تا رویكردی جدید در نسل ها ایجاد و نهادینه شود. امروزه     « برای بسیاری از مردان حفظ حقوق زنان امری بدیهی و حائز اهمیت است لیكن، آن چه برایشان بدیهی جلوه نمی كند این است كه خود تا چه حد دسیسه می چینند تا بر قدرت زنان سرپوش گذارند حق و حقوق زنان را تا آن حد كه از نظر سیاسی – اجتماعی مطرح است قبول دارند اما، آن چه را كه با نقش فعال زن ارتباط دارد خواه یك گفتگو در عرصه اجتماعی باشد یا در فضای خانواده آن طور كه شایسته است نمی پذیرند.»10 و این همان رویكرد و نوع نگرش نهادینه شده است كه از دوران طفولیت و چه بسا توسط مادر به كودك منتقل شده است. « كلمه مرد سالاری متاسفانه، اغلب تقصیر كار بودن مرد را در ذهن تداعی می كند، ولی مقصر دانستن دیگران یكی از عادت ها و رفتار های كلیدی است كه مردم را در نظام  هایی كه به آن ها صدمه می زند، ثابت نگه می دارد. تا زمانی كه یكی، دیگری را مقصر شمارد، نه زنان، نه مردان و نه جامعه به عنوان یك كل     نمی تواند در جهت بهبودی وضع زن حركتی مثبت انجام دهد. ما باید تصمیم به پیشروی بگیریم و مقصر ساختن را پشت سر بگذاریم. هم زنان و هم مردان به نظامی كه ما در آن همراه با رفتارها و نگرش های اعتیادی روزانه زندگی می كنیم، دوام و پایداری می بخشد.»11

 

عمده ترین اشكالی كه سالار بودن ایجاد می كند این است كه انسان ها را در مقابل یكدیگر قرار می دهد و این عاملی تنش زاست. اجتماع امروز چه در میهن ما ایران و چه در فراسوی مرز های ما برای بهبود اوضاع جامعه بشری باید اقدام به حذف این واژه از ادبیات ذهن بشر كند. تا آن گاه كه این واژه بر اذهان بشر حاكم است اگر هزار و یك مكتب نو ظهور برای احقاق حقوق زنان یا مردان ظهور كند هرگز نخواهد توانست گرهی از این كلاف سر درگم را بگشاید بلكه خود گرهی خواهد شد بر انبوه گره های درهم افكنده « بشر به تدریج در خواهد یافت كه اگر كسی به علت داشتن عقده حقارت آرزومند داشتن مقام بزرگ و پر سر و صدایی است كه در آن مقام به دیگران آن قدر كه دلش    می خواهد تحكم كند و زور بگوید، گفتار خود را بقبولاند و خود را بزرگ و بزرگ تر جلوه دهد و بدین وسیله كسری روانی خود را بپوشاند مسلما در آن مقام نه تنها به نفع انسانیت و صلح و صفا قدمی بر نخواهد داشت بلكه برای خاطر همان مقام حاضر است شرافت و انسانیت، محبت و عاطفه، عشق و دوستی، صفا و مروت و هر چه خصال حسنه دارد نیز فدا كند و تنها از آن راه رود كه حافظ مقام و موقعیتش باشد در چنین مورد مسلما باید فاتحه بشریت را خواند.»12

