فرآیند نقّاشی و یا ساختن، فرآیند پیچیده ای است که طیّ آن کودک اجزاء گوناگون از تجربیاتش را برای ساختن یک کل معنی دار مورد استفاده قرار می دهند. دراین فرآیند او به ما چیزی بیش از یک تصویر یا یک مجسّمه را می دهد. او بخشی از خود را به ما باز مینمایاند اینکه چگونه فکر می کند، و چگونه احساس می کند و چگونه می بیند (لونفلید بریتین[1]1970، به نقل از وودو ویلیامز[2]1977، 34).
استفاده از هنر درمانی برکودکان معلول می تواند موثرترین راه برای رساندن آنان به آگاهی و ساختن پلهای ارتباطی و انگیزشی باشد. کودکی که مورد خشم قرار گرفته می تواند یک بیان بدون انتقام داشته باشد. یک کودک خود تخریب می تواند چیزی ارزشمندی برای بیان خود پیدا کند.
کودکی که تاخیر در رشد دارد می تواند به تدریج وبه شیوه مناسب دنیای پیچیده خود را کشف کند. برای یک مشکل کمک کند که می تواند موجب ناسازگاری فرد از طریق شکستهای متمادی گردد.
هنر، بازی، داستان گفتن و … ابزار های طبیعی هر کودک معلول یا سالمی است که بوسیله آن ظرفیت های خود را گسترش می دهد. بوسیله چنین تجارب خلاقیت آمیزی یک کودک به آزمایش ایده های جدید، بیان احساسات، تجربیات، خیالبافیهای و بیان ترسها می پردازد. هنر
کودکان وسیلهای برای آزمایش و بیان فرآیندی یکپارچه سازی واقعیّت با تجربه گذشته میباشد (وودو 1977، 13).
کرپلین[3] درسال 1912و بلورلر[4] درسال 1918پیشنهاد کردند که از ترسیم نقّاشی می تواند به عنوان تشخیص شرایط آسیب شناختی بیماران استفاده کردند. مارگارت نامبورگ[5] پس از سالها تجربه در کار با کودکان دریافت که بین نقّاشیهای کودکان و روان درمانی، نوعی ارتباط وجود دارد و بیان آزاد هنر کودکان میتواند اساس معالجات روان درمانی باشد (لویک[6] 1983، 29).
از آنجا که کودکانی که رفتارهای پرخاشگرانه دارند، میتوانند به خود و دیگران آسیب بر سانند ودر محیط مدرسه و خانه خطرات جدی به بار بیاورند، لذا ابداع روشهایی که بتواند به کاهش پرخاشگری این کودکان منجر گردد، مفید خواهد بود. تاکنون پژوهشهایی برای بررسی تاثیر نقّاشی درمانی در کاهش انواع اختلالات در مورد افراد با هوش بهنجار صورت گرفته است.
در اینجا پرداختن به این سؤال ضروری به نظر می رسد که آیا نقاشی درمانی به افسردگی، خود بیمار انگاری، روان پریشی، اضطراب، وسواس، حساسیت بین فردی، فوبیا، کاهش خصومت و پارانویا دانش آموزان کلاس ششم شهرستان گچساران مؤثر است؟
برخی از روانشناسان معتقدند انسان در دورهی نوجوانی از نظر روانی تولدی دوباره مییابد و در عین حال بحرانیترین زمان برای سازگاری و شکلگیری شخصیت است. زیرا فرد با یک سری از تغییرات ناگهانی مواجه میشود باورها و انتظارات وی تغییر یافته، دنیای آشنای کودکی را پشت سر گذاشته و خود را با دنیای جدید و پیچیده رو به رو میبیند. کسب هویت، پاسخ نوجوان برای درک خود است که در حین داشتن چیزهای مشترک با دیگران، از آنها متمایز و جدا میشود. با تشکیل هویت، زندگی فرد هدفی معنادار پیدا میکند ( برزونسكی ،1992؛ به نقل فارسی نژاد و همکاران ، 1386 ).
با اینکه اوج هویتیابی مختص دورهی نوجوانی است اما با استناد به نظریات جدید در این راستا، دستیابی به هویت معمولا در دههی سوم زندگی فرد رخ میدهد. لطفآبادی (1384) علت طولانی شدن دوران نوجوانی را، پیچیدگیهای زندگی در جوامع امروزی، طولانی شدن تحصیلات، و مشکلات استقلال اقتصادی و به دنبال آن دیرتر جدا شدن از والدین و تشکیل زندگی مستقل، بیان میکند. رسیدن به این استقلال در بسیار از موارد در سن 20 -25 سالگی میرسد.
در این دوره جوانان تلاش میکنند تا به خودمختاری و استقلال بیشتری دست یابند تا بتوانند نقشهای بزرگسالی را بپذیرند، روابط دوستانه و صمیمانه جدیدی تشکیل دهد و حس هویت خود را تحکیم یا بازسازماندهی کند (بروکس و دوبویس، 1995).
از عواملی که از شکلگیری هویت تاثیر میپذیرد و در برون دادهای رفتاری فرد ، در ارتباط با دیگران مطرح میشود متغیر سلامت اجتماعی است. به طوری که انتظار میرود افرادی که در دستیابی به هویت موفق بودهاند ارزیابیهایی مثبت در رفتارها و بازخوردهای خود دارا هستند و به طور کلی از سلامت اجتماعی بالاتری بهرهمند هستند.
