. 84
5-2 نتایج پژوهش.. 84
5-3 پیشنهادات برای مطالعات آتی. 85
فهرست منابع. 86
منابع انگلیسی. 88
پیوست.. 90
1-1 تعریف عملیاتی واژگان
مصرف انرژی: مقدارانرژی (برق،گاز،نفتو …) است که یک فرد طی دوره زمانی و با سطح درآمد مشخص مورد استفاده قرارمیدهد[1].
بازار فرآیندی است که به کمک آن افراد به خرید و فروش کالاها وخدمات میپردازند و دارای سه عنصر اصلی عرضه، تقاضا و فرآیند مبادله است. تقاضا کنندگان در بازار دارای قدرت انتخاب هستند و میتوانند از بین کالاها وخدمات عرضه شده بهترین را انتخاب کنند. یکی از انواع بازارها بازار مالی است که تأمینکننده منابع مالی برای فعالیتهای اقتصادی است. دریک تقسیمبندی کلی بازارهای مالی به دو بازار پول وسرمایه تقسیم میشوند. مهمترین کارکرد بازار پول که عمدتا به وسیله نظام بانکی اداره میشود، تأمین اعتبارات کوتاه مدت برای فعالیتهای اقتصادی است. درحالی که کارکرد اصلی بازار سرمایه تأمین مالی اعتبارات بلندمدت است. توسعه مالی به هرگونه تلاش کشورها درجهت بهبود وضعیت بازارپول وبازارسرمایه اشاره داردکه منجربه گسترش روابط بین عرضهکنندگان وتقاضاکنندگان وجوه مالی میشود[2].
نظام مالی: مجموعهای از نهادها(بانکها) و بازارها(عرضه و تقاضای اوراق بهادار و …) و ابزارها(سپردهها، اوراق بهادار و سهام و …) میباشد که به عرضه و تقاضای وجوه مالی و تجهیز منابع مالی میپردازند.
گسترش مالی(توسعه مالی): گسترش بخش مالی اقتصادی میباشد (بازار سرمایه و بازار پول) که به وسیله ابزارهای تعمیق مالی اندازهگیری میشود.
واسطهگران مالی:[3]واسطههای مالی بنگاههایی هستند که به عنوان دلالان نظام مالی عمل میکنند. آنها در قبال سپردههای مردم اقدام به ایجاد پس انداز و وام میکنند. به طور مشخص و خلاصه میتوان گفت که واسطههای مالی با ایفای نقش خود، هزینههای مبادلات را کاهش میدهند، وامهای بلند مدت را از محل وامهای کوتاه مدت(سپردهگذاران در بانک) تجهیز کرده و از این طریق نقدینگی را افزایش میدهند و از طریق ادغام تعداد زیادی وام، ریسک وام دهندگان کوچک را کاهش میدهند(آسیبشناسی ثبات مالی1388:8).
رشد اقتصادی:منظور از رشد اقتصادی، افزایش تولید یا درآمد سرانه در طول یک دوره یا سال مالی است. تعریف مدرن رشد اقتصادی در برگیرنده رشد اقتصادی نیز میباشد.سایمون کوزنتس در این باره معتقد است که رشد اقتصادی مدرن نمایانگر افزایش دائمی و بلند مدت ظرفیت تولیدی به منظور عرضه کالاهای هرچه متنوعتر اقتصادی به مردم میباشد. این رشد ظرفیت بر پایه تکنولوژی پیش رونده و تعدیلات نهادی و ایدئولوژیکی استوار است.(مسعود نیلی و دیگران 1389:64).
کشورهای در حال توسعه: اصطلاح کشور در حال توسعه عمدتاً به کشورهایی با سطوح پایین توسعه اقتصادی اطلاق میشود، این امر تاحدودی با توسعه اجتماعی از لحاظ آموزش، بهداشت، امید به زندگی و غیره در ارتباط است. در کل این اصطلاح نوعی تنزل را در کشورهای در حال توسعه بیان میکند. توسعه یک کشور با شاخصهای آماری همچون درآمد سرانه، تولید ناخالص داخلی، امید به زندگی، نرخ سواد، و غیره سنجیده میشود. سازمان ملل توسعه بالای انسانی را تحت عنوان یک شاخص مرکب از موارد آماری فوق ارائه نموده تا سطح توسعه انسانی را برای کشورهایی که دادهها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجیده شوند. کشورهای در حال توسعه در مجموع کشورهایی
هستند که به درجه قابل توجهی از صنعتی شدن متناسب با جمعیتشان دست نیافتهاند، و دارای استاندارد پایینی از زندگی هستند. در این مطالعه منظور از کشورهای در حال توسعه، کشورهایی با سطوح پایینتر توسعه انسانی، آموزش، بهداشت و سایر شاخصهای آمارهای است. هر چند که در بین این گروهها برخی کشورها دارای سطوح درآمد بالا هستند اما توسعه انسانی پایینی دارند. در این مطالعه منظور از کشورهای در حال توسعه نفتی، کشورهایی است که تولید نفت بالایی داشته یا اینکه حداقل سهم نفت از تولید ناخالص داخلی آنها بالا است. در این باره نکتهای که قابل ذکر است این است که به دلیل در دسترس نبودن اطلاعات توسعه مالی برای کشورهای در حال توسعه نفتی مانند عراق؛ کشورهای دیگری که ارجحیت کمتری برای ورود به گروه کشورهای در حال توسعه نفتی دارند مانند مالزی و اندونزی به عنوان کشورهای در حال توسعه نفتی در نظر گرفته شدهاند. همچنین منظور از کشورهای در حال توسعه غیرنفتی اروپایی و اوراسیایی، کشورهایی هستند که در این منطقه جغرافیایی بوده و سطوح توسعه انسانی پایینتری نسبت به دیگر کشورهای اروپایی دارند و سهم نفت از تولید ناخالص داخلی این کشورها بسیار کمتر از کشورهای در حال توسعه نفتی است.
1-2 تبیین موضوع
از دیدگاه اقتصاددانان و سیاستگذاران تعیین عواملی که مصرف انرژی را تحت تأثیر قرار میدهد دارای اهمیت بسیار است. از دلایل این اهمیت این است که: 1- تقریبا برای تولید هر کالایی نیازمند انرژی هستیم، این نیاز در جهان صنعتی امروز که کالاها با روش تولید انبوه ساخته میشوند بیشتر قابل لمس است.2- تئوریها و اشکال تابعی تولید در قرن بیستم بر خلاف تئوریهای قبل از آن در کنار نهادههای تولیدی نظیر سرمایه، نیروی کار و منابع طبیعی، انرژی را نیز به عنوان نهادهای مهم در نظر میگیرند[4]؛ نقش انرژی در تولید به خصوص بعد از شوک نفتی 1970 بیشتر مورد توجه قرار گرفت. بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه مانند هند و چین و … تولید فزاینده و رشد اقتصادی بالایی دارند این رشد و افزایش تولید نیازمند افزایش مصرف انرژی است[5]. یکی از دلایل اینکه قدرتهای بزرگ اقتصادی بر سرکنترل منابع انرژی جهان در حال رقابت هستند همین امر است که میخواهند عرضه پایدار و بدون توقف جریان انرژی را در راستای رشد اقتصادی داشته باشند پس قاعدتا انرژی در آینده نیز توجه بسیاری را به خود جلب خواهد کرد[6]. طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی انتظار میرود بین سالهای 2005 تا 2030 تقاضای اصلی انرژی سالانه حدود 8/1 درصد رشد یابد و کشورهای در حال توسعه 74 درصد این رشد تقاضا را خواهند داشت و چین و هند 45 درصد از این رشد مصرف انرژی را خواهند داشت.3- اهمیت روزافزون مباحث مربوط به آلودگی و انتشار گازهای گلخانهای باعث شده مدلهای تقاضای انرژی به سمتی حرکت کنند که این پدیده را بهتر مورد توجه قرار بدهند، طبق نظر سازمان منابع جهانی 4/61 درصد از انتشار گازهای گلخانهای مربوط به بخش انرژی است؛ هرچند این گازها ریشه در دوران صنعتی کشورهای پیشرفته دارند اما هم اکنون سهم کشورهای در حال توسعه از انتشار گازهای گلخانهای بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. بنابراین عمدهی توجهات در زمینه کنترل آلودگی باید معطوف به بخش انرژی باشد.
