نقش منابع انرژی در حیات اقتصادی جوامع بشری بر کسی پوشیده نیست. از آغاز خلقت انسان، بشر بینیاز از انرژی نبوده و از منابع مختلف و متنوع انرژی استفاده میکرده است. بنابراین انرژی یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در تولید ثروت و قدرت در جهان کنونی به شمار میآید. فلذا تأسیس ساز و کاری برای سامانبخشی به تولید انرژی با عنایت به اهمیت این مسئله امری مورد انتظار بوده که در نهایت با تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت با نام اختصاری اوپک (OPEC) محقق شد. سازمان یادشده در شهریور ماه 1339 با حضور نمایندگان ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا در بغداد تأسیس شد. هدف اصلی این سازمان آنچنان که در اساسنامهاش بیان شده هماهنگی و یکپارچه سازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین راه برای تأمین منافع جمعی و فردی این کشورها است.(1) از سوی دیگر نیز پیدایش اوپک، واکنشی سیاسی و ضداستعماری از جانب کشورهای در حال توسعه تولید کننده نفت در برابر سیاستهای بیدادگرانه شرکتهای چند ملیتی بود. چرا که این شرکتها به منظور حفظ منافع خویش، از ابزارهایی چون کودتا، دخالت سیاسی،رشوه، عهدنامههای استعماری و غیره بهره میگرفتند. علاوه برآن بازار جهانی نفت شاهد انحصار چند قطبی بود که شصت سال بر این بازار حاکم بود. به صورتی که دامنه و نفوذ شرکتهای بزرگ نفتی با نام هفت خواهران در دهه 1950، 90 درصد تولید و فروش نفت خام و فرآوردههای نفتی را در بر میگرفت. همچنین فهم روز افزون و بیداری افکار عمومی با ظهور یک طبقه روشنفکر و تحصیلکرده در کشورهای خاورمیانه و ونزوئلا نسبت به اهمیت نفت و نقش آن در اقتصاد این کشورها به عنوان عامل دیگری در تأسیس اوپک شناخته میشود. (2)
سازمان اوپک در راستای هماهنگسازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو در تعیین قیمت نفت از دو دسته عوامل بنیادین و غیربنیادین تأثیر میپذیرد. از جمله عوامل بنیادین میتوان به میزان تقاضای جهانی که این امر خود ناشی از رشد اقتصادی در کشورهای مختلف جهان است؛ اشاره نمود. اما در این بین و با توجه به تحولات پس از جنگسرد و خروج نظام بینالملل از حالت دو قطبی نقش بحرانهای نظامی بینالمللی به عنوان عامل غیربنیادین بر سیاستهای اوپک بیبدیل بوده است. (3) با توجه به توضیحات مطروحه در این پژوهش برآنیم که به تأثیر 4 بحران نظامی بینالمللی بر سیاستهای اوپک بپردازیم که عبارتند از:
1-حمله عراق به کویت 1991 2-حوادث 11 سپتامبر 2001 3-حمله آمریکا به عراق در سال 2003 4-بیداری اسلامی در خاورمیانه 2011-2010
به نظر میرسد که بحرانهای بینالمللی با ایجاد محدودیت برای افزایش سرمایهگذاری و افزایش عرضه از یک سو و اعمال اثر روانی بر خریداران، تمایل به افزایش قیمت نفت دارند. در این بین سازمان اوپک با افزایش تولید در کاهش و به تعادل کشیدن قیمتها ایفای نقش مینماید. اما لزوماً تصمیم اتخاذ شده از سوی اوپک به نفع تمامی اعضاء نبوده است.
1-2- انگیزه و اهمیت تحقیق
با عنایت به این مسئله که نزدیک به نیمی از تولید جهانی نفت و 65 درصد از ذخائر این ماده استراتژیک به کشورهای عضو اوپک تعلق دارد، در عمل عرصه نقش آفرینی زیادی برای این سازمان در اقتصاد سیاسی بین المللی و نیز روندهای جهانی وجود دارد. به عنوان مثال در زمان بحران انرژی در سال 1352 اکثریت اعضای اوپک از ارسال نفت به کشورهای غربی که در جنگ چهارم اعراب و اسرائیل یا «یوم کیپور» از رژیم صهیونیستی حمایت کردند؛ خودداری نمودند. این امر موجب افزایش چهار برابری قیمت نفت شد. اما این نمونه از معدود موارد هماهنگی کشورهای عضو برای استفاده از ابزار انرژی به عنوان مؤلفهای اساسی در معادلات بین المللی بوده است. در این زمینه نفوذ سعودیها در اوپک از مهمترین عوامل نگاه تک بعدی و بعضاً بدون ملاحظه نسبت به منافع سایر اعضا بوده است. در این مجال برآنیم که حتیالامکان به یک قاعده کلی در بررسی رفتاری سازمان اوپک در مقابله با تأثیر بحرانهای بینالمللی بر قیمت نفت بپردازیم. از طریق حصول به این مهم میتوان به یک پیشبینی نسبتاً مطمئن از وضعیت آینده سیاستهای این سازمان و قیمت نفت در بحرانهای احتمالی پیشرو دست یافت.
