امروزه حفظ رابطه با مشتری یک آرزو و تمنا نیست، بلکه لازمه کار است. جورج گرین[1](1996) در کتاب خود با نام «تامین رضایت مشتری» یک قانون طلائی ارائه کرده و میگوید: “مواظب مشتریان خود باشید. زیرا اگر چنین نکنید کس دیگری این کار را انجام خواهد داد.” (کارترایت، 1383)
مطالعات اولیه کاردازو[2] (1964)، اولشاوسکی و میلر[3] (1972) و اندرسون[4] (1973) را میتوان اولین مطالعات مرتبط با رضایت مشتریان دانست. آنها برای اولین بار مدل عدم اثبات انتظارات در مورد رضایت را به کار گرفتند که این مدل باعث ایجاد تئوریهای اساسی شد که پس از آن تحقیقات بسیاری در مورد رضایت مشتریان صورت گرفت. تحقیق بعدی در مورد رضایت مشتری توسط اولیور انجام شد و این تحقیق به عنوان تحقیقی مرجع در بسیاری از تحقیقات دیگر به کار رفت.
رضایت مشتری احساسی مثبت است که در هر فرد پس از استفاده از کالا یا دریافت خدمات ایجاد میشود؛ و در صورتی که سطح خدمت و کالا پائینتر از سطح انتظارات مشتری باشد، به نارضایتیاش منجر میشود (بغزیان و همکاران، 1389).
محققان نواندیش اعتقاد دارند که رضایت مشتری تنها به انتظارات آنان برنمیگردد، بلکه توجه به نیازهای او، بویژه نیازهای اساسی مانند ایمنی، احترام و عدالت نیز اهمیت دارد؛ زیرا نیازها با انتظارات فرق دارند. انتظارات، آگاهانه، مشخص، کوتاه مدت و سطحی هستند؛ در حالیکه نیازها تا زمانی که فعال نشدهاند، ناآگاهانه، کلی، عمیق و دراز مدت هستند. وقتی انتظارات برآورده نمیشوند، شاید خشمگین یا حتی برافروخته شویم (صفاری نژاد و همکاران، 1387).
ریشه کلمه موزه از آرزو و خواستهای انسانهای اولیه برای حفاظت از هویت فرهنگی، بهره برداری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و پیجویی علم آمده است. کلمه موزه[5] اولین بار در انگلیسی در قرن هفدهم میلادی از واژه یونانی Mouseion آمده که به معنای جایگاه 9 الهه یونانی، دختران ژئوس یا ژوپیتر است که شعر، موسیقی، رقص، تاریخ و سایر زمینههای هنر و ادبیات را نگهبانی و تشویق میکردهاند. بعدها این تعبیر در خصوص انبار هدایا و موقوفات به کار برده شد. اگرچه موزهها در اصل نهادی سربرآورده از تمدن مغرب زمین به شمار میروند لیکن ایدهای که در شکل گیری آنها نقش آفرین بوده، دیر زمانی است که در فرهنگهای غیر غربی نیز نمایان گردیده است (زاهدی و همکاران،1387).
مخاطبان موزهها با انگیزههای گوناگونی به موزه پای میگذارند. از صرف همراهی دوستان تا مطالعات و تحقیقات در خصوص اشیاء موزهای یا دورههای خاص از تاریخ تحول یک علم، منطقه یا حتی گونهای از جانوران. لذا توجه به نیازهای طیف گستردهای از افراد جامعه که از موزه بازدید مینمایند و تلاش برای برآورده کردن این نیازها و جلب رضایت آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.