باتوجه به سه دلیلی که گفته شد مصرف انرژی به عنوان عاملی که نقش بارزی در امر تولید، رشد اقتصادی و مسائل زیستمحیطی دارد متغیر مهمی محسوب میشود و عواملی که بر روی آن اثرگذار باشند در نظر برنامهریزان و سیاستگذاران اهمیت خواهند یافت، بنابراین مطالعات فراوانی بر روی عوامل مرتبط با مصرف انرژی متمرکز شده است. از جمله متغیرهایی که مورد بررسی قرار گرفتهاند میتوان به درآمد، تولید کل، جمعیت و شهرنشینی اشاره کرد. یکی از متغیرهای مهم در این رابطه که کمتر مورد توجه قرار گرفته توسعه مالی است؛ این متغیر بعد از آنکه کرانفیل[7](2009) علاوه بر اثبات ارتباط بین درآمد و مصرف انرژی به نقش قابل توجه متغیرهای مالی بر مصرف انرژی اذعان کرد، مورد توجه قرار گرفت. توسعه مالی به تلاش کشورها برای گسترش فعالیتهایی مانند سرمایهگذاری مستقیم خارجی، فعالیتهای بانکی و تقویت بازار سهام اشاره دارد و به عبارتی به معنای گسترش فعالیتهای بازار مالی و عمق بخشیدن به این بازار است. بازارهای مالی یکی از بازارهایاساسی کشورهاست که فعالیت آنها به شدت بر بخشهای تولیدی و بر مصرف خانوارها اثرگذار خواهد بود. بر این اساس یکی از معیارهای سلامت اقتصاد و از ویژگیهای بارز کشورهای توسعه یافته است[8].
اساسیترین نقش بازارهای مالی انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی است، به این ترتیب که وجوه مازاد واحدهایی که پسانداز گسترده دارند اما امکان سرمایهگذاری مولد ندارند را گرفته و این وجوه را به واحدهایی که نیازمند وجه برای سرمایهگذاریاند وام میدهد؛ به عبارتی این دو گروه را به هم نزدیک میکند این امر هم باعث افزایش سرمایهگذاری شده و هم به دلیل جمعآوری وجوه مازاد اثر ضد تورمی خواهد داشت. وظیفه دیگر بازارهای مالی تعیین قیمت وجوه است که از طریق روابط متقابل بین خریدار و فروشنده صورت میگیرد. همچنین وجوه این بازار به دلیل افزایش تنوع ریسک باعث کاهش خطرات ناشی از شرکت در فعالیتهای پرمخاطره میگردد. از طرف دیگر به دلیل شفافیت بازار هزینههای ناشی از اطلاعات ناقص را کاهش میدهد(تئوری پرتفلیو). بنابراین اگر کشورها دارای بازار مالی توسعهیافته و ریشهدار باشند که در امر تولید نقش موثر ایفا کنند میتوانند از مزایایی مانند کاهش ریسک، وجود منابع مالی ارزان و … برخوردار شوند. مزیتهای توسعه مالی میتواند باعث افزایش تولید و رشد اقتصادی شود؛ این امر سابقا توسط اسپیرز[9]، روسین[10]، اسمیت[11] و شومپیتر[12] بیان شده است. اعتقاد آنها این است توسعه مالی به عنوان نیروی محرکه رشد اقتصادی عمل خواهد کرد و همانگونه که گفته شد رشد اقتصادی و افزایش تولید نیازمند مصرف بیشتر انرژی است. اما دیدگاه دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه رشد اقتصادی توسعه مالی را هدایت میکند(رابینسون،1952; لوکاس1988; استرن،1989)[13]. توسعه مالی افزایش مییابد چون تقاضا برای خدمات تأمین مالی رشد میکند و تقاضای خدمات تأمین مالی به طور مستقیم به رشد اقتصادی پیوند خورده است. در این دیدگاه توسعه مالی پیرو رشد اقتصادی است. مطابق این دیدگاه احتمال دارد که تقاضای انرژِی به طور نسبی به توسعه مالی بی پاسخ باشد.
اقتصاد در ابعاد مختلف تولید و مصرف، با منابع طبیعی و محیط زیست در ارتباط است. رشد جمعیت همراه با رشد اقتصادی علاوه بر کاهش کیفیت منابع، سبب فراتر رفتن آلاینده ها از ظرفیت تحمل محیط زیست شده و به پایداری محیط زیست آسیب زده است. اگر چه غالباً روابط تجاری به عنوان عامل مثبت و مؤثر در رشد اقتصادی و افزایش رفاه مطرح می شود، اما طی چند دهه اخیر در برخی از کشورها، تجارت رو به رشد بدون در نظر گرفتن ملاكها و استاندارد های زیست محیطی و صرفاً به منظور دسترسی به بازار محصولات سایر کشورها تحت فناوریهای غیر دوستانه با محیط زیست، به استفاده گسترده و ناصحیح از منابع و انرژی منجر شده و آلودگیهای فراوانی از جمله انتشار گازهای گلخانه ای(CO2) در پی داشته است. افزایش مصرف کالاها و خدمات در طول زمان به دلیل افزایش تقاضای داخلی و خارجی هر چند نشانگر افزایش رفاه و سطح زندگی است، ولی تأمین تقاضا با فشار بر منابع طبیعی، موجب تنزل کیفیت محیط زیست می شود که از آن به تنزل یا تخریب محیط زیست یاد می گردد(عاقلی و همکاران، 1389). در دهه 1970 شواهد علمی و نگرانی های فزاینده عمومی نسبت به تبعات گرم شدن زمین منجر به تشکیل یک سری از نشست های بین المللی و منطقه ای شد در این زمان نگرانی های جوامع محیط زیستی به خاطر افزایش تجارت و تاثیرات آن( ریزش باران اسیدی، سوراخ شدن لایه اوزون، تغییرات آب و هوایی جهانی) چه در سطح محلی و چه در برون مرزی افزایش یافت(ماچادو[1] و دیگران،2001). در این خصوص ایجاد توافقنامه هایی از جمله پروتکل کیوتو که به عنوان اولین توافقنامه ای است که در جهت توقیف انتشار گازهای گلخانه ای به صورت رسمی تلاش می کند، کشور های صنعتی را ملزم کرده که به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در سطح ملی(تولید داخلی) مبادرت ورزند. از سویی دیگر تجارت بین المللی مکانیزمی را به مصرف کنندگان ارائه می دهد که افراد، محصولات آلاینده بر را از مرزهای خارج از کشور تهیه کنند، و با واردات محصولات میزان انتشار گازهای گلخانه ای را در سطح ملی کاهش دهند. به منظور ارزیابی کاهش سرمایه طبیعی(تخریب محیط زیست) که دراثر روابط تجاری کشور ها ایجاد می شود، صاحب نظران عرصه اقتصاد محیط زیست با بررسی شاخص های مختلف پایداری از جمله ردپای بوم شناختی منابع طبیعی و co2 مجازی یا محتوای co2 به بررسی مستقیم و غیر مستقیم انتشار co2 در روابط تجاری کشور ها با یکدیگر پرداختند.
با توجه به این که ایران در زمره ی کشورهای در حال توسعه قرار دارد دیر یا زود به مرحله ای خواهد رسید که صرف نظر از اقدامات پیشگیرانه ای که باید در قبال مردم خویش به انجام برساند، با الزامات بین المللی برای کنترل یا کاهش میزان آلاینده های هوایی از جمله انتشار گازهای گلخانه ای(co2) روبرو خواهد شد. از این رو، انجام مطالعه ای که بتواند تا حدودی سهم و نقش بخش های مختلف اقتصادی را در میزان محتوای انتشار دی اکسید کربن از طریق تولیدات داخلی، صادرات و واردات کشور، بررسی کند می تواند برای مقاصد سیاست گذاری چه در زمینۀ انتخاب تکنولوژی مناسب چه در زمینۀ وضع مقررات زیست – محیطی، برقراری روابط تجاری با دیگر کشور ها و موارد دیگر مفید واقع گردد.
بدین منظور مطالب تحقیق حاضر در پنج فصل سازماندهی شده است. در فصل اول (فصل حاضر) به کلیاتی درباره پژوهش شامل تبیین موضوع، اهمیت و ضرورت موضوع، پرسش های پژوهش، اهداف تحقیق، روش گردآوری اطلاعات و داده ها، جامعه آماری و روش نمونه گیری، تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی تحقیق پرداخته می شود. فصل دوم نیز شامل ادبیات و مبانی نظری پیرامون تحقیق می باشد، به طوری که علاوه بر اثر تجارت بر محیط زیست و مرور اجمالی بر سیاست گذاری های بین المللی در خصوص مسائل زیست محیطی، انواع شاخص های پایداری، مفهوم محتوای مستقیم و غیرمستقیم انتشار co2، و همچنین وضعیت انتشار co2 در جهان و ایران به طور کامل تشریح می گردند در قسمت انتهایی فصل دوم به پیشینه تحقیق که مجموعه ای از برخی پژوهش های صورت گرفته پیرامون محتوای مستقیم و غیر مستقیم انتشار co2 در جهان و ایران به منظور شناسایی خلاء پژوهشی موجود در ایران است، اشاره می گردد. در فصل سوم ضمن بیان روش شناسی مورد استفاده در سنجش محتوای مستقیم و غیر مستقیم انتشار co2 که برگرفته از روش شناسی اصلاح شده بیکنل و همکاران(1998) توسط فرنگ(2001) است، برای معرفی بهتر روش مذکور، مثال عددی در قالب یک جدول فرضی داده – ستانده سه بخشی ارائه می گردد. در فصل چهارم نیز پایه های آماری مورد استفاده در این پژوهش به طور کامل تشریح شده و با استفاده از داده های بدست آمده و جدول داده – ستانده بهنگام شده سال 1385، محتوای مستقیم و غیر مستقیم انتشار Co2 در اثر تولیدات داخلی، صادرات و واردات ایران و تراز تجاری محتوای مستقیم و غیر مستقیم co2 در 27 بخش اقتصادی مورد تجزیه تحلیل قرار می گیرد. در پایان، در فصل پنجم جمع بندی مطالب صورت گرفته، ضمن نتیجه گیری نهایی، پیشنهاداتی به منظور برنامهریزی بهتر در سیاست گذاری های کلان و بخشی به منظور حفظ بیشتر منابع طبیعی و محیط زیست ارائه می گردد.