1-3- سؤال اصلی
تأثیر بحرانهای نظامی بین المللی بر سیاستهای اوپک در فاصله سالهای 2011-1991 (جنگ دوم خلیجفارس، 11 سپتامبر 2001، جنگ 2003 عراق و بیداری اسلامی) چه بودهاست؟
1-4- فرضیه اصلی
به دنبال وقوع بحرانهای نظامی بینالمللی در مقطع 2011-1991 (جنگ دوم خلیجفارس، 11 سپتامبر 2001، جنگ 2003 عراق و بیداری اسلامی) که منجر به افزایش قیمت نفت شده سازمان اوپک اقدام به اتخاذ سیاستهایی به منظور افزایش تولید برای کاهش قیمت نفت نموده که به نفع تمامی اعضاء نبوده است.
1-5- تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی
بحرانهای نظامی بینالمللی: بحرانهایی که به عملیاتهای نظامی میانجامند به طوریکه که قوای نظامی برای ایفای نقش خود ضمن بهرهگیری از نیروها و تجهیزات مختلف به اقداماتی مبادرت میورزند که در مجموع به پیروزی بر دشمن میانجامد (4).
سیاستهای اوپک: سازمان اوپک در راستای رسالت جهانی خود اقدام به تنظیم قیمت نفت تحت تأثیر عوامل مختلف از طریق هماهنگسازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو مینماید. به عبارت دیگر تلاش کشورهای عضو «اوپک» در این راستا است که با توجه به ارزش استراتژیکی و طبیعت پایانپذیر منابع نفتی بهای آن را در حد متناسبی نگه دارند (5).
کشورهای تولیدکننده: کلیه کشورهای استخراج کننده نفت اعم از تولید کنندگان اوپک و غیراوپک را در برمیگیرد. اساسنامه اوپک در این خصوص بیان میکند که هر کشوری که مقدار قابل توجهی نفت صادر کند و منافع اساسی مشابهی با منافع کشورهای عضو اوپک داشته باشد به عنوان یک کشور تولید کننده نفت میتواند به عضویت کامل سازمان اوپک درآید (6).
کشورهای مصرفکننده: کلیه کشورهای که بیش از تولید خود نفت وارد میکنند را در برمیگردد.
ذخایر نفتی: مقادیر کشف شده اما بهرهبرداری نشده نفت که امکان استخراج آنها با امکانات و شرایط اقتصادی موجود میسر باشد (7).
1-6- پیشینه تحقیق
برای این پژوهش منابعی که به صورت مستقیم به موضوع پرداخته باشند وجود نداشت اما سعی بر آن است با استفاده از منابعی که میتواند برای این پژوهش مؤثر باشد، مطالب مفیدی ارائه گردد. از جمله این منابع میتوان به کتب و مقالات زیر اشاره کرد:
– کتاب اوپک سازمان کشورهای صادر کننده نفت تألیف فاطمه استقامت که از سوی دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه در سال 1388 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 8 فصل حاوی اطلاعاتی درباره سازمان کشورهای صادرکننده نفت میباشد که از آن جمله میتوان به زمینههای ایجاد اوپک، منشور و اهداف سازمان و شرایط عضویت در آن، ارکان سازمان اوپک و … اشاره نمود.
-کتاب بعدی اقتصادهای نفتی تألیف دکتر علی قنبری میباشد. که از سوی انتشارات چالش در سال 1390 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 7 فصل حاوی اطلاعاتی درباره تاریخچه نفت و گاز، سازمان کشورهای صادرکننده نفت و ویژگی دولتهای نفتی میباشد که در جریان فصل سوم این کتاب به عمدهترین مسائل مربوط به سازمان اوپک و سیاستهای اصلی این سازمان پرداخته شده است.
– کتاب دیگر نفت- سیاست- اقتصاد است که تألیف دکتر میرطیب موسوی و علیرضا امینی است و از سوی انتشارات خط سوم و در سال 1379 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در 6 فصل و حاوی مطالبی در مورد برداشتهای سیاسی از نفت است. که در فصل سوم این کتاب به طرح مسائلی در مورد سازمان کشورهای صادرکننده نفت پرداخته شده است.
– کتاب بعدی نفت و خون بوده که تألیف مایکل تیکلر میباشد و آقای وحید موسوی آن را به فارسی برگردان کرده و از سوی انتشارات ساقی در سال 1389 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور دارای 6 فصل و دربرگیرنده مطالبی در مورد شدت وابستگی کشور ایالات متحده به نفت واراداتی میباشد که در فصل دوم این کتاب به روابط کشور مذکور با پادشاهی عربستان سعودی در راستای تأمین انرژی پرداخته است.