گنجی (1385)، شکلگیری و رشد هویت را از طریق روابط و معاشرت با دیگران و در بطن اجتماع میداند در این بین آنچه بیشترین اهمیت را دارد سلامت روانی، ذهنی و اجتماعی است. بنابراین در کسب هویت هم خود فرد، هم عوامل دیگری از جمله محیط و اجتماع، اعضای خانواده، همکاران، همسایگان و به طور کلی اجتماع نیز تاثیر خواهد گذاشت و فرد در صورتی از سلامت اجتماعی بهنجار برخوردار خواهد بود که بتواند با محیط خود سازگار شود چنین فردی میتواند تغیرات فردی و اجتماعی را یکپارچه کند و به خویشتن پنداری مثبتی دست یابد و هویت خود را شکل دهد، اگر نتواند به چنین هویتی دست یابد با هویتی سردرگم و به عبارتی با بیهویتی مواجه خواهد شد که پیامد چنین هویتی تزلزل در اعمال و رفتار، و به خطر افتادن سلامت اجتماعی فرد است
سازمان بهداشت جهانی(who ) سلامت اجتماعی را به عنوان یکی از عوامل بهداشت روان برمیشمرد. در تعریف سلامت اجتماعی، تاکید به ارزیابی شخصی فرد از نحوهی عملکردش در اجتماع و نگرش وی نسبت به افراد و گروهای اجتماعی است (کیس ،2002).
« سلامت اجتماعی ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوهای است که مارا قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود میکند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را میسازند، نوعی وحدت بین ما ودیگران به وجود میآورند. سلامت اجتماعی نقش محافظت کنندهای در مقابل با فشارهای روانی دارد که از فرد در مقابل وقایع فشارآور زندگی اجتماعی حمایت میکند» ( صبوری، 1390، 19و20).
تحقیقات زیادی نشان دادند آنچه در تقویت عملکرد و سلامت روانی – اجتماعی فرد نقش مهمی ایفا میکند تعهدات ثابت شخص است به طوری که افرادی که تعهد کمتری دارند یعنی یک دیدگاه ثابت و روشن در مورد خود و دنیایی که در آن زندگی میکنند ندارند، امکان دارد اجتماع را به صورت یک مجموعه پر از هرج و مرج، تصادفی و بدون هیچ قابلیت پیشبینی که نمیتوان مدیریت کرد بپندارند یعنی از سلامت اجتماعی پایینی برخوردار هستند (برزونسکی، 2003).
از طرفی تشکیل هویت در دوران نوجوانی دارای دو وجه متضاد است یکی انطباق با خود یا “خود اثبات گرا” و دیگری انطباق با محیط ویا “خود فزاینده” است زمانی که بین این دو جنبه متفاوت از خود، عدم تعادل رخ دهد تعادل روانی و سلامت فرد را به خطر میکشاند. تغییر در عملکرد شخصی و اجتماعی به عنوان منبع پردازش از اطلاعات باعث ایجاد این عدم تعادل میشود. انطباق موثر با محیط به معنی سازگاری با مجموعهای از نظامهای بیرونی مثل دوستان، همسالان، نقشهای تجویز شده از سوی گروههای اجتماعی و نظامهای آموزشی است. که پیش نیاز سلامت اجتماعی فرد را تأمین میکند(کیس ،1998 ؛ به نقل فارسی نژاد و همکاران ، 1386).
بنابراین تا این جا این مطلب قابل برداشت است که، طی شدن فرآیند هویتیابی موفق، به فرد در زمینههای تصمیمگیری و موضعگیری کمک میکند و وی را از تشویش، اضطراب و بحران روانی رها میسازد و به تبع آن سلامت اجتماعی فرد را قابل پیش بینی میکند. در این راستا نیز پژوهشهایی انجام گرفته و راهکارهایی در جهت کمک به طی شدن موفق مسیر هویت و از آن سو عواملی که از آن تاثیر میپذیرد پیشنهاد داده شده است. یکی از این راهها که مورد بررسی تحقیق حاضر نیز هست توجه به رشد شناختی و چند بعدی بودن مقولهی تفکر و به ویژه عنایت به گرایش به تفکر انتقادی است.از جمله افرادی که در این زمینه پژوهشهایی انجام داده است فردی به نام کرتینر بود.
کرتینر، توجه فلسفی به انسان را در مطالعات روانشناسی وارد کرد و هویت را از دیدگاه رشدی – اخلاقی و وجودگرا، مفهومسازی نمود. او بر انتخاب، کنترل خود، مسئولیت پذیری و یگانگی ویژگی تاکید داشت. وی مانند اریکسون هویت را ناشی از از هر دو عامل خود و جامعه میداند؛ هم چنین بین ساختار شخصیت فرد و سازمانهای اجتماعی، ارتباط متقابل قائل است، به طوری که هر کدام میتواند موجب رشد دیگری شود. بیشترین سهم کرتینر در ادبیات هویت، معرفی مجموعهای از قابلیتهایی است که میتواند کیفیت رشد هویت را بهتر کند. کرتینر با تکیه بر مسئولیتپذیری اجتماعی و این که فرد مسئول انتخابهای خود است هویت اجتماعی را همتراز هویت فردی میداند و به تئوریهای نئواریکسونی کمک میکند تا بتواند نسبت به تئوری وضعیت هویت مارسیا، از ابعاد بیشتری به این قضیه بپردازند. کرتینر پیمودن مسیر اکتشاف در فرآیند هویت یابی را نیازمند داشتن مهارت های حل مسئله میداند که این مهارتها از تفکر انتقادی سرچشمه میگیرند (شوارتز ،2000؛ به نقل ازجوادزاده شهشهانی، 1383 ) .
لیپمن (2003) تفکر انتقادی را به عنوان تفکری کاربردی معرفی میکند که استفاده از آن تغیراتی عقلانی حاصل میآورد. دو سویه است که در پایینترین حد اتکای آن، قضاوت است و در بیشترین حد آن عمل کردن به قضاوتهاست میتوان سه خصصیه را برای آن برشمرد: 1-
تکیه بر ملاکها 2- خود تصحیحگر است 3- حساس به زمینههای وقوع است ( به نقل از عباسی، 1380). از آن جا که تفکر انتقادی تفکر دربارهی تفکر است میتواند ضعف و کمبودهای خود را پیدا کند. «تفکر انتقادی مستلزم فرایندهای عالی ذهن و داوری بر اساس شواهد و مدارک است. تفکر انتقادی نوعی حل مسئله است. اما علاوه بر حل مسئله دارای عناصری از تواناییهای تحلیل و ارزشیابی امور است » (سیف، 1389). مایرز (1960)، نیز اینگونه تفکر انتقادی را تعریف میکند: شناسایی استدلالهای غلط، عدم هیجان عاطفی در مواجه با مسئله است. عامل کلیدی در تفکر انتقادی طرح سئوالات مساله، نقد و بررسی راهحلها و یافتن جایگزینهاست (ترجمهی ابیلی، 1384).