تکمیل منسوج با چند لایه مرکب نانو لوله های کربنی/ پلیمر رسانا


در این فصل به پیشینه و کاربرد کامپوزیت ها، کامپوزیت نانولوله ­های کربنی و پلیمر هادی و استفاده از آن­ها در سلول­های خورشیدی به عنوان الکترود مقابل، نقش، اهمیت و مشکلات الکترود مقابل پرداخته شده است.
1-1- تعریف کامپوزیت
ترکیب دو یا چند ماده با یکدیگر به طوری که به صورت شیمیائی مجزا و غیر محلول در یکدیگر باشند و بازده و خواص سازه­ای این ترکیب نسبت به هریک از اجزاء تشکیل دهنده آن به تنهایی­، در موقعیت برتری قرار بگیرد را کامپوزیت می­نامند. به عبارت دیگر کامپوزیت به دسته ای از مواد اطلاق می­شود که آمیزه ای از مواد مختلف و متفاوت در فرم و ترکیب باشند و اجزاء تشکیل دهنده آن­ها هویت خود را حفظ کرده، در یکدیگر حل نشده، با هم ممزوج نمی­شوند [7].
2-1- تاریخچه
قدیمی ترین مثال از کامپوزیت ها مربوط به افزودن کاه به گل جهت تقویت گل و ساخت آجری مقاوم جهت استفاده در بناها بوده است. قدمت این کار به 4000 سال قبل از میلاد مسیح باز می­گردد. در این مورد کاه نقش تقویت کننده و گل نقش زمینه یا ماتریس را دارد. ارگ بم که شاهکار معماری ایرانیان بوده است. نمونه بارزی از استفاده از تکنولوژی کامپوزیت­ها در قرون گذشته بوده است. مثال دیگر تقویت بتن توسط میله­ های فولادی می­باشد. که قدمت آن به سال ۱۸۰۰ میلادی باز می­گردد. در بتن مسلح یا تقویت شده میله های فلزی استحکام کششی لازم را در بتن ایجاد می­نمایند چرا که بتن یک ماده ترد می­باشد و مقاومت اندکی در برابر بارهای کششی دارد. بدین ترتیب بتن وظیفه تحمل بارهای فشاری و میله های فولادی وظیفه تحمل بارهای کششی را بر عهده دارند [7].
3-1- تاریخچه مواد پلیمری تقویت شده با الیاف

تاریخچه مواد پلیمری تقویت شده با الیاف به سال­های 1940 در صنایع دفاعی و به خصوص کاربردهای هوا-فضا بر می­گردد. در این صنایع داشتن عملکرد بالا از مقرون به صرفه بودن اهمیت بیش­تری دارد. برای ساخت و طراحی مواد با عملکرد بالا از الیافی که نسبت استحکام به

پایان نامه های دانشگاهی

 وزن بالایی داشتند استفاده گردید. برای مثال در سال 1945 بیش از 7 میلیون پوند الیاف شیشه به طور خاص برای صنایع نظامی­، مورد استفاده قرار گرفته است. علاوه بر هوافضا، از کامپوزیت منسوجات در زمینه­های مختلفی از جمله ورزشی(تولید لباس­های ورزشی محافظ مثل کلاه و …)، پزشکی، تولید و ذخیره­سازی انرژی، الکترونیک، فناوری اطلاعات، خودرو سازی(در ساخت بدنه و سایر بخش­های اتومبیل مثل چرخ­ها) و ساختمان سازی(برای ساخت دیوارهایی با استحکام بالا و ضخامت کم و درنتیجه هزینه تولید پایین) مورد استفاده قرار می­گیرد[7].