1-2-تبیین موضوع
کلیه کالاها و خدماتی که در یک اقتصاد تولید می شوند به طور مستقیم و یا غیر مستقیم با مصرف انرژی و بسته به نوع سوخت مصرفی با انتشار co2 همراه هستند(ماچادو و دیگران،2001). مصرف گستردۀ سوخت های فسیلی، با وجود فراهم کردن زمینۀ مناسب برای رشد سریع اقتصادی، با نشر آلاینده های حاصل از احتراق این سوخت ها در هوا و افزایش غلظت گازهای معروف به گازهای گلخانه ای در جو، زمین را با تغییرات تهدیدآمیز و بعضاً جبران ناپذیری همچون افزایش دمای کره زمین، تغییرات آب و هوایی، بالا آمدن سطح آب دریاها و … مواجه ساخته است که این تغییرات، خود مسبب بروز آسیب های جدّی انسانی و محیط زیستی می باشند دی اکسید کربن به عنوان اصلی ترین گاز گلخانه ای، در درجه ی اول از مصرف نفت، ذغال سنگ تولید می شود. این گاز بعد از انتشار حدود 100 سال در اتمسفر باقی می ماند. یعنی اگر امروز یک تن نفت بسوزانیم، دی اکسید کربن ناشی از آن در هوایی که نسل های آینده تنفس می کنند نیز تأثیر خواهد گذاشت براساس پیش بینی مدل های جوّی، دمای کره زمین 1 تا 5/3 درجه سانتی گراد تا سال 2100 افزایش خواهد یافت که این مقدار بیش از تغییرات دمایی 10 هزار سال گذشته است طبق گزارش « هیأت بین الدول تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد»[2] از اواسط قرن نوزدهم میلادی به این سو، میانگین غلظت co2 در فضای اطراف زمین از حدود 280 ذرّه در میلیون به حدود 370 PPM افزایش یافته و پیش بینی می شود چنانچه هیچ اقدام پیشگیرانه ای در این مورد انجام نگیرد غلظت آن تا سال 2050 به حدود 450 -550 PPM افزایش یابد (ترابی و وارثی، 1386).
عوامل بسیاری مانند افزایش جمعیت، رشد فعالیت های اقتصادی، تغییرات تکنولوژی، چارچوب های نهادی، سبک زندگی و تجارت بین المللی می تواند انتشار CO2 را تحت تاثیر قرار دهد(فطرس،1389). یکی از مهمترین نگرانی ها می تواند تاثیر تجارت بین المللی بر میزان مصرف انرژی و کیفیت زیست محیطی کشور ها باشد، با توجه به گزارش منتشر شده توسط سازمان تجارت جهانی(WTO) در سال 1995، تجارت بین المللی تحت شکست بازار داخلی، می تواند اثرات مخربی بر محیط زیست به جای بگذارد((ماچادو و دیگران،2001) به این ترتیب که مکانیزمی را به مصرف کنندگان ارائه می دهد تا کالاهای آلاینده بر را از مرزهای خارج از کشور خریداری کنند و با واردات این نوع محصولات، میزان انتشار گازهای گلخانه ای از جمله CO2 را در درون کشور پایین نگه دارند اما این مسئله شاید در سطح داخلی رفتاری عقلایی به نظر آید اما در سطح جهانی هزینه های گزافی از جمله انتشار گاز های گلخانه ای را از خود به جای می گذارد(پیترز و هرتوییچ[3]، 2008). محیط زیست، به مثابه موجودی سرمایه طبیعی، خدمات مختلفی در طول زمان ارائه می کند. بهره برداری مفرط از منابع طبیعی موجب فدا شدن محیط زیست به بهای رشد و توسعه اقتصادی و گسترش روابط تجاری می شود. به همین علت، ارزشگذاری منابع طبیعی(محیط زیست) با سرمایه های انسان ساخت متفاوت است از این رو پژوهشگران در صدد برآمدند تا با استفاده از شاخص بیو فیزیکی به ارزش گذاری کاهش سرمایه طبیعی(محیط زیست) در اثر روابط تجاری کشورها با یکدیگر و انتشار گازهای گلخانه ای در سطح جهانی، بپردازند.
منظور از محتوای انتشار co2 در روابط بین المللی، همان فشاری است که در اثر تولید کالا و خدمات به طور مستقیم و غیر مستقیم در جهت تامین تقاضای نهایی، بر محیط زیست وارد می شود. با این توضیح که، الگوهای مصرفی خانوار، سطح مصرف، فرآیند تولید محصولات و تکنولوژی مورد استفاده، ازجمله عواملی است که بر تولید و وضعیت محیط زیست تاثیر گذاشته است(مورادیان[4] و دیگران، 2002(بنابراین تولید در جهت تامین مصرف داخلی می تواند آسیب های محیط زیستی را در داخل بر جای بگذارد از این رو با شناسایی منابع انتشار می توان به ایجاد تغییراتی در نوع الگوهای مصرفی داخلی گامی برداشت. علاوه براین، صادرات بیشتر به بهانه توسعه بیشتر نیز می تواند به کیفیت محیط زیست آسیب وارد کند زیرا تامین تقاضای نهایی خارجی با فشار بر منابع طبیعی باعث تنزل کیفیت محیط زیستی در داخل کشور می شود.
یقین ویقین غایت آن است:« وأعبد ربّک حتی یأتیک الیقین». حج نیز نشانه وفراهم آورنده هدف والای عبادت یعنی یقین است. زیرا حج ،نورو بصیرت وشهود است وازهمین رو در روایات آمده است که تارک حج کورمحشور می شود واو دردنیا کور است ودرآخرت کورتر وگمراه تر.(همان)
سالکان طریق عبودیت وبندگی معتقدند که عبادات ازنظر خاصیت اثرگزاری در روح وتکمیل نفس مختلف اند. بعضی اثر تطهیروتخلیه دارند وبعضی موجب تزیین وتخلیه جان می شوند. عبادت حج درمیان انواع عبادات امتیازش این است که جامع الامرین است، هم خاصیت تطهیردارد وهم مایه تزیین. هم دفع ظلمت می کند وهم نورانیت ذکر وانس با خدا می آورد. البته ما آن حج وآن عبادتی رامنشأ این همه آثارعظیم حیاتی معرفی می کنیم که دارای روح ومغزباشد وبا توجه به دقائق ولطایف الهام بخش معنویش انجام شود.(ضیاء آبادی،1379،ص12)
اما باید دید که چرا خداوند حج رابرای انسان به عنوان یک تکلیف منظورکرده است؟ چه ویژگی ها وچه توانایی های بالقوه درانسان موجود است که خداوند حج رابه عنوان برنامه تربیتی بزرگ برای او وضع نموده است؟ لذا دراین تحقیق سعی برآن است که ابتدا به مبانی تربیتی حج بپردازیم. چراکه مبانی به آن چه هست اشاره دارد نه به آن چه باید باشد.مبانی به عنوان مبدأ ونقطه شروع تلقی می شود. بهشتی(1388،ص29) در رابطه با مبانی تربیت دینی ازدیدگاه اسلام گفته است: « اوصاف وجودی انسان ،جهان وآفریدگارانسان وجهان اندکه ازمتون اسلامی استخراج وبه یکی ازدوشکل بسیط یعنی مفاهیم یا مرکب یعنی گزاره های اخباری یا توصیفی بیان می شوند وشالوده استخراج وتدوین اهداف، اصول وبرنامه ها وروش ها به شمارمی آیند.»
مبانی که دراینجا مدنظر است ناظر به مبانی انسان شناسی می باشد. با شناخت انسان وابعادوجودی اوست که می توان استعدادهای نهفته درون وی راشکوفا کرد وبه مرحله سعادت وکمال رساند. دراین رابطه باید گفت تربیت صحیح انسان ودرک موقعیت حقیقی او درجهان نیز فقط درسایه شناخت انسان امکان پذیراست وگرنه تربیت به بیراهه خواهد رفت.