کوتاه سخن این که، چنین به نظر میرسد بین متغیرهای اجتماعی از جمله سلامت اجتماعی با سبکهای هویت، یک ارتباط ضمنی وجود دارد. در تحقیق حاضر سه مدل متفاوت آزمایشی جهت بررسی نقش گرایش به تفکر انتقادی در ارتباط بین سبکها هویت و سلامت اجتماعی پیشنهاد شده است.
1-مدل اثر مستقیم: در این مدل فرض میشود که سبکهای پردازش هویت و تفکر انتقادی به طور مستقیم و مستقل با متغیر سلامت اجتماعی ارتباط دارند.
2- مدل اثر تعدیلکننده: در این مدل فرض میشود قدرت و جهت ارتباط سبکهای هویت و سلامت اجتماعی با سطوح مختلفی از تفکر انتقادی تغیر میکند.
3- مدل اثر واسطهای: فرض این مدل آن است که رابطهی بین سبکهای پردازش هویت و سلامت اجتماعی وقتی که اثر متغیر تفکر انتقادی کنترل شود به طور معنیداری تقلیل پیدا می کند(برزونسکی، 2004).
در متونهای پژوهشی حاکی از آن است مطالعاتی که به بررسی و مطالعهی سه متغیر مطرح در پژوهش پرداخته باشد محدود است بنابراین ارائهی نتایج تحقیقاتی که در پی میآید ممکن است به طور مسقیم با موضوع تحقیق حاضر ارتباط نداشته باشد ولی در راستای سوابق محسوب می شود با توجه به ادبیات مورد بررسی در مورد متغیرهای سبکهای هویت، اثرآن برسلامت اجتماعی وابهام در نقش گرایش به تفکر انتقادی به عنوان زیر مجموعهای از حل مسئله، سوال این پژوهش آن است که، در ارتباط بین سبک های هویت و سلامت اجتماعی آیا تفکر انتقادی نقش دارد؟ در صورت وجود نقش برای تفکر انتقادی، آیا تفکر انتقادی در ارتباط بین سبکهای هویت و سلامت اجتماعی دارای نقش واسطهای یا تعدیلگر؟
[1] . Brooks & DuBois
[2]. Social well-being
[3] . Krtynr
[4] .Moral – developmental
[5] .Existentialist
[6].choice
[7] .Self – control
[8] .Responsibiligy
[9] .Integrity of character
[10]. Suspension of judgement
[11].Moderater
[12] . Mediator
[1] . Identity
[2]. Berk
[3] .Schwartz
[4] . Erikson
[5]. Marasi
[6]. Identity achievement
[7] .Identity diffusion
[8] . Identity moratorium
[9] .Identity foreclosure
[10]. Berzonsky
[11] .Informational style
[12] .Normative style
[13] .Diffuse- avoidance style
[14] . Ferreri،R
[15] . Social well-being
[16] .Critical thinking
تمدن و پیشرفت روزافزون فناوریهای مدرن، پدیدهای به نام فقر حرکتی را با خود به همراه آورده است. برونرفت از وضع موجود، نیازمند ابزارهای درخور و شایسته از جمله فعالیتهای ورزشی به عنوان یک ابزار چند بعدی با تأثیرات گسترده بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، کمک به اوقات فراغت سالم و ایجاد نشاط و شادابی است (رضوی و طاهری، 1388). ورزشهای تفریحی میتواند کم تحرکی زندگی روزمره را در اوقات فراغت جبران کند و از مناسب ترین و شاید ضروریترین گونههای گذران اوقات فراغت در عصر حاضر است. (جلالی فراهانی، 1390). کارکرد اجتماعی ورزش در توسعه و تحکیم روابط اجتماعی، کارکرد زیربنایی و بنیادی است که در کل ساختار جامعه و روابط موجود در اقشار و آحاد اجتماعی اثرات قابل توجهی بر جای میگذارد(کریمیان و همکاران، 1392).
ازسوی دیگر یکی از فعالیتهایی که افراد میتوانند در اوقات فراغت خود انجام دهند برقراری ارتباط با دیگر افراد به دلایل مختلف باشد؛ اما به موازات افزایش جمعیت روابط چهرهبهچهره کارکرد خود را از دست داده و جای خود را به نوع دیگری از روابط میدهند. به اعتقاد زیمل[1] نتیجه چنین شرایطی ناپایداری روابط و کاهش اعتماد اجتماعی است. سرمایهاجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال 1980 وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد. کاربرد مفهوم سرمایهاجتماعی بصورت آنچه که امروزه مدنظر است به تدریج در دهه 1990 رایج شده است (شیخی، 1393).
در بسیاری از کشورهای غربی مردم برای جزئیترین مسائل اشتراکی جامعه، گروه و انجمن تشکیل میدهند. اما در کشورهای جهان سوم کم بودن این ارتباطات و البته کارایی نامطلوب و غیر کارکردی کانونها و انجمنهای صنفی یا گروهی، قابل توجه و ملموس است. (محققی، 1385). در این میان ورزش به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی شناخته شده است که افراد را در یک شبکه اجتماعی که دارای روابط اجتماعی پیچیده هستند به تعامل و کنش متقابل وا داشته و عرصه ظهور رفتارها، نگرشها، بازنماییهای معنا دار در قرن حاضر شده است. (فتحی، 1388).