موزهها به عنوان یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری جهان شناخته میشوند. آنها کارکردی گسترده در زمینه توسعه این کسب و کار بزرگ جهان بر عهده دارند. جذب گردشگران به مقاصد گوناگون و کسب تجربهای لذت بخش و گذران اوقات فراغت مردمان ساکن سرزمینهای مقصد از کارکردهای مهم موزهها هستند. اما از همه اینها گذشته و مقدم بر همه آنها موزه به عنوان سازمانی غیرانتفاعی در خدمت پیشرفت جامعه شناخته میشود که شواهد مادی مربوط به انسانها و محیط زیست آنها را گردآوری و حفاظت کرده، به تعبیر و تفسیر آنها میپردازد و آنها را به نمایش میگذارد (زاهدی و همکاران،1387). در این میان رضایتمندی بازدیدکنندگان موزه از اهمیت چشمگیری
برخوردار است. در این تحقیق با مطالعه مدلهای سنجش رضایتمندی مشتریان به دنبال شناسایی و اولویتبندی شاخصهای رضایتمندی بازدیدکنندگان موزهها هستیم.
شورای بین المللی موزهها (ICOM)[6] تعریف خود را از موزه به قرار زیر بیان میدارد: موزه عبارتست از یک سازمان غیرانتفاعی دائمی که در خدمت جامعه و پیشرفت آن قرار دارد و به روی عموم مردم باز است. این سازمان شواهد مادی مربوط به انسانها و محیط زیست ایشان را به منظور مطالعه، آموزش و کسب لذت، گردآوری و حفاظت کرده، مورد پژوهش قرار میدهد و آنها را به نمایش میگذارد.
با رشد اقتصاد جهانی در دهه 1990، گرایش به بازدید از موزهها رو به گسترش نهاد. به این ترتیب موزهها دوباره توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده و پذیرای بازدیدکنندگان بیشتری گشتند؛ زیرا اوضاع مطلوبتر اقتصادی این دوران، تقاضا را برای گذراندن اوقات فراغت در قالب برنامههای فرهنگی و ارتقای کیفیت فعالیتهای آموزشی افزایش داده بود. به این ترتیب موزه ها بیش از گذشته بازار مخاطبان خود را مورد توجه قرار داده و به نوعی به موسسات بازارگرا مبدل شدند.
با توجه به این ایده کاتلر که بازاریابی را فرایندی میداند که از مشتری آغاز شده و به او ختم میشود، این موزههای بازارگرا نیز توجه بیشتری به مخاطبان خود مبذول داشتند. مدیریت موزهها به گردآوری دیدگاهها و نظرات بازدید کنندگانی پرداختند که علاقمند و با انگیزه بوده و میتوانستند آنها را در هدایت برنامههای کاری خود یاری رسانند. مطالعات بازاریابی به منظور شناخت نیازهای بخشهای مختلف بازار مخاطب انجام پذیرفت تا مدیران موزهها بدانند که چه چیزی را برای چه مخاطبی، به چه صورت و در چه زمان و مکانی باید عرضه نمایند. جذب بیشتر بازدیدکنندگان از یک سو، خود به هدفی برای موزهها مبدل گشت، زیرا مخاطب بیشتر، موقعیت برتری در اختیار موزهها قرار میداد و از طرف دیگر این بازار رو به گسترش و این مراجعان بیشتر به معنای درآمد بیشتر برای موزهها از طریق فروش بلیط وسایر محصولات و خدمات عرضه شده از سوی موزهها بود.
موزهها برای تحقق این اهداف به بهبود فضاها و امکانات فیزیکی از یک طرف و ارتقای کمّی و کیفی و تنوع بخشی به محصولات و خدمات اصلی و جانبیای پرداختند که به بازار عرضه میداشتند.
تقویت مجموعههای آثار، گسترش سایتهای اینترنتی، ورود به تجارت الکترونیک و بازسازی ساختار نیروی انسانی نیز از مجموعه اقدامات کلیدیای بود که در این مسیر مورد توجه موزه داران قرار گرفتند.
توسعه بازار هدف به سوی قومیتها و فرهنگهای مختلف، از دیگر موارد مدنظر موزهها در دهههای پایانی قرن بیستم میلادی بود که همچنان ادامه دارد. آنها همچنین میکوشند که داشتههای موزه را برای تمامی اعضای خانواده و در گروههای مختلف سنی-جنسی جذابیت بخشیده و از این طریق نیز بازار هدف خود را گسترش بخشند (زاهدی و همکاران،1387).