حج نیز که یکی ازبرنامه های تربیتی انسان ازسوی خداوند است وبرای انسان به عنوان یک تکلیف منظور شده است، مسبوق به شناخت انسان و ویژگی های وجودی اوست.
پس ازتعیین نقطه شروع وشناخت انسان ،به دنبال آن خواهیم بود که بدانیم آثارتربیتی برخواسته ازاین عبادت درفرد چیست واین که آیا آثار تربیتی حج درهمه انسان ها نتیجه یکسان به دنبال خواهد داشت؟
حج به عنوان مجموعه ای کوچک شده ازدین،دارای آثارتربیتی فراوانی است که درمنابع معتبراسلامی بحث درباره این اثربخشی را به وضوح می توان مشاهده کرد. آثارتربیتی که دراینجه مدنظر است ناظر به بعد اخلاقی ومعنوی وجودانسان است. زیرا هرگونه حرکتی برای اصلاح ملت ها وتغییر رفتار انسان باید ازدرون آن هاشروع شود زیرا تا خود انسان اصلاح نشود ،نباید منتظر اصلاح جوامع بود.
امام علی(ع) می فرمایند: «حج آزمونی بزرگ وامتحانی سخت وآزمایشی آشکار برای پاک سازی وخالص شدن است که خداوند آن راسبب رحمت ورسیدن به بهشت قرار داد.»(دشتی،1388،خطبه1،ص27)
ونیز می فرمایند: «خدای سبحان کعبه را مظهرتواضع بندگان دربرابر عظمت خویش ونشانه اعتراف آنان به بزرگی وقدرت خود قرار داد.»(همان)
فلسفه ی تربیتی و واقعی حج همان عزم طاعت تمام وپرستش حق ومخالفت با هرعصیان ودیده از هرمعصیت پوشیدن وبراطاعت وعبادت حق مشرف شدن است. حال اگرانسان بتواند چنین حج جوهری را انجام دهد، دراین صورت است که می شود گفت حج حقیقی وبا محتوا وهدف دار انجام داده واثر واقعی آن دروجودش به عینیت درآمده است.(رستگار جویباری،1377،ص24)
بنابراین این تحقیق درپی رسیدن به هدف اصلی خود است که عبارت است از:«بررسی مبانی وآثار تربیتی حج ازمنظر قرآن وروایات.»
1-3- اهمیت تحقیق
1.بسیاری ازپژوهش های انجام شده درزمینه حج به بررسی آن ازنیمه راه یعنی به بررسی آثار وابعاد تربیتی حج پرداخته اند درحالی که نقطه شروع را که همان مبانی حج است نادیده گرفته اند. تمام توجه حج به انسان است. انسان با همه ویژگی ها وابعادوجودیش وغرض این است انسان درابتدا خود براین ویژگی ها آگاهی یابد .تحقیق انجام شده درصدد این است که درابتدا به خود انسان بپردازد وبرای رسیدن به این منظور به مبانی تربیتی حج که عامل رسیدن ما به هدف فوق است می پردازیم.
2 . شاید یکی ازمهم ترین دلایل این که حج با آن همه عظمتی که دارد در روح وجان شماری ازانسان ها هیچ گونه اثرات وتحولات اخلاقی برجای نمی گزارد، عدم توجه به روح وباطن این عمل باشد. چرا که اگرازمعنا وهدف واقعی این عمل عبادی وتربیتی آگاهی لازم به عمل بیاید،اثرات تربیتی آن دروجود انسان به وضوح نمایان خواهد شد. اگرانسان نداند که برای چه وبا چه هدفی خداوند این فریضه را برای او واجب کرده است چگونه می تواند از آثار تربیتی برخواسته از آن برخوردار گردد؟ پس سزاوار وبلکه وظیفه هرمسلمانی است که قبل ازعزیمت به دیارکعبه آگاهی خودرا در زمینه روح ومقاصد حج بالا ببرد.
3.یکی ازدلایل گرفتار آمدن مسلمین در دره فلاکت ودرماندگی درحوزه فرهنگ ومدنیت ،غفلت آن ها ازحج وتمامیت آن بوده است. چه همواره ازحج وزیارت حرمین به مثابه ی ابزاری برای استخوان سبک کردن وثبت نام دردفتر طالبان بهشت استفاده کرده اند غافل ازاینکه حج همه اسلام است .حج همه اسلام، همه دین وهمه تفکرمعنوی است. درواقع حج روح پنهان درمیان همه آداب ومناسک است که امکان بالقوه رشد وارتقای اعمال وکردار آدمی وبه ویژه مناسبات فردی وجمعی را به وجود می آورد. اما بایدگفت حج به تمامی مورد غفلت واقع شده است بیراهه نیست اگربگوییم حج رابا همه چیز اشتباه گرفته اند. حج رابا تجارت ،حج با سیاست، حج رابا اعتبار، وکسب شهرت هیچ نسبتی نیست.(شفیعی سروستانی،1387،صص16-14)
با این همه نباید نسبت به آن چه گذشته است صرفاً تأسف خورد وازآن چه باید بشود غفلت ورزید زیرا هرچه بیشتر دراین عمل بزرگ عبادی وتربیتی غوطه ور شویم ،به مسائل ونکته های بیشماری دست خواهیم یافت که در رشد وارتقای شخصیت وجودی انسان مؤثر می باشد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلّی
بررسی مبانی وآثار تربیتی حج ازمنظر قرآن وروایات.
1-4-2- هدف های ویژه
1.بررسی مفهوم حج ازمنظر قرآن وروایات.
5 .بررسی علل عدم تحقق آثار تربیتی حج درشماری ازحجاج با توجه به آموزه های قرآنی وروایات.
1-5- سؤالات تحقیق
1-5-1- سؤال اصلی
مبانی وآثارتربیتی حج ازمنظر قرآن وروایات چیست؟
1-5-2- سؤالات فرعی
1.مفهوم حج ازمنظر قرآن وروایات چیست؟
3.اسرار تشریع حج ازمنظرقرآن وروایات چیست؟
1-6- تعریف اصطلاحات
قرآن : کتاب آسمانی مسلمانان شامل 6600آیه در قالب 114 سوره.(عمید،1389،ص1382)
روایات: به معنی نقل کردن خبر یا حدیث یا سخن ازکسی ،بازگو کردن سخن کسی.(همان، ص712)
دراین جا منظور آن دسته ازروایاتی است که ازپیشوایان معصوم یعنی پیامبر وامامان پس از اوبوده ودر راستای موضوع تحقیق می باشد.
تربیت:تربیت از ریشه ی “رَبَوَ” در لغت یعنی«غذا دادن و بزرگ کردن» و در اصطلاح مورد نظر ما«مجموعه ی تدابیر و روش هایی است که برای ایجاد،ابقاء و اکمال ادراکات،تمایلات،تصمیمات و اقدامات مطلوب در متربی صورت می پذیرد.(بهشتی،1388،ص24)
تعلیم و تربیت اسلامی: هرگونه اقدام هدایتگرانه ای که به منظورایجاد،ابقاء و اکمال استعدادهای ادراکی،میلی،ارادی و عملی متربی در چهار حوزه ارتباط با خدا،ارتباط با خود،ارتباط با دیگران و ارتباط با جهان بر مبنای قرآن،سنت و عقل به سوی هدف غایی قرب مطلق الهی انجام می شود.(همان،ص17)
مبانی تربیت دینی: اوصاف وجودی انسان ، جهان وآفریدگارانسان وجهان اند که ازمتون اسلامی استخراج وبه یکی ازدو شکل بسیط یعنی مفاهیم یا مرکب یعنی گزاره های اخباری یا توصیفی بیان می شوند وشالوده ی استخراج وتدوین اهداف ،اصول، برنامه ها وروش ها به شمار می آید.(بهشتی،1388،ص29)
حج: درلغت به معنای قصد، خویشتن داری ،پیروزی برخصم درمقام استدلال وچند معنای دیگرآمده است ودراصطلاح شریعت وآیین سلام حج سفری است به مکانی مقدس وشهری مشهور به نام مکه درماهی حرام ومعظم (ذیحجه) به منظور زیارت خانه خدا(کعبه) وبرگزاری مراسمی ویژه درچند موقوف ومیعادگاه که همگی درمکه واطراف آن قراردارد ومجموع این مراسم به نام مناسک حج خوانده می شود.(میرقاسمی،1384،ص12)
صفا و مروه
«إنّ الصَّفا والمَروَة مِن شَعائِرالله»(منبع)
صفا ومروه همچون سایراماکن ومناسک حج از علائم عبادی است
شعائر جمع شعیره به معنای علامت است. البته این بدان معنا نیست که صفاومروه تنها علائم ونشانه تکوینی حق است، زیرا به لحاظ تکوین همه موجودات شعیرة الله وازشعائرالله اند. صفاومروه همچون کعبه ،عرفات، مشعرومنا، شعائر جعلی وتشریعی است تا علائم عبادت باشد.