– کتاب Theory Of International Politics که تألیف Kenneth N. Waltz میباشد و Addison-Wesley Publishing در سال 1979 آن را به چاپ رسانیده است. کتاب مذکور که مشتمل بر 9 فصل میباشد اصلیترین منبع معرفی نظریه نئورئالیستی شناخته میشود. کتاب مذکور ضمن اشاره به مشکلات نظریهپردازی در روابط بینالملل در جریان فصل سوم بر لزوم اتخاذ نگرش ساختاری در تحلیل مسائل تأکید میورزد.
– کتاب دوم War and Change in World Politics است که نوشته Robert Gilpin میباشد و در سال 1981 از سوی Cambridge University Press به چاپ رسیده و در بردارنده 6 فصل میباشد. گیلپین در این کتاب خود را نماینده «واقعگرایی ساختاری سیستمیک هژمونیک» دانسته و در جریان فصل ششم به نقش اقتصاد به عنوان یکی از عوامل تغییر در سیاست جهانی میپردازد.
– کتاب دیگر اقتصاد سیاسی جهانی: درک نظم اقتصادی بینالمللی تألیف رابرت گیلپین و جین گیلپین میباشد که توسط هادی خوشنویس ترجمه و در سال 1387 از سوی انتشارات فخرکیا منتشر شده است. این کتاب که دارای سه فصل است در برگیرنده مهمترین نقطه نظرات رابرت گیلپین در تبیین نگرش رئالیسم اقتصادی میباشد. نویسنده مذکور در جریان فصل اول و دوم این کتاب ضمن تجدید نظر در برخی دیدگاههایش در کتاب پیشین خود با نام اقتصاد سیاسی اقتصاد بینالملل، که در سال 1987 منتشر شد، معنی اقتصاد سیاسی جهانی را، اندرکنشی بین بازارها و بازیگران قدرتمند مانند دولت، پیمانهای چند ملیتی و سازمانهای بینالمللی از جمله بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، سازمان اوپک و … میداند.
– کتاب دیگر چالشها و منازعات در خاورمیانه نام دارد. که تألیف آقای دکتر اصغر جعفری ولدانی است و از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی در سال 1388 به چاپ رسیده است. کتاب مذکور که مشتمل بر 12 فصل است به مهمترین چالشها و منازعات در منطقه خاورمیانه پرداخته و در فصل سوم کشف و استخراج نفت را نیز یکی از علل منازعه بین کشورهای خاورمیانه بیان نموده است. که در تهیه و تنظیم فصل سوم این پژوهش بهره فراوانی از این کتاب برده شده است.
درباره موضوع این پژوهش مقالاتی نیز وجود دارد که عبارتند از :
– مقاله جنگ خلیج فارس: جنگی بر ضد اروپا نوشته یوردیس فون لوهازن چاپ شده در فصلنامه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 108-107، مرداد و شهریور 1375 برگرفته از نشانی اینترنتی www.noormags.com/view/fa/articlepage/93620 به بررسی جنگ دوم خلیج فارس پرداخته و این جنگ را جنگی علیه قدرتهای رقیب ایالات متحده از طریق کنترل نفت منطقه خلیج فارس معرفی کرده است.
– مقاله دیگر با عنوان بر پیامدهای اقتصادی واقعه 11 سپتامبر نوشته مسعود درخشان چاپ شده در فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، شماره 2، تابستان و پائیز 1380 میباشد که به تحلیل پیامدهای حوادث 11 سپتامبر به ویژه در عرصه اقتصاد انرژی پرداخته است.
– مقاله بعدی با عنوان مناقصههای نفت و گاز عراق و آینده بازار جهانی نفت نوشته علی بینیاز چاپ شده در فصلنامه سیاست خارجی، شماره 1، بهار 1390 است که ضمن بررسی دور چهارم مناقصههای نفت و گاز کشور عراق بعد از اشغال این کشور پس از جنگ 2003 به تبعات این قراردادها بر درآمد تولیدکنندگان نفت اوپک پرداخته شده است.
– مقاله دیگر با عنوان درآمدی بر زمینهها و پیامدهای اقتصادی بیداری اسلامی نوشته حسن شکوه چاپ شده در کتاب بیداری اسلامی (ویژه مطالعات موردی)، فرودین 1391 میباشد که به بررسی بیداری اسلامی با تمرکز بر دسترسی کشورهای مورد تحول به منابع غنی نفت و گاز پرداخته شده است.
در منابع فوق مباحث مربوط به این پژوهش به صورت کامل آورده نشده فلذا سعی شده با تلفیق و جمعبندی منابع و به ویژه منابع فوق به تبیین کاملتری از تأثیر بحرانهای نظامی بر سیاستهای سازمان اوپک دست یافت.
فرم در حال بارگذاری ...