4-1- کامپوزیت نانولوله ­های کربنی و پلیمر رسانا
تکنولوژی پلیمریزاسیون شیمیایی انیلین و پلی­پیرول در حدود یک قرن است که شناخته شده است. با کشف پلیمرهای رسانا در سال 1963، تحقیقات گسترده­ای در زمینه­­ی پلیمرهای رسانا توسط مک دیارمید (در سال 1976) با هدف کاربرد آن­ها در سنسورها، ذخیره­ی انرژی و خازن­ها و ابزارهای دیگر انجام شد[8].
پلیمرهای رسانای تهیه شده  به روش پلیمریزاسیون شیمیایی رسانایی بالا، ثبات خوب و انحلال­پذیری ناچیزی در محلول­های آبی دارند. سنتز شیمیایی پلیمرهای رسانا ساده­ترین روش تهیه پلیمرهاست که در این روش، مونومرها با استفاده از یک ماده­ی اکسیدکننده پلیمریزه می­شوند. به عنوان مثال انیلین به صورت شیمیایی توسط اکسیدکننده­های متفاوتی از جمله آمونیوم پرسولفات، پتاسیم دی­کرومات، آهن( ) کلراید و به طور مشابه پلی­پیرول هم با استفاده از اکسیدکننده­های متفاوتی از جمله نقره ( ) نیترات ، آهن( ) کلراید، آهن ( ) نیترات و مس( ) نیترات می­تواند تهیه شود [8].
تیوفن و مشتقاتش هم می­تواند به صورت شیمیایی در محیط­های آلی تهیه شوند. اگرچه به علت حلالیت خوب مونومرها در محلول­های آبی، سنتز شیمیایی پلی­انیلین و پلی­پیرول در مقایسه با مشتقات تیوفن، مقرون به صرفه­تر و سازگار با محیط­زیست است[8].
نانولوله­های کربنی به دلیل داشتن ساختار منحصربفرد، سطح مخصوص زیاد و پایداری گرمایی و الکتریکی بالا بسیار مورد توجه قرار گرفته­اند. هنگامی که نانولوله­های کربنی در داخل شبکه­های پلیمری قرار می­گیرند می­توانند هدایت الکتریکی و خواص مکانیکی آن­ها را بهبود ببخشند. پلیمر رسانا نوعی از پلیمرها با پیوندهای π و نانولوله­های کربنی هم پیوندهای π مزدوج دارند. که می توان نانولوله های کربنی را به نوعی پلیمر که تنها از کربن ساخته شده در نظرگرفت. هر اتم کربن نانولوله­ی کربنی یک اوربیتال P اضافی دارد و الکترون ها در اوربیتال P اضافی ، پیوندهای π غیر مستقر زیادی را به وجود می آورند. این الکترون های π غیرمستقر[1] می توانند به الکترون های π پلیمررسانا به صورت پیوندهای غیرکووالانسی π – π متصل شوند. بنابراین پیوند پلیمررسانا با دیواره های جانبی نانولوله ی کربنی به شکل پیوندهای غیرکووالانسی π – π و کامپوزیت پلیمررسانا-نانولوله با ساختار هسته-پوسته می تواند فراهم شود[9].
در تحقیقات گذشته، پلیمریزاسیون شیمیایی پلیمر رسانا و مشتقات آن بر روی مواد مختلف  مثل شیشه، پلیمر، سیلیکا، اکسیدهای فلزی، الیاف و منسوجات انجام شده است. درنتیجه نشان داده شد که همه­ی مواد می­توانند با استفاده از پلیمرهای رسانا و کامپوزیت جدیدشان پوشش­دهی شده و در زمینه­های مختلفی مورد استفاده قرار گیرند. تلاش­های زیادی در جهت بهبود خواص الکتروشیمیایی و مکانیکی پلیمرهای رسانای سنتز شده انجام شد. برای این منظور پوشش­دهی مواد کربنی مختلف با پلیمرهای رسانا انجام شد. مواد کربنی مختلف ازجمله کربن سیاه، کربن فعال، الیاف کربن، نانولوله­های کربنی تک دیواره و چند دیواره، قبل از شروع پلیمریزاسیون به منظور تشکیل سوسپانسیون در داخل محلول دیسپرس شدند. سپس پلیمریزاسیون در سطح این مواد کربنی اتفاق افتاد[8].
از آنجایی که نانولوله­های کربنی قابلیت دیسپرس شدن کمی در آب دارند، برای تهیه دیسپرسیون بهتر نانولوله­ها در محلول­های آبی، قبل و در حین پلیمریزاسیون شیمیایی تحت امواج فراصوت(اولتراسونیک) قرار گرفتند. درنتیجه مطالعاتی در راستای تاثیر امواج فراصوت بر محصول پلیمریزاسیون انجام شد [10].
[1] delocalized π electrons