با توجه به اهمیت ویژه موزه در صنعت گردشگری و نقش چشمگیر آن در معرفی تاریخ، فرهنگ و تمدن کشورمان، نیاز مبرمی به توجه بیشتر به خواستهها و انتظارات بازدیدکنندگان احساس میشود؛ همچنین از آنجایی که موضوع موزهها و محوطههای تاریخی به لحاظ بافت و نوع نگرش گردشگران بسیار متفاوت از سایر مقولات گردشگری است لذا نیاز به تدوین مولفههای ویژه موزهها احساس میشود. و به همین دلیل محقق به دنبال آن است تا چارچوبی را تدوین نماید که در قالب آن بتوان سطح رضایتمندی بازدیدکنندگان موزهها را سنجید و از این طریق به مدیران و مسئولان موزهها در امر پاسخگویی هر چه بهتر به نیازهای بازدیدکنندگان یاری رساند.
[1] . George green
[2] . Cardozo
[3] . Olshavsky & Miller
[4] . Anderson
[5] Museum
[6] . International Council of Museums
ویلیام جیمز[14] در سال 1890 توجه را اینگونه توضیح داد كه : توجه عبارتست از تمركز ذهن به یك شیء از میان اشیاء به صورت رشته ای از اندیشه های همبود به شكلی روشن و زنده که اساس آن، متمركز شدن و قرار دادن شیء مورد نظر در کانون توجه[15]، تمرکز[16] و آگاهی[17] است. دونالد برادبنت نیز در كتاب ادراك و ارتباط، توجه را نتیجه وجود یك سیستم پردازش اطلاعات با ظرفیت محدود دانست. توجه مهارتی بسیار پیچیده است و در حقیقت در برگیرنده مهارت های متعددی است كه هر یك در طی زمان و در طول رسش سامانه های عصبی و همگام با تجربه و دریافت محرك از محیط بروز پیدا میكنند. مشکلات توجهی طیف وسیعی از اختلالات روانپزشکی کودکان را بوجود میآورند که میتوان به اختلالاتی نظیر اختلال بیش فعالی-کم توجهی، اختلالات تکاملی – رشدی[18] و اختلالات یادگیری [19]اشاره نمود.
طبق تعریف راهنمای تشخیص بیماریهای روانی DSM-IV-TR[20] اختلال نقص توجه- بیش فعالی عبارت است از یک وضعیت عصبی – رشدی که براساس وجود الگوی پایدار نقص توجهی (به ویژه توجه پایدار[21]) و یا تکانشگری[22] و بیش فعالی[23] به عنوان ویژگیهای بسیار تکرار پذیر و شدیدتر از میزان قابل مشاهده در همتاهای رشدی آنها مشخص میگردد و علائم آن با سطح رشدی تکاملی فرد تناسب و همخوانی ندارد. اختلال نقص توجه-بیش فعالی الگوی پایدار عدم توجه و یا بیش فعالی و رفتارهای تکانشی است که شدیدتر و شایع تر از آنست که معمولاً در کودکان با سطح رشد مشابه دیده میشود. هرچند بسیاری از موارد سالها پس از بروز نشانه ها تشخیص داده میشوند اما برای مطرح نمودن این تشخیص باید برخی از نشانه ها قبل از سن 7 سالگی ظاهر شوند. در ایالات متحده میزان بروز اختلال 2 تا20% گزارش شده است، با این حال رقم 3 تا 7 درصد رقم اطمینان بخش تری است. اختلال موجب بروز آسیب در عملکردهای هنجار نظیر موفقیتهای تحصیلی، رفتار در مدرسه، تعامل با والدین و خواهر و برادر و ارتباط با همسالان میشود. در سبب شناسی این اختلال علل ژنتیکی، عوامل مربوط به رشد، آسیبهای مغزی، عوامل