همگان بر این نكته واقفند كه تنفس جزء جدا نشدنی حیات هر موجود زنده است كه توسط عمل هماهنگ دستگاه تنفس و گردش خون صورت می گیرد. دستگاه تنفس از مهمترین دستگاههای حیاتی بدن محسوب شده و در كنار سایر دستگاهها، از اجزای اصلی تهیه اكسیژن برای عضلات و اعضای مختلف بدن می باشد. نقش این دستگاه در فعالیت های بدنی و
رشتههای مختلف ورزشی به ویژه رشتههای استقامتی حائز اهمیت است (گلین و فیشر،1979)[2].
دستگاه گردش خون وظیفه برآوردن نیازهای بافت ها یعنی حمل مواد غذایی به بافت ها، حمل فرآورده های زائد به خارج از بافت ها، رساندن هورمون ها از یک قسمت بدن به قسمت دیگر و به طور کلی حفظ یک محیط مناسب در تمام مایعات بافتی برای بقا و عمل مناسب سلولها را بر عهده دارد (شادان،1377).
خون وظایف مفید بسیاری در تنظیم عملکرد طبیعی بدن به عهده دارد. حجم کل خون با اندازه و شرایط تمرینی فرد تغییر قابل توجهی می کند. حجم های خون بالاتر با توده خالص بدن بزرگتر و سطوح تمرین استقامتی بالاتر در ارتباط است. خون ترکیبی از پلاسما و عناصر متشکله است. عناصر خون شامل سلول های قرمز خون، سلول های سفید خون و پلاکت ها می باشد. درصدی از حجم کل خون که شامل سلول ها یا عناصر متشکله است، هماتوکریت نامیده می شود. سلول های قرمز خون، اکسیژن را در پیوند با هموگلوبین منتقل می کنند؛ کاهش در تعداد و عملکرد سلول های قرمز خون می تواند تحویل اکسیژن را محدود کند و بنابر این اجرای ورزشی را تحت تاثیر قرار دهد(ویلمور، 2008).[3]
نظر به اینكه آمادگی قلبی- تنفسی یكی از مهمترین شاخصهای فیزیولوژیك آمادگی عمومی بدن است و نیز آمادگی هوازی مطلوب در قبال همكاری و هماهنگی دستگاه های قلب و تنفس میسر می باشد؛ بنابراین، به همان اندازه اهمیت قلب و عروق و تحقیقات
بیشماری كه دستگاه قلبی عروقی به خود اختصاص داده است، ضروری است درباره سلول های خونی و دستگاه ریوی و اثر این دو بر عملكرد ورزشکاران تحقیقات بیشتری صورت گیرد. به طور كلی بیشتر تحقیقات انجام شده دربارة دستگاه ریوی و سلول های خونی در حوزة پزشكی و روی افراد مبتلا به بیماریهای انسدادی، بیماری های خونی بوده و در حوزة فیزیولوژی ورزش نیز مطالعات مربوط به تأثیر فعالیت بدنی و ورزش و انواع آن بر حجم های ریوی و پارامترهای خونی می باشد؛ که از آن جمله می توان به تحقیقات زیر اشاره نمود:
(خسروی، 1376) با بررسی تأثیر یك برنامة تمرین تناوبی زیر بیشینة شنا بر حجمها و ظرفیتهای پویا و ایستای ریوی زنان میانسال نتیجه گرفت كه ظرفیتهای ایستای ریوی زنان شناگر شامل ظرفیت حیاتی و ظرفیتهای پویای ریه (حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول و درصد آن و نیز حداكثر تهویه ارادی و درصد آن) در گروه آزمایش به طور معناداری بالاتر از گروه كنترل است.
(هوانگ چوآنگ و وان اوزنز [4]، 2006) در پژوهشی كه روی تغییرات پاسخ عملكرد ریوی به یك برنامه تمرینی كنترل شده 10 هفتهای در افراد مسن كم تحرك انجام دادند، به این نتیجه رسیدند كه تمرین هوازی با شدت بالا تاثیر معناداری بر ظرفیت حیاتی با فشار و حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول دارد؛ در حالی كه تمرین هوازی با شدت متوسط بر ظرفیت حیاتی با فشار اثر معنادار دارد.
(کلاپ، 2000) دریافت تمرینات منظم ورزشی باعث تغییراتی در هموگلوبین، هماتوکریت و گلبول های قرمز خون گشته و باعث افزایش غلظت این فاکتور های خونی و همچنین خون می گردد؛ که به دنبال این سازگاری ها و تغییرات، عملکرد ورزشکاران طی این تمرینات بهبود پیدا خواهد کرد.
از موضوعات مورد علاقه فیزیولوژیست های ورزشی مطالعه تاثیر فعالیت بدنی و ورزشی بر حجم ها و ظرفیت های ریوی و همچنین تاثیر فعالیت بدنی بر پارامترهای خونی می باشد و چون تفاوت این شاخص های فیزیولوژیکی اغلب به تفاوت های وراثتی نسبت داده شده است، موجبات غفلت از پرداختن بیشتر به توسعه و تاثیر این فاکتورها بر روی عملکرد را فراهم آورده است (مک آردل[5]،1379) .