راز تسمیه صفا و مروه
راز تسمیه صفا بدین نام این است که ازوصف انبیاء به ویژه آدم بهره برد وآنان مصطفای پروردگارند.« إنّ اللهَ الصطَفیءادَمَ ونوحاً وءالَ إبراهیمَ وءال عمرانَ عَلَی العالمین»(آل عمران،33)
امام صادق (ع) فرمود:چون حضرت آدم(ع) که صفوة الله بود،بر کوه صفا فرود آمد،از صفوة الله ومصطفی بودن آدم این کوه صفا شد. پس اگرکسی ازاین کوه صفاکسب کندمصطفای خدای سبحان است. « الله یَصطَفی مِنَ المَلائِکَة رُسُلاً وَمِنَ النّاسِ»(سوره حج،آیه75)
آن حضرت درباره راز نام گزاری مروه به این نام نیزفرمود: چون حوا که مرأة بوددرکوه مروه قرارگرفت، آن رامروه خواندند
بعضی لغویان نیزگفته اند: صفا، سنگ صاف ومروه سنگ ریزوبراق راگویند ونام گزاری آن دوکوه به صفا ومروه به لحاظ نوع سنگ های آن هاست.
عرفات
عرفات ، ازریشه عرف گرفته شده است وبه گفته راغب ،بیانگرشناخت آثاراشیاء همراه باتفکروتدبّراست.(قاضی عسگر،1381،ص224)
عرفات منطقه ای خارج ازمحدوده حرم ونزدیک مشعرالحرام است که “جبل الرحمة” و”مسجد نمره” درآن واقع شده است. وقوف دراین سرزمین ازظهر روزنهم ذیحجه تاغروب آن برای کسانی که احرام حج تمتع بسته اند واجب واز ارکان حج است.
الف) راز تسمیه این سرزمین به عرفات
درباره رازنام گزاری این سرزمین به عرفات وجوهی مطرح است:
پیامبر خدادر سفرحجة الوداع ،دراین سرزمین قوانین کلی دائمی وابدی خودرابه مردمان ،اعلام فرمود.موضوعاتی که درنظرمبارک آن حضرت اهمیت زیادتری داشته ،مانند: خودداری ازتجاوز به مال غیر، خونریزی ورعایت حال زیردستان وزنان ،بازگرداندن امانت مردم درنزد هرکسی که هست ،لغو ربا،وطلب های دنیوی که ضمن خطبه غرّایی به جهانیان ابلاغ وخدای تعالی رابر تبلیغات خودگواه گرفت.(شالچی،1389،ص 158)
از سال های پایانی سده بیستم تا امروز که دههای از سده جدید هم پشت سر گذاشته شده است، بحثهای داغ و مناقشه برانگیز دربارهی جهانی شدن، همچون پدیدهای حقیقی، طرح و بسط یافته است. حامیان و مخالفان جهانی شدن، تحلیلگران سیاسی و اقتصادی، فلاسفه و فرمانروایان کشورها هر یک به اظهار نظر درباره عصر جدید پرداختهاند. مقامات حکومتی مشکلات اقتصادی کشور را به فشارهای ناشی از جهانی شدن نسبت می دهند، گردانندگان بنگاه های اقتصادی گوناگون کوچکتر کردن شرکتهای خود را برای ادامهی حیات در چارچوب اقتصاد جهانی ضروری میدانند، طرفداران محیط زیست تأثیر مخرب جهانی شدن مهار نشده را فریاد می زنند و دامنه ی انتقادات خود را پس از فاجعه اتمی در فوکوشیمای ژاپن در ماه مارس 2011 که متعاقب زلزله ی 9 ریشتری در این کشور به وقوع پیوست، افزایش داده اند و پشتیبانان اجتماع های بومی مختلف نسبت به نابودی خرده فرهنگها و فرهنگهای کوچک در برابر موج فراگیر فرهنگ جهانی هشدار می دهند (قزلسفلی، 1390: 183). در این میان ارائه تعریفی جامع و مورد پذیرش عموم برای جهانی شدن، به دلیل اختلاف نظر میان پژوهشگران بر سر ماهیت آن دشوار به نظر میرسد و هر دسته از صاحب نظران، به تناسب برداشتی که از این پدیده دارند و پیش زمینههای ذهنی و ایدئولوژیک خود، تعریف خاصی از این پدیده ارائه میدهند. اگر جهانی شدن را در معنی جهانی اندیشیدن تعبیر کنیم، احتمالاً حرف تازهای نزدهایم، زیرا اندیشه نیز مانند علم و فن هیچ گاه در تاریخ محدود به مرزهای ملی نبوده است. البته توسعهی دانش و فن بر مفهوم جهان تأثیر گذارده است. به عنوان نمونه از اختراعات اولیهی فن اطلاع رسانی (مورس، تلگراف) که جای چاپار را گرفت و رادیو و تلویزیون که جای جارچی محل را اشغال کردند تا ماهواره و اینترنت، سیارهی زمین تدریجاً کوچکتر و کوچکتر شد، تا جایی که امروزه به تعبیر مک لوهان، همه در یک دهکدهی جهانی زندگی میکنیم و از لحظه لحظهی اوضاع و احوال هم باخبریم. در چنین فضایی، دیگر حکومتها قادر نیستند بر روی آنچه در درون حاکمیتشان می گذرد و حتی آنچه در خلوت خود میگویند و میکنند، سرپوش بگذارند. دیگر رفتارها و کنشهای فردی اجتماعی جنبهی شخصی و ملی و سرزمینی ندارد، چون همهی امور خصوصی و عمومی ما به طور مستمر در معرض داوری دیگران است، دیگرانی که معلوم نیست الزاماً دوست ما باشند (کاظمی، 1390: 21). به عبارتی هرچه زندگی انسان روی کرهی خاکی پیشرفته شده، سرعتها افزونتر شده، فاصله ها نیز کوتاهتر و افراد بشر، فارغ از ملاحظات مکانی، قومی، نژادی، زبانی، عقیدتی و … به هم نزدیکتر شدهاند. به یک تعبیر میتوان گفت که فرایند جهانی شدن، همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی خود از آغاز تاریخ وجود داشته، ولی در سالهای اخیر به دلیل سرعت فزایندهی تغییرات دانش و فن، شتاب ناگهانی به خود گرفته است. بگونه ای که چند سالی است نظر اندیشه ورزان، دولتمردان و کارگزاران حکومتی را در سراسر گیتی به خود مشغول کرده است.
به هر جهت این یک واقعیت است که جوامع انسانی همواره در حال تغییر و تحول هستند. در واقع حیات اجتماعات در گرو این تغییرات است، چرا که رکود و سکون در نهایت به فساد و تباهی می انجامد و کوشش علم سیاست پیش بینی نتایج مترتب بر تغییرات است. مسائلی از قبیل رشد جمعیت، تخریب محیط زیست، توسعهی پایدار، تنشهای قومی _نژادی، تقابل فرهنگی، رقابتهای نظامی، تعارض بین شمال و جنوب یا غنی و فقیر، رشد شهرنشینی، انقلاب ارتباطات، تحول صنایع و دانش فنی، دموکراسی، حقوق بشر، تروریسم و صدها مشکل مبتلا به جامعهی امروز بشری، همه در زمرهی دغدغههای امروز جامعهی جهانی است که سیاست و علم سیاست نمیتواند نسبت به آنها بیتفاوت باشد. بحث جهانی شدن را نیز از این زاویه باید نگریست. اینجاست که فرایند جهانی شدن، عرصه را برای علوم سیاسی تغییر میدهد. تقسیم ظریف میان علوم سیاسی که به درون دولت _ملتها اهتمام دارد و مطالعه روابط بین الملل که مربوط به مسائل میان دولت _ملتها است، کمرنگ می شود. دیگر، مطالعه تجربه یک کشور خاص جدا از کشورهای دیگر قابل قبول نیست. در جهانی که در آن بازیگران و منافع سیاسی در حال تجربه تأثیر جهانی شدن هستند، علوم سیاسی نمیتواند از تأثیر چنین نیروهایی مصون باشد.
نکته مورد نظر در اینجا این است که تمام الزامات ناشی از این فرایند جهانی شدن توسط عالمان سیاسی (دانش پژوهان سیاسی) باید هم در توسعه نظریه سیاسی و هم در انتخاب روش شناختی مورد اذعان قرار گیرند؛ بطوریکه نظریهها باید جنبه بین المللی را بیشتر و جدی تر مورد توجه قرار دهند. همچنین جهانی شدن موجب تحت تأثیر قرار گرفتن کلیه تحلیلها در تمام سطوح علوم سیاسی شده است. برای نمونه، برای مطالعه مدیریت شهری نه تنها بررسی تأثیر جهانی شدن به عنوان یک نیروی سیاسی و ژئوپلتیک ضرورت دارد، بلکه قرار دادن مدیریت شهری در زمینه شکل در حال تغییر حکومت و عمل فزاینده ارتباطات جهانی نیز ضروری است (حاجی یوسفی، 1390: 451). در کنار اینها تغییر و تحولاتی که در مفاهیم رسمی سیاسی ایجاد شده است قابل توجه است که به بیانی دقیق تر، آنچه که اتفاق افتاده است این است که مفهوم دیرپای فرد به عنوان یک هستی منفک و خود اتکا با یک وحدت پیشا اجتماعی جای خود را به فردی داده است که دیگر چیزی بیش از شبکهای بیمرکز از عقاید و امیال نیست. با عطف به مباحث یاد شده حال در این میان مسئله این است که در گذار فرایند جهانی شدن، علوم سیاسی دچار چه تغییر و تحولاتی شده و به عبارتی بهتر فرایندهای جهانی شدن چگونه و تا چه اندازه بر نهادهای سیاسی، رفتارهای سیاسی و متعاقباً بر نظریهپردازی در حوزه علوم سیاسی اثر گذاشته است.