عصب شیمیایی، عوامل عصبی فیزیولوژیک و نیز عوامل روانی-اجتماعی مطرح میباشند. علائم بالینی این اختلال بطور عمده شامل نقص توجه و بیش فعالی به همراه تکانشگری است. این کودکان در خانه حاضر نیستند حتی برای چند لحظه خاموش بمانند و اغلب انفجاری و تحریک پذیرند. محرکهای بی اهمیت میتوانند به راحتی توجه کودک را مختل سازند. از خصوصیاتی که بیش از همه ذکر میگردد، شامل بیش فعالی، اختلال ادراک حرکتی، بی ثباتی هیجانی، نقص هماهنگی کلی، نقص توجه (میدان توجه کوتاه، حواس پرتی، درجاماندگی، ناتوانی در اتمام تکالیف و تمرکز ضعیف)، تکانشگری (اقدام قبل از اندیشیدن، تغییرات ناگهانی فعالیت و از جا پریدن در کلاس)، اختلال حافظه و تفکر، ناتوانیهای اختصاصی یادگیری، نقایص گفتاری و شنیداری، علائم مبهم عصبی و بی نظمی های نوار مغزی میباشند. (کاپلان و سادوک[24]2003).
طبق مطالعات انجام شده، کودکان دچار اختلال نقص توجه-بیش فعالی در طیف وسیعی از عملکردهای اجرایی مغز دچار اشکال هستند، خصوصاً در زمینه عملکرد توجهی، مطالعات متعددی نقص توجه مداوم و نیز توجه انتخابی را در این کودکان نشان داده اند (به نقل از توکا[25] و همکاران 2008). نارسایی توجه مشخص ترین مشکل کودکان ADHD است و نخستین معیار تشخیصی محسوب میشود. (بارکلی[26] 1997). بارکلی بیان میکند که مهمترین مشکل توجه در کودکان ADHD نقص توجه پایدار است. (بارکلی1997).
مشکلات حرکتی در کودکان دچار اختلال کم توجهی-بیش فعالی به علت اختلال در مسیر فرونتو استرایتال و مخچه ای ثابت شده است. همانند سیستم حرکتی، سیستم اکولوموتور این کودکان نیز با نقص در مناطقی از مخچه از قبیل عقدههای قاعده ای، تالاموس، مخچه، کالیکولوس فوقانی و تشکیلات مشبک ساقه مغزی است. سیستم اکولوموتور بعنوان یک سیستم میانجی بین حرکت و شناخت مطرح شده است. (زی و لی 2006).
بررسی سیستم اکولوموتور میتواند بعنوان یک بررسی مکمل حائز اهمیت باشد زیرا دادههای حاصل از این بررسی در یافته هایی مانند MRI و همچنین سایر آزمون های عصبی-روانشناختی یافت نمیشود. به همین دلیل تقریباً غیر ممکن است که توجه بینایی را بدون در نظر گرفتن دیدن[27] به مفهوم اینکه در چه نقطه ای چشم ها ثابت[28] میشوند، در نظر گرفت. )لاسکر و همکاران 2007). از این رو میتوان از بررسی سیستم اکولوموتور به عنوان یک ابزاردقیق برای ارزیابی مسایل شناختی و همچنین رشد نورولوژیک این کودکان استفاده کرد.
اهمیت این بررسی به این دلیل است که همین مناطقی که کنترل حرکات اکولوموتور را تحت کنترل دارند در کودکان ADHD دچار اختلال میباشند. به همین دلیل کودکان دارای اختلال، هم در شروع حرکات ساکادیک و هم درکنترل حرکات چشمی دچار مشکل هستند. این اختلالات اکولوموتور در این کودکان منجر به سرعت پردازشی پایینتر، مهارتهای خودکار کمتر و همچنین تلاش بیشتر در حین انجام کارهای روزمره میشود. (ماهونه[29]2011).