سرمایهاجتماعی و شبکههای اجتماعی، یکی از عوامل محیطی تعیین کننده سطح سازگاری و سلامت جامعه محسوب میشوند، به این دلیل که فعالیتها و تحرکات اجتماعی، فعالیتهای بدنی بیشتری را میطلبد تا فعالیتهایی که در انزوای اجتماعی قراردارد (ترکانو پارسامهر، 1391 ).
این پژوهش از تقسیمبندی شش بعدی گروترت[2] استفاده خواهد کرد که به شرح زیر می باشد:
1- گروه ها و شبکه ها:
گروهها میتوانند گروههای رسمی سازمان یافته یا گروههای غیررسمی و داوطلبی باشند. این گروهها طیف وسیعی از تنوع را در خود جای داده اند(گروترت،2004 ). انجام فعالیتهای داوطلبی به دلیل انتقال دانش و اعتماد شخصی، موجب افزایش رشد اجتماعی و ارتقای ارزش بشری در جامعه میشود(رضوی و طاهری، 1388).
2- اعتماد و اتحاد
این بعد کمی پا را فراتر از اعتماد و اتحاد متعارف در جوامع میگذارد، به دنبال آن است تا نشان دهد افراد تا چه اندازه حاضرند به همسایگان، مقامات دولتی، محلی و یا مرکزی اعتماد کنند (گروترت،2004 ). اعتماد از پیش شرطهای اساسی برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هر جامعه ای محسوب میشود. با بسط و گسترش فرهنگ اعتماد میتوان به جای ارزشهای منفی مانند دروغ، کلاهبرداری، چاپلوسی، نفاق و غیره، ارزشهای اخلاقی مثبت مانند صداقت، راستگویی، انصاف، امانتداری، تعهد و شهامت را در جامعه پروراند (حیدرآبادی، 1390).
3- فعالیت اشتراکی و همکاری
این مقوله بررسی میکند که افراد یک جامعهی کوچک مثل خانواده در بروز مشکلات به دیگر جوامع بزرگتر کمک کرده و در پروژههای دسته جمعی شرکت میکنند؛ و در پاسخ به بحرانهای به وجود آمده همکاریهای لازم را انجام میدهند(گروترت،2004 ). در همین رابطه وزارت ورزش و جوانان اعلام میدارد که مشارکتهای اجتماعی و توسعه فعالیتهای بشر دوستانه جوانان میتواند آسیبهای اجتماعی را کاهش دهد و به کنترل و پیشگیری از آسیب های فضای مجازی منجر شود (درگاه وزارت ورزش و جوانان،1393).
4- اطلاعات و ارتباطات
این بعد کاوش می کند تا نشان دهد که افراد برای به دست آوردن اطلاعات مهم که در طول روز به آن احتیاج دارند از چگونه منابع اطلاعاتی استفاده میکنند. استفاده از منابعی همچون گروه ها و انجمن ها، خویشاوندان، دوستان و همسایگان نشان دهنده ارتباطات بالای افراد است و منابعی اطلاعاتی همچون رادیو، تلویزیون، روزنامه و اینترنت ارتباط پایین افراد را نشان میدهد(گروتروت،2004).
5- وابستگی و شمول اجتماعی
تفاوتهایی بین شخصیتهای افراد در یک جامعه وجود دارد. مثل تفاوت در ثروت، موقعیت اجتماعی یا تفاوتهایی در اعتقادات مذهبی و سیاسی، تفاوتهایی که میتواند به اقتضای سن یا جنسیت به وجود آمده باشد. این تفاوتها ویژگیهای خاص جوامع را نشان میدهد. جایی که افراد تفاوتهایشان منجر به خشونت و جنایت میشود این بعد از سرمایهاجتماعی دچار ضعف شدید است(گروترت، 2004).
6- توانمند سازی و فعالیت سیاسی
افرادی که از سلامت روانی برخوردار هستند، توانایی آن را دارند که در مراحل مهم زندگی خود تصمیمات اساسی گرفته و توانایی ایجاد
تغییر در زندگی خود را دارند، این افراد توانمند بوده و به اتفاقاتی که در جامعه در حال وقوع است حساس هستند و خود را مسئول میدانند و در فعالیتهای سیاسی شرکت میکنند ( مثلا بیشک در انتخابات استانی، ملی یا ریاست جمهوری رأی میدهند.)(رضوی و بیرون، 1393).
در اغلب تحقیقات داخلی که با عناوین مختلف سرمایهاجتماعی و میزان مشارکت ورزشی جوانان یا نوجوانان صورت گرفته است، نشان میدهد که رابطه معنیدار و مثبتی بین این دو مؤلفه وجود دارد(شارعپور و حسینی،1387. ترکان و مهربان، 1391. جسمانی و پاسامهر، 1390). آنچه موجب توجه محققان ورزشی به سرمایهاجتماعی شده، این است که نوع و میزان تعامل اجتماعی انسانها در حوزهی ورزش چه پیامدهای اجتماعی و سیاسی برای کل جامعه دارد(جسمانی و پاسامهر، 1390). تا جایی که پوتنام میگوید حتی برای ساختن پل هم به سرمایهاجتماعی احتیاج است! ما فراسوی سرمایه اجتماعی، سیاسی شدن، اجتماعی شدن و حتی ارتباطی متفاوت با مردم برقرار کردن را میآموزیم. به همین دلیل است که ورزشهای گروهی مکان خوبی برای ایجاد سرمایهاجتماعی هستند(نیکلسون[1]، 2008 ). بیشتر تحقیقات در حوزه سرمایهاجتماعی در جامعهای سازمانی مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است، تعداد اندکی هم که در بین شهروندان یا جوامع خاص به صورت موردی هستند. سرمایه اجتماعی در مطالعه حاضر مشتمل بر 6 بعد است و موشکافانه به بررسی این موضوع میپردازد و نگاهی نو به سرمایه اجتماعی دارد. از این رو بررسی ابعاد ششگانه سرمایه اجتماعی از نگاه گروترت با مشارکت در ورزش های تفریحی میتواند نتایج قابل توجهی را در اختیار محققین این حوزه قرار دهد. این تحقیق سعی دارد مشارکت ورزشی جوانان را، به طور تخصصی در فعالیتهای تفریحی مورد بررسی قرار دهد. در نهایت محقق به دنبال بررسی این موضوع است که: آیا مشارکت در ورزش های تفریحی میتواند میزان سرمایهاجتماعی جوانان شهر تهران را افزایش دهد؟
3-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
زندگی در دنیای امروز ابتکار عمل سریع را از انسان گرفته و او را دچار فقر حرکتی کرده و این فقر حرکتی مشکلات عدیده جسمی، روانی و اجتماعی را برای وی پدید آورده است. تحقیقات نشان داده است که تنبلی، نبود همراه و همپای مناسب و آلودگی هوا به ترتیب از عوامل بازدارنده انجام فعالیت فیزیکی میباشند و حمایتهای اجتماعی اطرافیان، سابقه قبلی انجام فعالیتهای ورزشی و قرارگیری در طیف طبیعی توده بدنی نقش مهمی در پیش بینی مراحل آمادگی افراد از نظر انجام فعالیت جسمانی هستند (عامری و محمدآلق، 1391). از مهمترین ویژگیهای ورزش در اوقات فراغت انجام برنامههای گروهی و دسته جمعی است که خود عاملی برای درمان انزواطلبی و رشد شخصیت اجتماعی میباشد. در واقع فعالیت جسمانی ابزاری است که از طریق آن نگرشهای ارزشمند فرهنگی، شخصی، اجتماعی و رفتارها میتوانند به دیگر اجزای زندگی اجتماعی راه یابند (لیکر[1]، 1384).