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

بررسی امکان استخراج الیاف بلند طبیعی سلولزی ازبرگ گیاه Typha australis


انسان از زمانهای بسیار دور، علاوه براینكه با شكار حیوانات می­توانست مواد غذایی خود را تأمین كند، از پوست آنها نیز به عنوان وسیله مناسبی برای گرم نگه داشتن بدن خود استفاده می­كرد. در یك مقطع زمانی از تاریخ، انسان دریافت كه رویش مویین پوست حیوانات و رشته­های نازك و بلند برخی از گیاهان آمادگی دارند كه به وسیله تابیده شدن به دور خود، رشته های بلندتری را تشكیل دهند كه موسوم به نخ است. بدین ترتیب بود كه الیاف طبیعی نظیر پنبه، پشم، ابریشم و دیگر الیاف هر یك بنحوی شناخته شدند‌‌[1].
1-1- الیاف ماده اولیه نساجی
الیاف ماده اولیه صنعت نساجی است. خصوصیات اصلی یك لیف عبارت است از نسبت فوق العاده زیاد طول به قطر آن، استحكام، لطافت، الاستیسیته، جذب رنگ و قابلیت ریسندگی؛ كه باعث سهولت تاب دادن الیاف و در نتیجه باعث افزایش قدرت نخ می شود.[1] از مشخصه­های مهم یك لیف؛ طول (متوسط طول، توزیع طولی) ، سطح مقطع (مساحت كل، یكنواختی و شكل) ، تجعد (تعداد و دامنه تجعد) ، فنریت و مشخصات سطحی می­باشد. همچنین یك لیف باید دارای خصوصیات فیزیكی، شیمیایی و مكانیكی مطلوبی باشد. از خواص فیزیكی می توان به رنگ، جلا، وزن مخصوص، حرارت ویژه، هدایت الكتریكی وگرمایی، نقطه نرم شدن، دمای شیشه­ای و از خواص مكانیكی به استحكام، ازدیاد طول، مدول، الاستیسیته و بازگشت پذیری اشاره كرد. همچنین خواصی از قبیل رطوبت بازیافتی، تورم، عكس­العمل در برابر حلال­ها، تغییر شیمیایی در اثر حرارت، مقاومت در برابر عوامل جوی(اكسیژن، نور، حرارت، میكروارگانیزمها)، مقاومت شیمیایی به اسید، قلیا، عوامل اكسید­كننده و رنگ پذیری نیز دارای اهمیت می­باشد[2].
با توجه به کاربرد متنوع کالاهای نساجی، از پوشاك تا مصارف صنعتی، لزوم استفاده از الیاف با خصوصیات مختلف و روشهای متفاوت وجود دارد. روشهای مختلفی برای طبقه­بندی ویژگی­های مرتبط با خصوصیات الیاف، روشهای تولید و استفاده نهایی از آنها وجود دارد. هر چند که، طول و ظرافت دو پارامتر مهم از خصوصیات الیاف می باشند که پتانسیل کاربردی و فرآیند­پذیری الیاف را تعیین می­کنند.
براساس طول الیاف و فرآیند­پذیری در سیستم ریسندگی، الیاف به دو دسته الیاف استیپل کوتاه[1] و الیاف استیپل بلند[2] طبقه­بندی می­شوند. معمولاً، در حدود 58% از الیاف تولیدی در جهان در سیستم الیاف استیپل كوتاه و در حدود 7% در سیستم استیپل بلند ریسندگی می­شوند. فرآیند­پذیری الیاف در هر کدام از سیستم­های استیپل کوتاه و بلند، کاربرد ویژه­ای را تعیین می­کنند. در حالت کلی، الیاف ظریف و کوتاه، برای کاربرد در پارچه  بیشتر ترجیح داده می­شوند، در حالیکه الیاف با طول بلندتر، معمولاً برای قالی، طناب و ریسمان استفاده می­شوند. طول الیاف سلولزی طبیعی، اصولاً براساس طول سلول واحد آنها و طول لیفی كه سلولهای واحد آن توسط مواد صمغی مانند لیگنین به همدیگر متصل شده­اند، تعیین می­گردد[3] .