با توجه به ارتباط متقابل بین حرکات چشمی و توجه و نقش توجه در کنترل ثبات بینایی در این پژوهش، تأثیر تقویت ردیابی بینایی و تقویت حرکات چشمی بر توجه پایدار کودکان دچار اختلال کم توجهی-بیش فعالی مورد بررسی قرار گرفته است.
[1] Wood
[2] Answorth
[3] Solberg
[4] Attention defici-hyper activity
[5] sustain attention
[6] Barkley
[7] Zental
[8] Fulkenberg
[9] Smith
[10] Doglas
[11] Monuz
[12] Belasma
[13] Randal G Rass
[14] James
[15] Focalization
[16] Concentration
[17] Consciousness
[18] Pediatric developmental disorder
[19] Learning disorder
[20] Diagnostic and Statistical Manual
[21] Sustained Attention
[22] Impulsivity
[23] Hyperactivity
[24] Kaplan &Sadock
[25] Tooka
[26] Barkley
[27] looking
[28] fixation
[29] Mahone
از آنجا که یادگیری اساس رفتار انسان را تشکیل می دهد، فرد از طریق یادگیری است که با محیط خود آشنا می شود. زندگی در هر مرحله ای از رشد و برای ادامه ی آن مستلزم یادگیری است زیرا قسمت عمده رفتار انسان آموختنی است. زبان و بیان احتیاجات خود، بروز عواطف، کنترل احساسات، معاشرت با همنوعان و رشد قوه ی تفکر از طریق آموختن امکان پذیر است. بنابراین توجه به یادگیری و لحاظ موضوع مربوط به آن در فعالیت های تربیتی شرط اساسی موفقیت مربیان است(شریعتمداری، 1390، ص314). اصطلاح اختلال یادگیری را اولین بار ساموئل کرک در سال 1963 در انجمنی از والدین که در شهر نیویورک تشکیل شده بود، پیشنهاد کرد(نریمانی و همکاران، 1391، به نقل از شهیم و هارون رشیدی، 1386). این اختلال به طور عمده در کودکان 7تا 10 ساله دیده می شود(کاپلان، سادوک و گرب، 2002 و ترجمه پورافکاری، 1382). با توجه به این که پردازش موسیقی در مغز در مناطقی متفاوت از مناطق درگیر در ادراک سایر اصوات از جمله گفتار، صورت میپذیرد امروزه از موسیقی درمانی در توانبخشی ذهنی و جسمی و نیز کمک به رشد دقت شنیداری و بهبود توجه و تمرکز و در نهایت رشد مهارتهای گفتاری استفاده میشود. این امر در مورد مبتلایان به اختلال یادگیری بیشتر صدق میکند(زاده محمدی، 1384).
1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق:
یکی از روش های مفید برای یادگیری مطالب به ویژه برای دانش آموزان، جایگزینی مطالب و مفاهیم جدید به جای اشعار و ترانه های موسیقی است. زمانی که فرد مطالب و اندیشه ها و کلمات را با موسیقی تنظیم و هماهنگ می نماید، ضمن اینکه مناطق مختلفی از مغز فعال می گردند، مطالب در شاهراه های متفاوت حافظه ذخیره شده و به این ترتیب ، قدرت یادگیری مطالب تقویت می گردد(همان،ص 129).
کودکان مبتلا به اختلال یادگیری کودکانی هستند که دارای الگوهای غیر معقول در درک این جهان می باشند. الگوهای عصب شناختی آنان به نظر می رسد تا اندازه ای از کودکان هم سنشان که این اختلال ها را ندارند، متفاوت می باشند. افراد مبتلا به اختلال یادگیری در نوعی ناکامی تحصیلی و اجتماعی مشترک هستند. آنان آنچه را که دیگران در همان سطح هوشی به انجام می رسانند قادر نیستند انجام دهند(کالاگر و همکاران، 1387). در بروز اختلالات یادگیری عوامل مختلف آموزشی، محیطی، روانشناختی و حتی ژنتیکی دخیل اند و شامل نقایص نورولوژیک (عصب شناختی)، تحصیلی، اجتماعی، عاطفی و سازشی می شوند(نریمانی و همکاران، 1391، به نقل از رومن، 1998).