سرمایهاجتماعی بالا موجب کاهش جرم و اعتیاد میشود؛ تحقیقات صورت گرفته نشان دادهاند که بین معرفهای سرمایهاجتماعی، اعتماد نهادی، اعتماد تعمیم یافته، پیوندهای خانوادگی و دوستی و شدت جرم رابطه منفی وجود دارد. همچنین نقش سرمایهاجتماعی در تأمین امنیت اجتماعی به دلیل جلوگیری از بروز ناهنجاری ها و انواع جرایم اجتماعی افراد و زمینهسازی مشارکت مثبت و فعال جوانان در زندگی اجتماعی؛ حائز اهمیت است. بنابراین، سرمایهاجتماعی به عنوان ابزاری اساسی قابلیت و کارایی بالایی در تبیین و توضیح مسائل و مشکلات از جمله آسیب های اجتماعی دارد، چنانچه می توان از آن به عنوان راه حل مشکلات اجتماعی نام برد. بنابراین، در صورتی که عناصر این مفهوم به خوبی مورد بررسی قرار گیرد و در قالب منسجم مدون گردد؛ قادر است تا به خوبی در شناخت و تحلیل آسیبها موثر واقع شود و راهکارهای مناسبی را در بحث پیشگیری در اختیار ما قرار دهد (حیدرنژاد و همکاران، 1391).
کارشناسان جرم شناسی استرالیا بر اساس تحقیقی که در کشورهای کانادا، استرالیا، انگلستان، آمریکا در زمینه ارتباط بین شرکت جوانان در فعالیتهای ورزشی با کاهش میزان وقوع جرایم و جنایات در جامعه انجام دادهاند به این نتیجه رسیدند که اجرای برنامههای ورزشی برای نوجوانان و جوانان بویژه در بخشهای فقیرنشین و حاشیه شهرها در کاهش میزان جرایم نقش بسیار مؤثری دارد. به گفته کارشناسان، این گروه از جوانان و نوجوانان هنگامی که در فعالیتهای ورزشی قرار میگیرند احساس وابستگی اجتماعی، حمایت و وفاداری را تجربه میکنند.بر اساس آمار بدست آمده از این پژوهش شرکت این گونه افراد در فعالیتهای ورزشی اعتیاد به مواد مخدر، الکل، رفتارهای تهاجمی، خشونت و حتی مزاحمتهای تلفنی در این مناطق کاهش پیدا کرده است (سلیمانی، 1388).
.Lekar
[1] . Nicholson
[1].Simmel
[2].Grootaert
[1].Social capital
[2].Fukuyama
[3].Putnam
پژوهشی
مالیات بهعنوان معمولترین و مهمترین منبع مالی برای تأمین درآمدهای عمومی و یکی از کاراترین و مؤثرترین ابزارهای سیاستهای مالی بهشمار میرود که دولت میتواند به واسطه آن، بسیاری از خدمات اجتماعی و رفاهی را به مردم ارائه دهد و به بسیاری از فعالیتها و جریانات اقتصادی و اجتماعی سمت وسوی لازم را ببخشد. متأسفانه تلقی برخی از افراد از وصول مالیات محدود به کسب درآمد بیشتر بهمنظور ادارهنمودن تشکیلات دولتی است و آنچه کمتر به آن توجه میشود این است که پایین بودن سهم وصولیهای مالیاتی در ترکیب درآمدی دولت علاوه بر آنکه عوارض ناگواری همچون وابستگی درآمد کشور به صدور یک کالا را دربر دارد، اقتصاد کشور را از امکان استفاده از ابزار مالی محروم ساخته است. در حالیکه با استفاده از این ابزار میتوان بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی را بهسمت صحیحی هدایت نمود. با تغییر در پایههای مالیاتی میتوان مکانیزمهایی ایجاد نمود که مسائل و مشکلات اقتصادی همچون: کسری بودجه، تورم، بیکاری، نامتعادل بودن توزیع درآمد، کاهش صادرات غیرنفتی و افزایش واردات، افزایش مهاجرت به شهرهای بزرگ، بالا رفتن مصرف کالاهای تجملی در مناطق شهری و بسیاری از مسائل دیگر را سامان بخشید و ضمانت لازم برای رشد و شکوفائی اقتصاد و تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را فراهم آورد.