بهبود این شاخص های فیزیولوژیکی می تواند در پیشرفت ورزشکاران اثرگذار باشد؛ لیکن با توجه به مطالعات محقق، تحقیقی در زمینه اثر این شاخص ها روی عملکرد ورزشکاران انجام نشده است. این مساله تا حدی ارائه یک نظر جامع درباره اثر این شاخص های فیزیولوژیکی بر عملکرد را کمی با تردید روبرو نموده است و محقق را بر آن داشته است تا به این موضوع بپردازد که آیا ورزشکارانی که دارای شاخص های فیزیولوژیکی مناسب تری می باشند عملکرد بهتری دارند؟
1-2-ضرورت و اهمیت تحقیق
بسیاری از والدین علاقمند هستند فرزندانشان موفقیت در یک رشته ورزشی را تجربه کنند. برخی از والدین حتی ممکن است تمایل داشته باشند فرزند خود را در سطح نخبگان ورزشی و قهرمانان ملی و بین المللی ببینند. امروزه تحقیقات علمی در حوزه علوم ورزشی لزوم داشتن توانایی فیزیولوژیکی مناسب برای رسیدن به اوج قله قهرمانی در رشته های مختلف را به اثبات رسانیده است ( باشفاعت،1387).
اگر به خوبی به اطراف خود بنگریم، مشاهده خواهیم کرد که برخی افراد بعد از گذشت سالیان متمادی تلاش و تمرین، پیشرفت چندان در
خور توجهی در یک رشته ورزشی خاص نداشته و در عوض کسانی نیز بوده اند که به عبارتی راه صد ساله را در یک شب طی کرده اند و در مدت کوتاهی در زمره ورزشکاران تراز اول یک رشته ورزشی خاص قرار گرفته اند. این موضوع مساله داشتن یا نداشتن عوامل فیزیولوژیک مناسب برای کار و تلاش در یک رشته ورزشی خاص را مطرح می سازد ( بومپا[6]، 1985، هاره[7]، 1982 ).
استعدادهای بزرگی در زمینه دوچرخه سواری در کشور عزیز ما وجود دارد که در صورت آموزش و تمرین صحیح می توانند در آینده رشد و پیشرفت هر چه بیشتر آنها با این ورزش را در ایران سبب شود. ورزشکار باید به سطح مطلوب یا بهتر بگوییم عملکرد خوبی برسد و در ضمن سالم بماند ( فراهانی،1386 ).
چون هر رشته ورزشی ویژگیهای جسمانی و فیزیولوژیکی خاصی را می طلبد و ویژگی فیزیولوژیکی متفاوت نتایج متفاوت در عملکرد را رقم می زند. بنابراین لازم است به دنبال افراد مستعد که دارای ویژگیهای فیزیولوژیکی ویژه مناسب برای هر رشته ورزشی بوده یا به عبارتی گزینش افراد مستعد باید بر مبنای اصول علمی قرار گیرد سپس یک برنامه دقیق و منسجم تمرینی برای افراد با ویژگی های متفاوت و تواناییهای مختلف تدوین شود تا افراد دارای قابلیتهای بیشتر بتواند برتری خود را نسبت به سایرین به معرض اجرا بگذارند. تأثیر عوامل فیزیکی مختلف بر روی عملکرد ورزشکاران تائید شده است ( ویلمور،1386 ).
ویژگیهای ساختاری و فیزیولوژیکی از جمله خصوصیاتی است که بین افراد متفاوت است و سبب تفاوتهایی در عملکرد و اجرای آنها می شود. رشته های ورزشی مختلف و حتی ماده های مختلف یک رشته ورزشی نیازمند ویژگی های فیزیولوژیکی خاص هستند (صباغیان راد،1380).
بنابراین می توان نتیجه گرفت ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی می توانند بر عملکرد و اجرای ورزش تاثیر چشمگیری داشته باشند (رزم آرا، 1377).
با توجه به ضرورت انجام تحقیقات ارتباط عملکرد فیزیولوژیکی در رشته های مختلف ورزشی برای دستیابی به مدالهای جهانی و المپیک و کمبود تحقیقات و اطلاعات مربوط به ارتباط این دو در رشته دوچرخه سواری محقق در پی پاسخگویی به سوال زیر می باشد :
عملكرد ورزشكاران بر حسب شاخصهای فیزیولوژیك نظیر حجم ذخیره بازدمی و حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول، میزان هماتوکریت، غلظت هموگلوبین چگونه است ؟
تعیین و اندازه گیری عوامل فیزیولوژیکی از زمان مورد نیاز برای رسیدن به اوج عملکرد ورزشی (در یک ورزش خاص) توسط افراد برگزیده می کاهد، بکارگیری تمرینات علمی را تسهیل می کند، فعالیتهای قهرمانی را کم هزینه تر، کوتاه تر و کار آمدتر می کند.