در حوزه روانشناسی، موسیقی را همچون زبان های رایج دنیا نوعی زبان دانسته اند که مناطق خاص خود را در مغز دارد و همچون زبان، درک آن نیازمند آموزش است(کیهانی و شریعت پناهی،1387). یک تجربه لذت بخش می تواند بیماران را در برابر شرایط ناامید کننده یا ناخوشایند زندگی تامین و حمایت کند. باتوجه به اینکه بسیاری از دیدگاه ها به تاثیر موسیقی به مثابه یکی از روشهای درمان در بهبود عملکرد کودکان دارای اختلال ویژه معتقدند و با نظر به اهمیت موسیقی درمانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی این شیوه بر کاهش اختلال یادگیری کودکان انجام می شود.
در جبرهای C* مفهومی به نام -C*محدب و -C*فرین وجود دارد که تعریف -C* محدب را در قسمت تعاریف اصلی خواهیم آورد و تعریف نقاط – فرین را از مقاله ی لوئبل و پالسن (1981) میاوریم. این نقاط برای زیر مجموعههای از جبر C*، ،همان نقاط فرین در مقاله ی لوئبل و پالسن(1981)هستند که عکس آن طبق مقالههای هاپنواسر و مور (1981)و فارنیک و مورنز (1993)بر قرار نمی باشد. طبق مقاله ی لوئبل و پالسن(1981)حالت دیگری از قضیه کراین میلمان برای مجموعههای فشرده – محدب برقرار است و در واقع اخیراً برای زیر مجموعههای
Mn این چنین قضیهای توسط مورنز (1994) ثابت شده بود که از بعضی کارهای قبلی فارنیک (1992) و فارنیک و مورنز استفاده شده.
درفصل 3 این پایان نامه قضیه 3-2-2 را در حالت کلی برای عاملهای ابرمتناهی بیان کرده و اثبات آن را به کمک قضیه های زیرنشان خواهیم داد.
قضیه: فرض کنید R یک عامل دلخواه باشد و وجود داشته باشد به طوری که یک زیر عامل (شامل همانی R) ایزوموف با Mn باشد. آنگاه برای هر به طوری که Wn(x)به عنوان زیر مجموعهای از A در نظر گرفته میشود و A توسط Mn مشخص میشود (با استفاده از یک C*-ایزومورفیسم دلخواه) به علاوه برای هر نگاشت کاملاً مثبت یکانی و هر زیر مجموعه محدب C* فشرده ی ضعیف ستاره ی از R.
قضیه: فرض کنید R یک جبرC* یکانی و A یک زیر جبر C* شامل همانی R باشد به طوری که برای هر یک امید شرطی وجود داشته باشد که . اگر زیرمجموعه محدب C* از R باشد که برای هر نگاشت کاملاً مثبت یکانی ، آن گاه .
هم چنین درفصل 3 لم زیر را برای اثبات قضیه3-1-3 استفاده کرده و لم 3-2-2 را نیز اثبات خواهیم کرد.
قضیه: فرض کنید A یک جبرC* یکانی باشد و am,…,a1 عناصر A و p یک حالت روی A در بستار ضعیف ستاره حالتهای محض باشد. آن گاه برای هر وجود دارد عنصر به طوری که و برای i=1,…,m.
پس از آن در فصل 4، قضیه 3-1-3 را در حالت R=Mn توسط نتایجی از مقالات فارنیک (1992) و مورنز (1994) یا مقاله ی وبستر و وینکلر(1999 ) اثبات خواهیم کرد.
خاطر نشان میشویم که وجود نقاط _ فرین از زیرمجموعههای _محدب فشرده ی ضعیف ستاره ی K از یک جبر دلخواه فون نویمان در مقاله ماگاجنا اثبات شده اما نقاط فرین بدست آمده از مقاله ماگاجنا دلخواه است و برای تولید کردن K مناسب نیست.