 اصولاً طبقه بندی الیاف در برگیرنده كلیه الیاف طبیعی[3] و مصنوعی[4] ،كار بسیار مشكل و شاید هم غیرعملی است. برای طبقه­بندی الیاف بر حسب منشأ تولید، خانواده، ساختمان شیمیایی، خواص ومصرف آنها توسط متخصصین مختلف، پیشنهادات گوناگونی شده است. الیاف نساجی  به دو طبقه اصلی الیاف طبیعی و الیاف مصنوعی تقسیم می­شوند، كه هر یك از این دو طبقه، خود شامل گروه­های فرعی دیگری می­باشند. الیاف طبیعی مانند پشم و پنبه، الیافی هستند كه به طور طبیعی تولید می­شوند. الیاف مصنوعی، به الیافی اطلاق می­شود كه به خودی خود وجود ندارند و با استفاده از مواد خام اولیه و یا سایر مواد شیمیایی و با به كار­بردن روشهای صنعتی تهیه می­گردند[1]. منشأ الیاف سلولزی، گیاهان موجود درطبیعت هستند كه منابعی بی پایان بوده كه تنها بخش كوچكی از این منابع قابلیت استخراج الیاف با خصوصیات مناسب صنعت نساجی را دارند[2].
 بر اساس منشأ، الیاف طبیعی به سه گروه فرعی تقسیم می­شوند: الیاف معدنی، الیاف گیاهی و الیاف حیوانی.
الیاف معدنی: مصرف این نوع الیاف در صنعت نساجی محدود است و آسبست كه در اصطلاح عامیانه، پنبه كوهی[5] یا پنبه نسوز نامیده می­شود، نمونه­ای از این الیاف می­باشد.
الیاف گیاهی : الیاف گیاهی از چوب و برخی مواد كشاورزی، كه موادی قابل تجدید حیات هستند تولید می­شوند و دارای پتانسیل ایجاد محصولات جدید و جایگزینی مواد سوختنی هیدروكربنی مضر برای محیط زیست می­باشند[4]. الیاف گیاهی شامل مهمترین الیاف نساجی ، یعنی پنبه و سایر الیاف مانند كتان، شاهدانه و جوت است . این الیاف از طریق كشت تهیه می­شوند و پایه سلولزی (ماده سازنده گیاهان) دارند[1]. الیاف گیاهی به گروه­های فرعی زیر تقسیم می­شوند:
1) الیاف دانه­ای، مانند پنبه
2)الیاف ساقه­ای، مانند كتان، جوت، شاهدانه
3)الیاف برگی، مانند سیسال، مانیلا
4)الیاف میوه­ای، مانند نارگیل
الیاف حیوانی : الیاف حیوانی مانند ابریشم،كه توسط كرم ابریشم تولید می­شود، همچنین پشم و سایر الیاف شبیه مو، مانند كشمیر، آلپاكا و غیره را نیز در بر می­گیرد. این الیاف، پایه پروتئینی دارند كه تركیب پیچیده­ای است و قسمت عمده ساختمان بدن جانداران را تشكیل می­دهد. این الیاف به گروه­های فرعی زیر تقسیم می­شوند[1] .
1) پشم