ظرفیت مالیاتی توان جامعه را در پرداخت مالیات نشان می دهد. به عبارتی، ظرفیت مالیاتی میزان مالیاتی است که مردم می توانند بپردازند.(حمید صفایی نیكو، 1375) ظرفیت مالیاتی در واقع حجم مالیاتی است که جامعه به طور بالقوه توان پرداخت آن را دارد. اطلاعات لازم در مورد ظرفیت یک کشور یا یک منطقه در تجهیز منابع مالیاتی برای پاسخگویی به مشکلات مالی و اجرای سیاست های اقتصادی با استفاده از برآوردظرفیت مالیاتی فراهم می شود. به این ترتیب، آشکار می شود که یک کشور یا یک منطقه اولاً چه میزان کوشش در تجهیز منابع مالیاتی به کار برده است و ثانیاً به طور متوسط تا چه میزان توان افزایش منابع را دارد. این شاخص بر اساس روش تجربی مقدار بهینه مالیات یا برآورد نسبت مالیاتی است که مبنای الگوی اقتصاد سنجی برآورد شده است. به عبارت دیگر، ظرفیت مالیاتی از طریق برازش کردن نسبت مالیاتی بر روی متغیرهای تأثیرگذار محاسبه می گردد.
انگیزه اصلی مالیات در سطح کشور، تأمین مالی اداره امور و تدارک عمومی خدمات اجتماعی و اقتصادی میباشد. تلاش جهت جمعآوری درآمدهای مالیاتی با شناخت اهرمهای مالیاتی موجود تعیین میشود و تکیه بیشتر بر درآمدهای مالیاتی در سطح کشور بدون شناخت این اهرمها و عوامل مؤثر بر ظرفیت مالیاتی نمیتواند چندان موفقیتآمیز باشد. در برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، یکی از خط مشیهای اساسی در مورد مالیات، ارتقای سطح تلاش مالیاتی از طریق بهبود روشهای جمعآوری مالیات و تدوین قوانین و مقررات لازم است.
در بررسیهای مربوط به ظرفیت بالقوه مالیاتی ایران، مشخص شده است که شکاف قابل توجهی میان ظرفیت بالقوه مالیاتی و وصولیهای بالفعل مالیاتی وجود دارد. (نادر مهرگان، 1383) در شرایط فعلی که افزایش درآمدهای مالیاتی ممکن میباشد، باتوجه به اهمیت و ضرورت مطالب فوق بایستی بودجه کشور هر چه بیشتر به درآمدهای مالیاتی متکی باشد تا بتوان اقتصادی سالم براساس درآمدهای منطقیتر و قابل برنامهریزی برای تأمین مخارج دولت پایهریزی کرد. بر این اساس، آگاهی از میزان ظرفیت وصول نشده درآمدهای مالیاتی از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا این پژوهش درصدد است تا با محاسبه ظرفیت مالیاتی كشور، تفاوت میان ظرفیت بالقوه مالیاتی و وصولیهای بالفعل مالیاتی را آشكار ساخته، همچنین این موضوع را با كشورهای منتخب سازمان كنفرانس اسلامی مقایسه كند. بنابراین در این پژوهش تلاش مالیاتی كشورهای ایران، اردن، لبنان، مصر، اندونزی، مالزی، پاكستان، مراكش، بنگلادش، عراق، كویت، عمان، عربستان سعودی، و تونس در دوره 2005-1999 مورد مقایسه قرار می گیرد. در مورد الگوی مورد استفاده در این پژوهش نیز باید گفت که بر مبنای الگوهای مطالعات قبلی که همگی تقریباً در چارچوب مشابهی تعیین شدهاند و شامل متغیرهای تقریباً مشابه و عمدتاً یکسانی هستند، در این مطالعه متغیرهای دیگری مانند ضریبجینی و پولیکردن نیز وارد الگوی تخمینی شدهاست.
بیکاری و وضعیت نامطلوب اشتغال در کشور، از جمله چالش های جدی اقتصاد ایران به شمار می رود و بین فرصتهای موجود شغلی در کشور و خیل عظیم بیکاران و جویندگان کار هیچ تناسب و توازنی بر قرار نیست، مفهوم بیکاری در مناطق روستایی تا حدودی با بیکاری در مناطق شهری تفاوت دارد؛ زیرا در مناطق روستایی علاوه بر بیکاری در نتیجه رشد جمعیت بالاتر محدودیت ساختارهای اقتصادی و سرمایه، افزون از جوامع شهری است. قبل از اینکه مردم بتوانند کاری را شروع کنند باید دارای سرمایه باشند، وجود سرمایه عامل مهمی است که می تواند ابزاری برای خود اشتغالی باشد. در تحقیق حاضر به بررسی وام های خود اشتغالی در ایجاد فرصتهای شغلی در نواحی روستایی( نمونه روستاهای شهرستان لنگرود) پرداخته شده است، نوع تحقیق کاربردی، روش تحقیق توصیفی تحلیلی، و جامعه آماری تحقیق تمام روستاهای شهرستان لنگرود می باشد، با توجه به گستردگی منطقه مورد مطالعه، افراد با استفاده از روش نمونه گیری سیستماتیک منظم انتخاب شدند. در تحقیق حاضر، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی ( پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) و روش تجزیه تحلیل اطلاعات هم با استفاده از آمار توصیفی( میانگین و توزیع فراوانی) و آ مار استنباطی ( ضریب همبستگی شامل اسپرمن، آماره t تک نمونه، خی دو ، وی کرامر، فریدمن استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد که بین میزان تحصیلات و موفقیت در ایجاد شغل رابطه معناداری وجود دارد و هم چنین نتایج بررسی نشان می دهد که بین میزان مبلغ وام خود اشتغالی و ایجاد مشاغل در مناطق روستایی رابطه مثبتی وجود دارد و نیز از نظر دریافت کنندگان وام تفاوت معناداری بین اثرات وام وجود دارد.