بنابراین برای جبرهای دلخواه فون نویمان این مسئله که هر زیر مجموعه -C*محدب فشرده ی ضعیف ستاره توسط نقاط -C*فرینش تولید میشود، هنوز حل نشده است.
والی الین از بنیان گزاران موسسه ی بین المللی بازاریابی وولف الین بر این عقیده است که کشورها باید دارای مدیریتی خلاق باشند.در بیست سال آینده داشتن نهادی در دولت که به دنبال تصویر یک کشور است تبدیل به یک فرایند عادی و استاندارد برای همه ی کشورهای جهان میشود که در واقع در بر دارنده ی مدیریت شهرت ،گردشگری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی است.از این رو به وجود آوردن یک تصویر متفاوت و خاص از مقصد تبدیل به روندی حیاتی برای بقا در بازاری شده است که مقاصد مختلف در حال رقابت شدیدی در آن با یکدیگر هستند و در عین حال بحران های مالی و اقتصادی و سیاسی روز افزون در مقاصد و لزوم ترغیب گردشگران برای بازدید از مقاصد به عنوان راه حلی کار آمد برای غلبه بر این مسائل نیز، تحلیل رفتار گردشگران برای جلب نظر آن ها را میطلبد، از این رو یک تصویر قوی و منحصر به فرد در واقع ماهیت فرآیند مکان یابی یک مقصد در بازارهای هدف میباشد که نشان دهنده ی توانایی آن جهت متمایز کردن یک مقصد از مقاصد رقیب در اذهان گردشگران به گونه ای است که در حجم انبوهی از اطلاعات که در مورد یک مقصد میتواند وجود داشته باشد تا فرایند انتخاب انجام شود،اطلاعات را برای آن ها به طور مکرر ساده سازی میکند (بوتا،کرامپتون و کیم 1999[1]؛بوهالیس[2]،2000؛گو و گوور[3]،2000؛اویسل[4] و دیگران 2000؛چون،ویور و کیم[5] 1991)
همچنین بازاریابیتصویرمقصد،نقطةشروعیکبازاریابیگردشگریموفقاست،زیراتصویروانتظاراتازتجربیاتسفرکهبازدیدکنندگاندرآیندهخواهندداشت،افکارآنهارابهیکمقصدخاصمربوطمیکند(چائو[6]،2005). اینمفهومدرحوزةگردشگریبسیارمهماست،زیراهمبررفتاروتصمیمگیریگردشگرانتأثیرمیگذاردوهمنقشمهمیبرسطحرضایتآنهاازسفردارد (مارتین و بیرلی[7] 2004،660).و آنگونه که بیکر و کامرون بیان میکنند، هدف برندگزاری و مطالعات تصویر مقصد،پشتیبانی و تقویت منحصر به فرد بودن یکمقصدگردشگری،نشان دادن تصویری مثبت از آن به بازار هدف و حمایت و ایجاد و گسترش آن تصویر مثبت میباشد (بیکر،ام جی و کامرون[8]،2008: 660). در نهایت باید گفت که،تصویرمقصدیکیازموضوعاتموردعلاقةبازاریابانگردشگریاست،زیراعنصری اساسی درفرایندجایگاهیابیمقصد،خلقومدیریت(ریچی . اچتنر[9]، 2003: 37) تصویرمتمایزوجذابازمقصداست و باید به این نکته توجه کرد که بدون یک بازاریابیموفقتصویرمقصد،یکمکانقادرنخواهدبودگردشگرانراجذبومزیترقابتیگردشگریخودراحفظکند.
[1]Botha,Crompton,kim
[2] Buhalis
[3] Go & govers
[4] Uysel
[5] Chon,weaver & kim
[6]Chao
[7] Martin, beerli
[8] Baker.M.J & cameron
[9]Ritchie & Echtner