سؤال های پژوهش
سؤال اصلی
گسترش فرایند جهانی شدن چه تحولی در مطالعات علوم سیاسی و نظریهپردازی در این حوزه بوجود آورده است؟
سؤال های فرعی
1) جهانی شدن چیست و تحولات معرفتی ناشی از آن دارای چه ابعادی است؟
2) پدیده جهانی شدن چگونه عرصه سیاست را دچار بحران میکند؟
3) با توجه به دورنمای دوران ما بعد سیاست کلاسیک، چه الگوهای بدیلی برای سیاست میتوان متصور شد؟
4) بحران نهادهای سیاسی و تحولات معرفتی ناشی از فرایند جهانی شدن، چگونه بر مطالعات علوم سیاسی تأثیرگذار بوده است؟
1 – 2 پیشینه ی پژوهش
مطالعات و تحقیقاتی که در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر انجام گرفته، به طور کلی بدین صورت قابل دستهبندیاند: تحقیقاتی که به طور خاص بر چیستی جهانی شدن و ویژگیهای آن تمرکز دارند، مطالعاتی که به جهانی شدن به مثابهی پیامد مدرنیته می پردازند، و آثاری که به
بررسی پیامدهای جهانی شدن پرداختهاند. در اینجا، بخشی از مهم ترین آن ها، به اختصار مرور می شود. بر این اساس پژوهش های صورت گرفته به سه مقولهی زیر تقسیم میشوند.
چیستی جهانی شدن و ویژگی های آن
کتاب نگاهی موشکافانه بر پدیده جهانی شدن، اثر یان آرت شولت که در سال 1382 توسط مسعود کرباسیان ترجمه شده است، به برخی از تعاریف یا برداشتهای جهانی شدن پرداخته است. از نظر شولت، جهانی شدن در یکی از برداشتهای رایج، به معنای بین المللی شدن است. از این دیدگاه، واژه «جهانی» صفت دیگری برای توصیف روابط برون مرزی میان کشورها، و اصطلاح «جهانی شدن» مشخص کننده توسعه مبادلات بین المللی و وابستگی متقابل است. از این نظر، پل هرست و گراهام تامپسون جهانی شدن را «جریان یافتن گسترده و رو به رشد تجارت و به کار انداختن سرمایه میان کشورها» تعریف می کنند. در برداشت دوم، «جهانی شدن» به معنای آزادسازی در نظر گرفته می شود. در اینجا، «جهانی شدن» به فرایند برداشته شدن محدودیت هایی اطلاق میشود که دولتها در فعالیتهای میان کشورها برقرار میکنند و هدف آن به وجود آوردن اقتصاد جهانی «آزاد» و «بدون مرز» است. در تعریف سوم، «جهانی شدن» به معنای جهان گستری در نظر گرفته میشود. در واقع، وقتی الیور رایزر و ب. دیویس در دهه 1940 مفهوم «جهانی کردن» را ابداع کردند، آن را به معنای «عمومی کردن» گرفته و «ادغام فرهنگ های روی زمین» را در یک «انسان گرایی» پیش بینی کردند. تعریف چهارم، جهانی شدن را به معنای غربی کردن یا مدرنیزه کردن، به ویژه به شکل آمریکایی شده، می داند. از این دیدگاه، جهانی شدن نوعی پویایی است که از طریق آن ساختارهای اجتماعی نوگرایی (سرمایه داری، عقل گرایی، صنعت گرایی، دیوان سالاری و …) در سراسر دنیا گسترش می یابد و به طور طبیعی، فرهنگ های پیشین و خودمختار محلی را نابود خواهد کرد. «جهانی شدن» بدین مفهوم را گاهی امپریالیسم به سبک مک دونالد، هالیوود و سی. ان.ان توصیف کرده اند. اما نگرشی که مورد نظر خود شولت نیز هست، جهانی شدن را قلمروزدایی می داند. طبق این تفسیر، جهانی شدن شامل تجدید شکل بندی جغرافیایی است، به طوری که فضای اجتماعی دیگر به طور کامل بر حسب سرزمین ها، فاصله های ارضی، و مرزهای سرزمینی شناسایی نمی شود. بر این اساس بر دیدگاهی که دیوید هلد و تونی مک گرو ارائه داداهاند و جهانی شدن را «مجموعهای از فرایندها که دربرگیرنده دگرگونی در سازمان فضایی روابط اجتماعی و تبادلهاست» تأکید میگذارد (شولت، 1382: 68).
کتاب دیگر در این حوزه، پایان دموکراسی، نوشته ی ژان ماری گنو است که با ترجمه ی عبدالحسین نیک گهر در سال 1378 توسط انتشارات آگاه منتشر شده است. نویسنده در این کتاب، جهانی شدن را «دنیایی شبکه بندی شده» توصیف می کند و ویژگی بارز آن را فقدان دموکراسی معرفی می کند. جایی که در آن انواع آزادی اما بدون دموکراسی وجود دارد. وی در این کتاب به مهمترین چالش های دموکراسی از جمله جامعه سیاست زده، گسیختگی اجتماعی، ستیز با ادیان، خشونت و … می پردازد. وصف برخی از بحرانهای امروزین دموکراسی، از سوی یک اندیشهورز غربی جالب توجه است، اما این وصف، یا در واقع نقد، بیش از آن که مبانی نظری دموکراسی غرب را مد نظر قرار دهد، به نتایج عملی آن در جوامع غربی، بهویژه در جامعه آمریکا میپردازد. در حالی که در تحلیل و نقد علمی، نخست مبانی نظری و سپس نتایج عملی اندیشه یا نظریه، بررسی میشود تا با آشکار ساختن عیوب آن، نخست در عرصه نظر، و سپس در بعد عمل، امکان داوری درست تری پدید آید. ولی آنچه در این اثر، توجه بیشتری را جلب میکند، راه نجاتی است که وی برای برونرفت دموکراسی از بحرانهای موجود ارائه میکند. در حقیقت، او دموکراسی را رد نمی کند بلکه آیندهای را ترسیم می کند که در آن، نوع جدیدی از دموکراسی که وی نام آن را ملت مدرن یا عصر امپریال می گذارد، شکل میگیرد. مشخصه بارز این دموکراسی، بازگشت به معنویت توأم با بازگشت ملت به عرصه سیاست و حاکمیت است؛ ولی این معنویت او بیش از آن که آسمانی و ناشی از ادیان الهی باشد، از نوعی معنویت زمینی یا ایدئولوژی های جدید بشری ناشی می شود. نوعی تضاد ماهرانه با دین در این اثر به چشم می خورد که نه از نگاه عالممدارانه، بلکه با نگاه سیاست مدارانه به تصویر کشیده شده است. ولی این امر بدون آنکه خود او بخواهد، تضاد سنتی بخش روشنفکری فرانسوی را با آموزههای دینی آشکار میسازد.
هم چنین می توان به مقاله ی بازاندیشی دموکراسی و تحول رابطه ی جامعه و دولت در عصر جهانی شدن، نوشته ی احمد رشیدی اشاره داشت، که در سال 1384 در شماره ی سوم مجله ی فصلنامه سیاست به چاپ رسیده است. این مقاله به این مسأله می پردازد که به علت گسست رابطه ی جامعه و دولت در عصر جهانی شدن، دموکراسی با بحران مواجه است. وی در این مقاله بر لزوم وجود پیوند میان جامعه و دولت در تحقق دموکراسی تأکید گذاشته و تلاش های نظری متعددی را که از سوی دانش پژوهان در راستای تبیین چشم انداز دموکراسی در عصر جهانی شدن صورت پذیرفته، در قالب سه رهیافت «پایان دموکراسی»، «جهان وطن گرایی» و «مدرنیزاسیون بازاندیشانه» مورد مطالعه و ارزیابی قرار می دهد (رشیدی، 1384: 4).
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم. اذا جاء نصر الله و الفتح. و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا. فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا.
اللهم لا حول لنا الا بقوتک ولا قوه لنا الا بعونک فایدنا بتوفیقک و سددنا بتسدیدک و اعم ابصار قلوبنا عما خالف محبتک و لا تجعل لشیء من جوارحنا نفوذا فی معصیتک فصل علی محمد و آله.