2) ابریشم

 

پروژه دانشگاهی

 

3) مو، مانند موی بز، خرگوش، شتر، اسب
الیاف سلولزی طبیعی تک سلولزی، پنبه و کاپوک، نسبتاً دارای طولهای کوتاه و در فرآیند سیستم استیپل کوتاه عمل شده، در حالیکه الیاف چند سلولی مانند کتان و چتایی، طولی بیش از 20 سانتیمتر دارند و مناسب فرآیندهای سیستم استیپل بلند می­باشند. هر چند که کتان و دیگر الیاف بلند، از نظر صنعتی برای سیستم استیپل، طول بلندتری دارند، اما تلاشهای موفقیت آمیزی برای بدست آوردن الیاف کتان با طول کوتاه، مناسب مخلوط کردن با الیاف پنبه و پروسه­های سیستم الیاف استیپل کوتاه، صورت گرفته است. از طرفی برگهای نارگیل و ذرت، چند سلولی بوده و در نساجی مناسب پروسه­های الیاف طبیعی بلند می­باشند.[3] الیاف مصنوعی می­توانند بر حسب ماده تشكیل دهنده الیاف، به دو گروه فرعی متمایز از یكدیگر یعنی، الیاف بازیافته[6] و الیاف سنتتیك[7] تقسیم شوند:
الیاف بازیافته الیافی هستند كه ماده تشكیل دهنده آنها، قبلاً در طبیعت موجود بوده است و الیاف سنتتیك از مواد شیمیایی تهیه می­شوند كه دارای ساختمان لیفی نیستند و از طریق سنتز مواد اولیه و یا اجرای پروسس­های شیمیایی لازم، ساختمان لیفی به آنها داده می­شود و طبیعت درساختن آنها و یا در قسمتی از فرآیند تهیه آنها، نقشی ندارد و كلاً سنتتیك هستند. گروههای فرعی الیاف سنتتیك را به صورت زیر می­توان بیان كرد.[1]
– پلی­آمید، نظیر نایلون
– پلی­استرها، نظیر تریلین، داكرون
– مشتقات پلی­وینیل، نظیر پلی­وینیل الكل، كلراید
– پلی­اولفین ها، مانند پلی­پروپیلن، پلی­اتیلن
– پلی­اورتانها
الیاف طبیعی  نسبت به مواد سنتتیك، دارای مزیتهایی از قبیل معایب محیط زیستی و سمی كردن محیط زیست كمتر و قابلیت تجزیه شدن بیولوژیكی می­باشند. اما مشكل اساسی الیاف گیاهی نسبت به الیاف سنتتیك، فقدان یكنواختی مواد است. الیاف سنتتیك می­توانند در یك روش خاص تولید شوند و الیاف تولیدی، دارای كیفیت یكنواخت و ثابت می­باشد، در حالیكه الیاف گیاهی، زمانیكه تولید می­شوند، شرایط رشد، تأثیر به سزایی بر نتایج و خصوصیات آنها دارد. تفاوتهای ایجاد شده به دلیل متفاوت بودن مناطق كشت، نوع خاك، آب و هوا و كشاورز می­باشد. عملیات رتینگ[8](جداسازی الیاف از قسمتهای چوبی ساقه و صمغهای گیاهی)، بر رنگ لیف، جداسازی دسته الیاف، مواد متشكله و استحكام لیف اثر می­گذارد. كیفیت لیف به شرایط زراعی، رشد و مكان لیف در گیاه نیز بستگی دارد[4] . جدول 1 ، درصد تغییرات کمیتهای مختلف در نمونه الیاف به طول 1 سانتیمتر را نشان می­دهد که توسط آقای مردیت[9] آزمایش شده است. همانگونه که مشاهده می­شود الیاف طبیعی گیاهی درصد تغییرات بالایی را نشان می­دهند. [5]
لیگنوسلولزها[1] به تمام گیاهانی اطلاق می شود كه امروزه بعنوان یكی از بزرگترین منابع طبیعی فراهم کننده مواد غذایی و انرژی مطرح هستند. 60 الی 80 درصد لیگنوسلولزها از پلی­ساكاریدها، كه پلیمر طبیعی قندها می­باشند، تشكیل شده است. علاوه بر این، طیف وسیعی از مواد قابل مصرف موجود در لیگنوسلولزها، تجدید پذیری آنها و همچنین سازگاری­شان با محیط زیست، هرگونه مطالعه و امكان سرمایه­گذاری در مورد لیگنوسلولزها را بعنوان یكی از چشم­اندازهای آینده بشری توجیه­پذیر می­سازد.[5] بیشترین ماده تولیدی طبیعی در كره زمین، گیاهان می­باشند، كه میزان تولید آنها در حدود 1011 تن در سال برآورد شده است. گیاهان، شامل انواع درختان، گیاهان بوته­ای، محصولات و ضایعات كشاورزی و …  می­باشند، كه قسمت عمده آنها پس از تولید بی هیچ استفاده­ای به روشهای مختلف، وارد چرخه بازگشت­پذیر طبیعت می­گردند. وجه مشخص همه گیاهان، ساختار فیبریلی آنها است كه در این ساختار، میكروفیبریل­های سلولز در شبكه­ای از همی­سلولز[2] و لیگنین[3] احاطه شده و سایر مواد آلی و معدنی، این ساختمان را تكمیل كرده­اند. به خاطر همین ساختار، به این مواد، لیگنوسلولز گفته می­شود [6].
ساختمان لیگنوسلولزها از سه بخش اصلی پلی ساكاریدها، لیگنین و مواد خارجی[4] تشكیل شده است. پلی­ساكاریدها به كربوهیدراتهای سنگینی گفته می­شوند كه شامل سلولز و همی­سلولز باشند و در مجموع 80-60 درصد كل ساختمان گیاه را تشكیل­ دهند[7] .
[1] Lignocelluloses
[2] Hemicelluloses
[3] Lignin
[4] Extraneous Material
[1] Short Staple Fiber
[2] Long Staple Fiber
[3] Natural Fibers
[4] Man-Made Fibers
[5] Asbestos
[6] Regenerated Fibers
[7] Synthetic Fibers
[8] Retting
[9] Meredith

عکس مرتبط با محیط زیست

تهیه و بررسی خواص نانو­کامپوزیت پلی­اتیلن کلرینه شده و پلی­ استر عمل شده با پلاسما و نانوکلی جاذب صوت

 