واژگان کلیدی: وام خود اشتغالی، سرمایه ، ایجاد شغل، بیکاری، نواحی روستایی
Abstract
Unemployment and employment situation in the country, including Iran’s economy faces serious challenges And the job opportunities in the country and the vast majority of the unemployed and job seekers is no harmony. The concept of unemployment in rural areas with unemployment in urban areas differs somewhat as a result of population growth and higher unemployment in rural areas, in addition to economic structures and investment restrictions, increasing urban populations. Before people can begin working capital should be no capital is an important factor that can be a tool for self-employment.In this study, self-employment loans in creating employment opportunities in rural areas (villages city Langrood sample) is discussed, Type of applied research, research methods, descriptive, and statistical community Langrood all villages city is, according to the extent of the study area were selected using systematic sampling regularly. In the present study, data collection, library and field (questionnaires, interviews and observations) and analyze the data using descriptive statistics (mean and frequency) and inferential statistics (including Spearman correlation coefficient, one-sample t-statistic , square, Cramer’s V, Friedman used. The results show that the correlation between education and success in job creation, there is a significant relationship And the results show that the amount of self-employment loans and create jobs in rural areas there is a positive relationship and also the loan recipients, there were no significant differences between the effects of the loan.
Keywords: self-improvement loan, investment, job creation, unemployment, rural areas
بیکاری و وضعیت نامطلوب اشتغال در کشور، از جمله چالش های جدی در اقتصاد ایران به شمار می آید و بین فرصت های موجود شغلی در کشور و خیل عظیم بیکاران و جویندگان کار هیچ تناسب و توازنی بر قرار نیست. آمار به دست آمده حاکی از آن است که روز به روز برخیل بیکاران افزوده شده و دولت را با حجم عظیم تقاضا برای ورود نیروی کار به بازار کار مواجه می سازد. مفهوم بیکاری در مناطق روستایی تا حدودی با بیکاری در مناطق شهری تفاوت دارد؛ زیرا، درمناطق روستایی علاوه بربیکاری طبیعی در نتیجه رشد جمعیت بالاتر محدودیت ساختار های اقتصادی و سرمایه، افزون از جوامع شهری است. عواملی همچون تقاضای ناکافی برای نیروی کار، عدم تعادل بین فرصت های اشتغال و توانایی های افراد، نهاده های نامناسب و نابسامانیهای بازار از جمله علل بیکاری به شمار می آیند (یاسوری ، 1386 :132). استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود به منظور بر آورده ساختن نیاز ها و خواسته های بشری از جمله افزایش تولید در آمد، اشتغال رفاه، جامعه و… جز مهم ترین هدف های توسعه هر کشور محسوب می شود. برای این منظور معمولا سعی می شود تا به کار گیری سیاست ها و ابزار های اجرایی گوناگون، در برنامه های توسعه بر این هدف دست یافت.
دولت ها از طریق سیاست های حمایتی از طریق نرخ های بهره کم، دوره باز پرداخت طولانی، عدم گرفتن وثیقه و… سعی در حل این مسأله می نمایند. یکی از استراتژی هایی که در سال های اخیر مورد توجه صاحب نظران و سیاست گذاران برای از بین بردن فقر وکاهش بیکاری در کشور های مختلف قرار گرفته است، اعتبارات خرد است. اهمیت این شیوه به گونه ایی بوده که سازمان ملل متحد سال 2005 را به عنوان سال اعتبارات خرد نام گذاری کرده بود. یکی از اهداف ضمنی و در حقیقت کلید موفقیت برنامه های مربوط به اعتبارات خرد، ایجاد و توسعه اشتغال است. بدون دسترسی افراد به شغل های مولد و پایدار تحقق اهداف غیر متعالی غیر ممکن می نماید (فعالیت،خارقانی ، 1390 :23). در واقع دریافت وام و اعتبار و انتقال پول از یک فرد به فرد دیگر یا از یک نهاد به نهاد دیگر نقش اساسی در تأمین اعتبار فعالیت های مختلف اقتصادی دارد. اعتبار وام را می توان انتقال موقت قدرت خرید از یک فرد حقیقی و یا حقوقی به فرد دیگر دانست. اعتبارات برای تأمین نهاده های مختلف تولیدی مانند نیروی کار، نهاده های سرمایه ای، فناوری و همپنین خرید مواد اولیه مورد استفاده قرار می گیرد و از این رو اهمیت ویژه ای در رشد و توسعه فعالیت های سرمایه گذاری و تولیدی دارد. طبیعتاً مشاهده می شود که اعتبار و وام به طور مستقیم و غیر مستقیم بر اشتغال واحد های تولیدی و یا فرصت های شغلی جدید تأثیر می گذارد( بختیاری، پاسبان،1383، 76).
برنامه های اعتبارات خرد، با هدف بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش بیکاری به وجود آوردن اشتغال به صورت خود اشتغالی و کار آفرینی و کاهش فقر مناطق روستایی و شهری در بازار کار بسیاری از کشور ها اتخاذ شده است.(حسن زاده و همکاران، 1385 : 50 – 49). اعتبارات خرد، به عنوان راهبردی در توسعه اقتصادی با هدف دسترسی زنان و مردان کم درآمد به منابع اعتباری، برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنهاست (رحیمی،1385 : 336-335). اهـــداف اعتبارات خرد در ایران، توانمند ساختن كلی روستا و ثروت زایی و مشاركت در برنامه ریزی و تصمصم گیری برای توسعه روستاها می باشد، هدف كلی اعتبارات خرد در كشور ما احیای مدیریت توسعه پایدار منابع طبیعی و افزایش در آمد خانوارهای كم درآمد از طریق پرداخت وام های كوچك برای انجام فعالیتهای درآمدزا و ارتقاء خودباوری اهالی روستا و جوامع عشایری به خصوص زنان و كودكان می باشد (مهاجرانی، 1382 :8-4). در صورتی که اقشار کم درآمد روستاها نتوانند درآمد مورد نیازشان را تأمین کنند؛ مهاجرت، تخریب محیط زیست و . . . اجتناب ناپذیر خواهد بود. برای کسب در آمد داشتن شغل ضروری است و برای کسب شغل نیز امکانات ویژه ای لازم است. قبل از اینکه مردم بتوانند کاری را شروع کنند باید دارای سرمایه باشند. وجود سرمایه عامل مهمی است که می تواند عوامل دیگر را نیز تهیه کند.( یعقوبی، 1384، 130). بخشی از معضل بیکاری در همه کشورها دنیا از طریق خود اشتغالی بر طرف می شود. تمایل ذاتی افراد به کارآفرینی، دسترسی به سرمایه های انسانی و مالی، در آمد حاصل از خود اشتغالی و
موقعیت اجتماعی خود اشتغالی نسبت به مشاغل مزد بگیری، از جمله عوامل مؤثر در گرایش افراد به خود اشتغالی هستند( عباسی، آریانفر، 1387، 7).