رساله پیش رو با عنوان «راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر گفتمان مهدویت»، به منظور بررسی نسبت میان «شریعت مقدس اسلام»، «فرهنگ جامعه اسلامی» و «اقتضائات جامعه مهدوی» در دستور کار قرار گرفت و در جریان این پژوهش، ضرورت نهادینه کردن فرهنگ آرمانی اسلام در جامعه و تاثیر این مهم در استحکام پایه های حاکمیت سیاسی اسلام در عصر غیبت و نیز نقش آن در تمهید شرایط ظهور منجی عالم بشریت ارواحنا فداه به موضع فحص و بررسی نهاده شد.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یگانه پرچمدار حاکمیت تشیع در عصر حاضر که بی شباهت به عصر آخر الزمان نیست، نقش و اهمیت ویژه ای در تحقق اهداف آرمانی شیعه دارد. بدیهی است این اهداف آرمانی که ریشه در معارف حقه اسلام و آموزه های اصیل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارد، تحت ولایت، زعامت و درایت «فقیه جامع الشرایط» و نیز رهنمودهای علمای ربانی و عرفای الهی کیان اسلامی پیگیری می شود. در این راستا باید متذکر شد که اهداف آرمانی و آموزه های ربانی در اعماق خود با حقیقت و واقعیت پیوندی ژرف و ظریف دارد که نیل به ژرفای این حقایق جز از راه سیر انفسی و آفاقی بسی سخت و دشوار خواهد بود و لازمه آن نیز حرکت زیر لوای پیران طریق و حکیمان رشید است تا از رهگذر آن حقایق الهیه درونی افراد شود و فهمی عمیق نسبت به معارف دین برای آحاد حاصل آید و در پرتو آن، ایمان عمیق و خلق کریم در قلب آحاد مستقر شود و زمینه برای تجلی فرهنگ آرمانی اسلام مهیا گردد.
در این رساله اصل بر آن است که فرهنگ اسلام در شکل آرمانی خود زمانی بر جامعه مستولی می شود که اعمال آحاد مسلمین از حدود الهی تجاوز نکند و مکارم اخلاق در سطح گسترده به صورت نهادی شده در جامعه عینیت یابد و به تبع آن مطالبات حضرت حق ـ عز اسمه ـ به مطالبات مردمی مبدل شود. بدیهی است در شرایطی که زمامداران صالح مسلمان، زمام امور حاکمیتی را به دست دارند و به دنبال عینیت بخشیدن به مطالبات الهی هستند، تبدیل شدن مطالبات ذات اقدس الهی به مطالبات مردمی (این امر نتیجه پروسه نهادینه کردن شکل صحیح فرهنگ اسلامی در جامعه خواهد بود)، پیکره امت و امامت را به پیکره ای واحد و منسجم مبدل کرده و میان دو روی سکه سیاست که «مردم» اند و «حاکمیت» پیوندی ناگسستنی برقرار می کند. پس دور از حقیقت نیست که نهادینه شدن شکل صحیح «فرهنگ اسلام» در جامعه را به مثابه عنصری اساسی تلقی کنیم که تحقق آن در جامعه به اصلاح مناسبات «مردم ـ مردم»، «مردم ـ حاکمیت» و «حاکمیت ـ مردم» منجر شود و انسجام ملی و ثبات سیاسی را نتیجه دهد.
از سوی دیگر باید تاکید کرد که یکی از کارویژه های اساسی حکومت اسلامی در نظام ولایی شیعی، تنظیم رابطه معنوی ولایت محور میان حاکمیت و آحاد ملت است. (ضرورت ایجاد سنخیت و همگونی بنیادی میان امام و ماموم در عقیده و رفتار) بر این اساس می توان مدعی شد، این مهم نیز جز از طریق نهادینه کردن فرهنگ اسلامی (اسلام ناب محمدی) در جامعه و تربیت نفوس متقی، مهذب و متکامل میسر نمی باشد. بدیهی است تحصیل توفیق در این زمینه نیازمند اراده دستگاه حاکمیت و نظام سیاسی است که با نگاهی فعال و پویا به پدیده فرهنگ، آن را به گونه ای سامان بخشد که از طرفی موجب تعالی و تکامل فرهنگ دین بنیاد شود و از طرف دیگر فرهنگ تکامل یافته موجب استحکام پایه های اقتدار ملی و برقراری پیوند حداکثری میان حاکمیت و مردم گردد. از این حیث تحقق هدف مذکور مستلزم اتخاذ راهبرد فرهنگی ـ سیاسی از سوی دستگاه حاکمیت است تا از رهگذر آن زمینه های لازم برای اصلاح و بهسازی حداکثری در دو حوزه: 1) مناسبات میان حاکمیت و مردم (جامعه با حاکمیت) و 2) مناسبات فردی – اجتماعی در جامعه (مناسبات جامعه با خود) فراهم آید. ضمنا متذکر می شود در رساله پیش رو جامعه مهدوی (آرمان شهر اسلامی) به مثابه هدف غایی مورد توجه بوده و حاکمیت اسلامی در عصر غیبت به مثابه نهاد هماهنگ کننده وضع موجود (جامعه فعلی) با وضع مطلوب (جامعه مهدوی) معرفی خواهد شد و افق مهدویت در این حوزه مورد تاکید است.
مطالبات آرمانی مذکور در شرایطی بیان می شود که ما به این مسئله اذعان داریم که با وجود اینکه انقلاب اسلامی ایران پدیده ای ذاتا فرهنگی ـ سیاسی بوده، به نظر می رسد پس از تشکیل جمهوری اسلامی ایران تداوم بعد فرهنگی آن برای تحقق جامعه آرمانی شیعی تا حد زیادی مغفول واقع شده و یا در مسیر صحیح و کارشناسی شده هدایت نشده است. این در حالی است که طی این سال ها بر بعد سیاسی انقلاب بیشتر پای فشرده شده است. در همین راستا باید متذکر شد بازتاب عملکرد دستگاه های فرهنگی در طول 30 سال گذشته بیانگر آن است که وضعیت مناسبات فردی ـ اجتماعی جامعه کنونی ما فاصله ای چشمگیر با جامعه مطلوب و ایده آل شیعی دارد و از سوی دیگر هجمه های نرم فرهنگی و رویارویی نامتناسب و نامتقارن نهادهای فرهنگی داخلی با این هجمه ها همواره بر این فاصله چشمگیر می افزاید و این رویارویی خطیر این اصل را بر ما مسلم می کند که بهینه سازی اوضاع کنونی نیازمند تبیین ساختارهای فرهنگی کار آمد است که این ساختار باید با افق مهدویت و آرمان شهر اسلامی قابل انطباق باشد.
با این وصف نگارنده معتقد است تحصیل توفیق در بعد سیاسی ارتباطی تنگاتنگ با کسب موفقیت های روز افزون در حوزه فرهنگ و نهادینه سازی بنیادهای فرهنگ دینی در بستر جامعه دارد. چه، یکی از کارویژه های اساسی و مهم حکومت اسلامی بسط فرهنگ و اندیشه اسلامی در جامعه است. به همین منظور وجود نگاه راهبردی به این دو حوزه از سوی حاکمیت اسلامی عصر غیبت ضرورتی انکارناپذیر است و در حاکمیت سیاسی شیعی تمام جهت گیری ها باید با توجه به آرمان مهدویت صورت پذیرد. بنابر این پیشینه تحقیق حاضر، ناظر بر تمام پژوهش های حوزه مهدویت است که در این میان غیر از شیعیان بسیاری از بزرگان و علمای اهل سنت نیز در این باب آثاری بر جای گذاشته اند و طی سال های اخیر این پژوهش ها وجه پویاتری به خود گرفته است. برگزاری همایش های بین المللی مهدویت طی سالیان اخیر شاهد بر این مدعا است که طی آن پژوهش هایی در باب «زمینه سازی ظهور»، «وظایف دولت زمینه ساز»، «مهدویت و رسانه» و … مورد بررسی قرار گرفته اند و در سال های آتی نیز این محورها پیگیری خواهند شد. بر این اساس، فضای گفتمانی برای طرح موضوع این رساله تا حدود زیادی فراهم بوده و بلکه پرداختن به آن را می توان امری ضروری تلقی کرد چراکه به نظر می رسد نوع نگاه حاکمیت شیعی به حوزه فرهنگ و سیاست باید ملهم از آرمان مهدویت باشد و این مسئله را می توان یکی از نیازهای تئوریک کشور دانست.
بر این مبنا رساله حاضر کوشش می کند این کارویژه را در چارچوب سیاست های جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار دهد؛ امید که بتواند برای متولیان سیاستگذاری در این عرصه مفید واقع شود.