صدا وسیله ارتباط است، ارتباط انسان­ها با یکدیگر، ارتباط با طبیعت و حتی ارتباط با اشیاء ساخته شده توسط خود انسان. صدا اولین وسیله ارتباطی است، علم تولید، انتشار و دریافت صدا آکوستیک[1] نام دارد. امروزه همراه با رشد شهرنشینی، به علت توسعه بی­شمار در صنایع و همچنین افزایش استفاده از ماشین­آلات جدید، عظیم و نیرومند در تمامی زمینه­ها صداها­ی ناخواسته­ای به وجود می­آیند و آلودگی صوتی یکی از اجزای غیرقابل اجتناب زندگی ماشینی بشرگشته است. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت تعداد افرادی كه در سراسر دنیا دچار كاهش شنوایی می­باشند از 120 میلیون نفر در سال 1995 به 250 میلیون نفر در سال 2004 افزایش یافته است. چنانكه در منابع علمی مختلف و تحقیقات بسیاری كه در خصوص بررسی و ارزیابی اثرات سوء صدا و ارزیابی علائم وعوارض آن بر شاغلین صنایع پر صدا به عمل آمده، حاكی از آن است عوارض بسیاری از قبیل تغییرات موقت و دائم آستانه شنوایی، ایجاد كم شنوایی حسی عصبی، مشكلات روحی و روانی، افزایش فشار خون، ایجاد معلولیت شنوایی، تأثیر منفی بر پارامترهای فیزیو لوژیك از قبیل درجه حرارت بدن، سردرد، اثرات منفی و بازدارنده بر كارایی و عملكرد كاركنان، افزایش ضربان قلب، اثر برسیستم گوارشی و دستگاه گردش خون، ایجاد استرس، ایجاد اختلال در زندگی روزمره و حالت اذیت و احساس ناراحتی، افزایش ترشح غدد درون ریز(غده فوق كلیوی و تیروئید)، اختلال در ایجاد یادگیری، تأثیر

پایان نامه های دانشگاهی

 بر كیفیت خواب و بسیاری از عوارض دیگر را می­توان ناشی از تماس طولانی مدت با عامل زیان آور صدا نام برد. كلیه موارد یاد شده از عوارض مشترك صداهای با فركانس­های بالا، میانی و پا یین می باشند، بعضی از اثرات خاص مواجهه با صداهای فركانس پا یین است. برای غلبه بر این مشکل انواع مختلف مواد برای کاهش صدا توسعه یافته است اما تعداد محدودی از آنها توانسته­اند تا حدی برای جامعه پرسرو صدا امروزی مفید واقع شوند [1،2].