در کشور های در حال توسعه، روستاییان اغلب به منابع اعتباری رسمی دسترسی ندارند، این واقعیت موجب شده که بسیاری از نویسندگان، اعتبار را برای توسعه روستایی حلقه مفقوده و به عنوان پیش نیازی تلقی کنند. از طرف دیگر نبود و کمبود اعتبارات رسمی، موجب گسترش بخش غیر رسمی اعتبارات در نواحی روستایی شده است؛ این امر نابرابری اجتماعی و تخریب محیط زیست را به دنبال دارد ( داوان، 1388، 31). از طرفی دیگر، تمرکز سرمایه در مناطق روستایی اصولاً ناچیز است، دلیل این امر نبود آن دسته از عواملی است که تمرکز سرمایه را موجب می شود، در حقیقت تمرکز سرمایه به پس انداز و بسیج همه جانبه و بنیادی وجوه پس اندازها و سرمایه گذاری این پس اندازها بستگی دارد( یاسوری، 1386، 147). از آنجایی که یکی از عوامل مهم تولید و اشتغال، سرمایه است. در جوامع در حال توسعه که عمده بهره برداران آن خرده پا هستند، پروژه های اعتباری و وام دهی، ابزار مناسبی برای رسیدن به اهداف افزایش بهره وری و افزایش تولید و رفع محرومیت و فقر از جامعه روستایی است( رحمانی،1385، 306). وام های خود اشتغالی برای برطرف کردن نیاز های مالی آن دسته از گروه های محروم جامعه از جمله زنان سرپرست خانوار، افراد بی بضاعت، کارگران، کشاورزان تعلق می گیرد. علاوه بر این وام گیرندگان این وام ها را صرف کارآفرینی و خود اشتغالی می کنند( Xiali, 2010,3).
اعتبارات خرد یکی از مباحث عمده در اقتصاد نئولیبرال است که پس از تغییرات نظری در تئوری های اقتصادی و دیدگاههای توسعه، به عنوان یک محرکه اقتصادی برای کشورهای در حال توسعه و کشورهایی که با مشکل تورم و بیکاری فزاینده رو به رو هستند و توزیع ثروت و درآمد چندان عادلانه نیست، به عنوان کلید حل معما در نظر گرفته شده است( مافی 1387، 14). برنامه اعتبارات خرد طی دهه های اخیر، از رهیافت های مهم فقر زدایی و توسعه در جهان بوده است( دبیر خانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1384، 8).
راهبرد اعتبارات خرد از دهه 1990، به صورت راهبردی فراگیر جهت دستیابی به توسعه روستایی مورد استفاده بسیاری از کشورها در حال توسعه قرار قرار گرفت. در ایران نیز، از دهه 1370 این رویکرد جهت دستیابی به اهداف برنامه های توسعه مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این راهبرد به صورت گسترده از دهه 1380 برای حل مشکلات مناطق روستایی کشور مانند بیکاری، مسکن نامناسب و مهاجرت مورد توجه واقع شده است؛ برنامه های آن روز به روز در حال گسترش است. در پژوهش حاضر، ما به بررسی تأثیر وام های خود اشتغالی در ایجاد فرصت های شغلی نواحی روستایی (نمونه شهرستان لنگرود ) می پردازیم در اینجا ذکر این نکته ضروری است که در این پژوهش هدف ما بررسی تنها آن بخش از ارائه اعتبارات خرد پرداخته شده (اعتبارات کم تر از 100میلیون ریال ) مورد بررسی قرار می دهیم. برای انجام این پژوهش، اطلاعات مربوط به اعتبارات خرد از سال 1385 تا 1391 مربوط به شهرستان لنگرود می باشد.
شهرستان لنگرود از جمله شهرستان هایی استان گیلان است که در طی سالهای اخیر موسسات و نهادهایی مانند صندوق مهر امام رضا، کمیته امداد، بهزیستی، بانک کشاورزی در روستاهای آن وام های خود اشتغالی را در اختیار روستاییان قرار داده اند. در تحقیق حاضر به بررسی آثار و نتایج اعطای این اعتبارات بر خانوارهای روستایی این شهرستان در قالب سوالات زیر پرداخته خواهد شد.
1ـ آیا این بخش از اعتبارات خرد (وام های خود اشتغالی) تأثیری درایجاد اشتغال داشته است یاخیر؟
2ـ آیا تأثیر وام های خود اشتغالی در ایجاد مشاغل در بخش های کشاورزی، خدمات، صنعت متفاوت است؟
3ـ آیا وام های خود اشتغالی منجر به اشتغال دائم در نواحی روستایی شده است؟
4ـ آیا میزان مبلغ وام خود اشتغالی برای ایجاد یک شغل کافی بوده است؟
5ـ آیا وام گیرندگانی که دارای تحصیلات دانشگاهی بالاتر می باشند در ایجاد شغل موفق تر بوده اند؟
6ـ آیا وام های خود اشتغالی بر توانمندسازی افراد بیکار مؤثر بوده است؟