در این مجال با توجه به توضیحات ارائه شده در بالا و همچنین برای روشن تر شدن فضای گفتمانی پژوهش حاضر، در زیر به طرح سوال اصلی و سوالات پیرامونی و بیان فرضیه اصلی و فرضیات پیرامونی می پردازیم.
این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سوال اصلی است که رویکرد سیاسی مطلوب به حاکمیت، جامعه و فرهنگ در جهت گذار از وضع موجود (جامعه و حکومت فعلی) به وضع مطلوب (جامعه و حکومت مهدوی) چه اقتضائاتی در طراحی راهبرد فرهنگی سیاسی مطلوب دارد؟
و به تبع آن سوالاتی از قبیل:
1) فرهنگ اسلامی در تدوین راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی دارد؟
2) حاکمیت اسلامی در عصر غیبت از چه جایگاهی برخوردار است؟
3) اهداف و کارویژه های حکومت اسلامی در عصرغیبت چیست؟
4) حاکمیت سیاسی جهت نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه از چه ابزارهایی می تواند استفاده کند؟
در طرح اولیه تحقیق برای سوالات مذکور پاسخ های ابتدایی در قالب فرضیه های تحقیق بیان شد به این ترتیب که در پاسخ به سوال اصلی، این فرضیه اصلی ایراد شد که ایجاد جامعه مهدوی (آرمان شهر اسلامی) مستلزم تحقق نظام سیاسی ـ اجتماعی متکامل شیعی است که در شکل ایده آل این نظام، میان امام معصوم علیه السلام به عنوان ولی علی الاطلاق و مامومین به مثابه امت اسلامی، سنخیت و همگونی بنیادی وجود دارد. بر این اساس بدیهی است که در عصر غیبت این مهم (ایجاد سنخیت و همگونی بنیادی میان امام و ماموم) می تواند از مجرای اراده حاکمیت اسلامی محقق شود تا از این راه بستر های لازم برای پذیرش ولایت کلیه الهیه ـ که در وجود مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف متجلی است ـ از جانب مردم فراهم شود. از این رو توجه به گفتمان مهدویت در تدوین راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران با رویکردهای ذکر شده اهمیتی مضاعف می یابد.
همچنین در طرح تحقیق پاسخ هایی برای سوالات فرعی در نظر گرفته شد که در اینجا با رعایت ترتیب و توالی آن ها تحت عنوان فرضیه های فرعی تحقیق مورد اشاره قرار می گیرد:
1) فرهنگ اسلامی از یک سو به مثابه منشا و خاستگاه راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران است و از سوی دیگر اجرای راهبرد فرهنگی ـ سیاسی، نهادینه شدن فرهنگ اسلامی در جامعه را در پی خواهد داشت.
2) حاکمیت اسلامی در عصر غیبت به مثابه نهاد هماهنگ کننده وضع موجود (جامعه فعلی) با وضع مطلوب (جامعه مهدوی) محسوب می شود که در این راستا باید تمام ظرفیت های مادی و معنوی خود را برای تحقق جامعه آرمانی شیعه بسیج کند.
3) توجه به مقوله تربیت دینی آحاد ملت و نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه، از کارویژه های اصلی حکومت اسلامی در عصر غیبت است.
4) از میان نهادهای فرهنگی موجود در کشور، نهاد تعلیمی ـ تربیتی (نظام آموزش و پرورش) ابزاری مناسب، سریع و زود بازده جهت
برقراری ارتباط پایدار و فراگیر میان حکومت و بدنه جامعه است که از طریق ایجاد اصلاحات ساختاری در آن و طراحی نظام تعلیمی ـ تربیتی نوین می توان تا حدود زیادی فرهنگ اسلامی را در جامعه نهادینه کرد.
همچنانکه ملاحظه می شود ایده اولیه این رساله با هدف حرکت در جهت ایجاد یک نظام سیاسی ـ اجتماعی متعالی شیعی در مقام طرح و تبیین قرار گرفته و از این حیث رساله وجه کاربردی دارد اما از سوی دیگر باید توجه داشت که ترسیم وجه متعالی نظام سیاسی ـ اجتماعی شیعی نیازمند باریک بینی و مداقه در باب مسایل نظری و اعتقادی است. در این میان با عنایت به رویکرد اصلی رساله، توجه به مبانی انسان شناسی اسلامی و نیز مبانی اندیشه های ولایی تشیع و طرح مسایل نظری پیرامون گفتمان مهدویت از اهمیت ویژه ای برخوردار است که از این منظر رساله وجه نظری دارد.
بنابراین پژوهش حاضر در 5 بخش اصلی تدوین شده است که عبارتند از:
الف) کلیات
در این بخش مطابق عرف کارهای تحقیقی ـ پژوهشی به تعریف و تبیین مفاهیم به کار رفته در عنوان رساله پرداخته شده است که در سایه آن نمایه و صورت بندی گفتمانی رساله تا حدودی روشن شده است.
ب) بنیادهای معرفتی انسان شناسانه در اسلام
در این بخش مبانی انسان شناختی در اسلام و قرآن تشریح و عوامل تاثیر گذار در سیر تکاملی انسان که منجر به ایجاد سنخیت و همگونی میان امام و ماموم ـ در نظام ولایی شیعه ـ می شود تبیین خواهد شد.
ج) بنیادهای معرفتی ولایت در اندیشه تشیع و ارتباط آن با مقوله مهدویت
در این بخش راه های نهادی شدن مقوله ولایت پذیری در جامعه تشیع بررسی، و تحلیلی از علل رقم خوردن غیبت و عدم بهره مندی جامعه انسانی از ولایت بالغه الهیه ارائه می شود.
د) اقتضائات رهیافت سیاسی در راهبرد مهدویت
در این بخش تحلیلی از ماهیت حکومت اسلامی در عصر غیبت ارائه می شود و ذیل آن اساسی ترین اهداف و خط سیر حکومت اسلامی در این برهه از زمان تبیین گردیده و همچنین نوع ارتباط میان حاکمیت و ملت برای نهادینه شدن فرهنگ اسلامی در جامعه با توجه به افق مهدویت تشریح خواهد شد.
ه) بررسی نهادهای موثر در راهبرد نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه
این بخش بیشتر جنبه آسیب شناسی فرهنگ و نهادهای فرهنگی را داشته و در نهایت راهبرد مورد نظر و امکانات و ظرفیت های مورد نیاز برای نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه با توجه به افق مهدویت پیشنهاد می شود.
با توجه به اقتضائات موجود، این رساله در روش توصیفی ـ تحلیلی تهیه شده است که بخش اعظم یافته های آن، با از راه جستار کتابخانهای گردآوری شده است و در مواردی نیز از سلسله مباحث اخلاق و معارف اسلامی آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی (حفظه الله) که در قالب الواح فشرده با عنوان حدیث پارسایی طبع شده است استفاده شده. همچنین در بخش هایی از این رساله به برخی برنامه های شبکه علمی (چهار) سیمای جمهوری اسلامی ایران که با رویکرد حکمی ـ فلسفی (سلسله مباحث دکتر غلام حسین ابراهیمی دینانی و دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی در برنامه معرفت؛ ذیل عنوان کلی حکمت الهی) و آکادمیک (برنامه گفتگوهای فرهنگی) تهیه و پخش شده است استناد گردیده.
در باب قلمرو تحقیق نیز باید متذکر شد قلمرو مکانی آن مرتبط با نظام فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران بوده و در این مقیاس کاربرد داخلی دارد. همچنین در این تحقیق مقوله ولایت پذیری جامعه مسلمانان در گذشته آسیب شناسی شده و بر مبنای آن راهکارهای اصلاح در زمان حال و تحصیل نتیجه در آینده مورد توجه قرار خواهد گرفت. لکن نقطه عطف قلمرو زمانی تحقیق زمان حال است. رساله پیش رو به لحاظ قلمرو موضوعی نیز ناظر بر جامعه شیعی به طور خاص و جامعه اسلامی به طور عام بوده و در آن رابطه متقابل میان حاکمیت و مردم تحلیل می شود.
چنانچه از توضیحات فوق بر می آید این رساله رویکردی آینده پژوهانه در حوزه فرهنگ و سیاست دارد و در آن چالش ها و تهدیدهای پیش رو پیش بینی شده و بر مبنای آن می بایست تصمیمات کارساز و راهگشا در زمان حال اتخاذ شود. در این رویکرد آینده پژوهانه ثقل مباحث در حوزه عملیاتی و اجرا متوجه نظام تعلیمی ـ تربیتی به عنوان رکن فرهنگی قابل توجه است. به این منظور ضمن تبیین ساختار نوین و موثر برای نظام تعلیمی تربیتی، وجه مفید و کارآمد فرآیند نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه با محوریت نظام های فرهنگی ـ آموزشی متمرکز به عنوان پیشنهاد مطرح می شود.
بدیهی است با توضیحات فوق این تحقیق می تواند برای تمامی نهادهای تاثیرگذار در حوزه سیاست گذاری فرهنگی کاربرد داشته باشد.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است