به این منظور تولید پنل­ها­ی سوراخ شده، فلزات متخلخل و الیاف فلزی تاحد زیادی در سال­ها­ی اخیر بهبود یافته­اند که جذب صوت عالی در یک محدوده فرکانسی گسترده را فراهم می­کند با این حال، خواص مکانیکی آنها با توجه به ضخامت و فاکتورهای میکرو متخلخل آنها کم گزارش شده است. اگرچه فلزات متخلخل یک سری ویژگی­ها­ی خوب مانند استحکام مخصوص بالا، هدایت حرارتی، جذب انرژی مؤثر دارند اما دارای معایبی هم هستند. آنها اغلب جاذب صدا­ها­ی ضعیف حتی در محدوده فرکانس­ها­ی پایین می­باشند، هزینه تولید بالا و مشکل درکنترل فرایند تولید دارند. تحقیقات اخیر روی توسعه کامپوزیت­ها­ی سبک وزن چند منظوره که دارای جذب خوب، نفوذ پذیری هوا و ویژگی مکانیکی خوب می­باشند متمرکز شده است [4،3].
2-1- اصول و مبانی صوت
1-2-1- ماهیت صوت
فیزیک و ماهیت صدا، شاخه­ا­ی از علم فیزیک است که با انعکاس و کیفیت صدا رسانی سر و کار دارد. یک جسم در حال ارتعاش، حالت ناپایدار موجی شکلی در محیط پیرامون خود که فراگیره نامیده می­شود پدید می­آورد. این امواج هرچه از منبع ارتعاش دورتر می­گردند، انرژی آنها توسط فراگیره جذب و به تدریج از بین می­روند. بنابراین پدیده­ا­ی احساسی که توسط ارتعاش، گوش انسان را تحریک می­ نماید، صدا یا صوت نامیده شده و فضایی که در آن این پدیده رخ می­دهد، میدان آکوستیکی نامیده می­شود. فشار در همه جای یک محیط همگن(فراگیره) که در حالت تعادل است یکسان می­باشد. اگر در یکی از نقاط فراگیره فشار تغییر کند، حالت نامتعادل به­وجود می­آید که این عدم تعادل به تمام نقاط محیط متعادل منتقل می­گردد. در این حالت اگر ذره­ا­ی از حالت تعادل خارج شده و شروع به ارتعاش نماید، با توجه به ساختمان مولکولی جسم فراگیره، ذره­ی مرتعش شده فشاری را در مولکول بعدی در پیرامون خود پدید می­آورد که می­توان گفت نقطه­ی مفروض با افزایش فشار مواجه شده و به عکس در ذره­ی متقارن آن کاهش فشار به­وجود می­آید. از انتشار فشار ذرات به یکدیگر موج پدید می­آید. اگر این جابجایی­ها بیش از 16 بار در ثانیه باشد، صدا ایجاد می­شود و اگر همین افزایش و کاهش فشار در یک مسافت خاص به تصویر کشیده شود، آنچه به دست می­آید امواج صوتی خواهد بود. هنگامی این امواج به وجود می­آیند که محیط متعادل دارای خاصیت الاستیسیته باشد و این قابلیت را داشته باشد که نیروی وارده را به ذرات مجاور انتقال دهد [6،5].
2-2-1- کمیت های صوتی
دامنه[1] : عبارت است از فاصله­ی بین دو نقطه بیشینه و کمینه­ی فشار در امواج صوتی. در بسیاری از منابع آکوستیکی، از صفر تا نقطه بیشینه مقدار مثبت و از صفر تا نقطه­ی کمینه مقدار منفی خوانده می­شود.
فرکانس[2] (بسامد): عبارت­ است از تعداد نوسانات کامل امواج در یک ثانیه که از یک نقطه­ی معینی  عبور کنند. واحد تعداد نوسانات در ثانیه، هرتز(Hz) نامیده می­شود.
سرعت صوت[3] : عبارت است از مقدار مسافت طی شده توسط امواج در مدت یک ثانیه. این مسئله بستگی به جنس و دمای محیطی دارد که امواج صوتی در آن حرکت می­کنند. همچنین سرعت صدا با رطوبت نیز رابطه مستقیم دارد. هرقدر رطوبت هوا بیشتر باشد سرعت صدا نیز بیشتر است. جدول (1-1)  سرعت حرکت امواج صوتی را در مواد مختلف نشان می­دهد [8،7].
طول موج[1] : عبارت است از فاصله بین دو نقطه متوالی و همانند، مانند فاصله بین دو بیشینه و کمینه. طول موج به سرعت و نیز فرکانس صدا بستگی دارد.
توان[2] : عبارت است از مقدار انرژی خروجی از یک منبع در واحد زمان که با واحد وات (w) اندازه­گیری می­شود.
فشار[3] : عبارت است از میزان تغییر فشار اتمسفریک ایجاد شده توسط صدا در محیط فراگیره. فشار هوا مقداری بی­نهایت کوچک است که با واحد پاسکال(Pa) سنجیده می­شود.
شدت[4] :  عبارت است از میزان انرژی صوتی که در واحد زمان بر واحد سطح عمود بر جهت انتشار موج می­رسد و با واحد ( ) اندازه­گیری می­شود.
امواج ساکن[5] : در تداخل امواج چنانچه دو موج با فرکانس­ها­ی یکسان مثلاً امواج منتشر شده و بازتاب با یکدیگر ترکیب شوند، ممکن است به علت اختلاف فاز یک صد و هشتاد درجه در بعضی نقاط یکدیگر را تضعیف کرده و نیز تساوی فازها یکدیگر را تقویت کنند. محل این نقاط ثابت است و الگوی به ­وجود آمده به امواج ساکن معروف است [9-7].
1 Wavelength
2 Power
3 Pressure
4 Intensity
5 Standing Wave
1 Amplitude
2 Frequency
3 Velocity
1 Acoustic

 
مداحی های محرم