آشنایی با پاره ای از حجم های تنفسی امکان شناخت فیزیولوژیکی تنفس و چگونگی عملکرد ریه ورزشکار می دهد (آل فاكس،1383 ).
در گذشته محققان عموماً عملکرد دوچرخه سواران نخبه را به وسیله ارزیابی vo2max، بازده قدرت، تجمع اسید لاکتیک در خون و… اندازه گیری می کردند. از آنجایی که بسیاری از روشهایی که برای اندازه گیری این پارامترهای فیزیولوژیکی استفاده می شوند، پر هزینه و وقت گیر می باشند، لذا محققان استفاده از سایر پارامترهای فیزیولوژیکی را پیشنهاد می کنند. علاوه بر روش های استاندارد طلایی برای مشخص کردن عملکرد دوچرخه سواران روش های دیگر مثل اندازه گیری کاهش حداکثر اکسیژن ذخیره ای و آستانه تهویه به محققان امکان می دهد تا به صورت مناسب تری عواملی را که در برتری و ضعف یک دوچرخه سوار تاثیر دارند را مشخص کنند ( ماتیو[8]،2004).
تحقیق حاضر موجب بررسی عوامل فیزیولوژیکی روی عملکرد دوچرخه سواران شده و موجب شناسایی عوامل موثر و تاثیر گذار بر اجرای هر چه بهتر عملکرد این ورزشکاران شده و در طرح ریزی برنامه های تمرینی و نیز بهبود و ارتقای سطح کیفی این ورزش موثر می باشد و در مجموع به پیشرفت ورزش دوچرخه سواری کمک می کند.
سعی شده است که با استفاده از تکنولوژی و دانش مبنی بر فیزیولوژی فعالیت بدنی، عملکرد ورزش را پیش بینی کنند، تا برنامه تمرینی لازم را تجویز کنند و یا نیروی بالقوه استثنایی ورزشکاران را تشخیص دهند ( ویلمور،1387).
همزمان با افزایش آمادگی جسمانی که حاصل فعالیت های ورزشی است، انتظار می رود ظرفیت حمل اکسیژن از طریق تغییرات عوامل خون بهبود یابد. با وجود این نتایج گوناگون و بعضا غیر همسو، سبب شده تا موضوع تاثیر فعالیت های ورزشی با شدت ها و مدت های مختلف بر عوامل هماتوژیکال، سطح مهارتی ورزشکاران و ارتباط آن با عوامل تشکیل دهنده بافت خون، دامنه تغییرات پاسخ عوامل سازنده خون بر فعالیت های ورزشی، در دستور کار پژوهشگران باشد (گائینی،1380).
پژوهشهای اندكی در زمینه دوچرخه و دوچرخه سواری گروههای سنی مختلف در سطح کشور انجام شده است، به همین علت نیاز به پژوهش بر روی گروه سنی خاص دوچرخه سواران از مدتها پیش احساس میشد.
اگرچه تحقیقاتی مثل ( بارک[9]،1986و نیومن،1992و کین[10]،1985و پیک[11]، 1989)اجزای مختلف سیستم انرژی را مشخص می کند. اما محققان کمی بر روی پارامترهای فیزیولوژیکی مهمی که با عملکردهای موفق دوچرخه سواری مرتبط اند تمرکز کرده اند، مخصوصا رشته 4 کیلومتر( ماتیو،2004) .
از آنجا که ورزش دوچرخه سواری، ورزش بسیار جذاب و مفرحی می باشد، و قابلیت این را دارد که ورزشکار از سنین پایین تا میانسالی و حتی سنین پیری(البته نه به صورت حرفه ای) در این رشته به فعالیت بپردازد؛ و با توجه به این که این ورزش نیاز چندانی به زیرساخت های ویژه ندارد و به راحتی، حتی در جاده ها و در سایر مکان ها نیز قابل اجرا می باشد و برای بانوان نیز محدودیت چندانی ندارد؛ ونیز با توجه به این که دوچرخه سواری در کشور ما از جمله ورزش های نوپایی است که اگر به آن بها داده شود، می تواند در مسابقات بین المللی و المپیک مقام و مدال های با ارزشی کسب کند، محقق بر آن شد تا تحقیق خود را در زمینه دوچرخه سواری اجرا کند.
نتایج تحقیق حاضر میتواند به مربیان دوچرخه سواری برای طراحی برنامه های تمرینی در جهت ارتقا و بهبود عملکرد دوچرخه سواران کمک کند. همچنین فدراسیون دوچرخه سواری و دیگر نهاد های مسئول در امر برنامه ریزی و مدیریت ورزشی نیز می توانند از تحقیق حاضر و تحقیقات مشابه در طراحی برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت و همچنین گزینش ورزشکاران مستعدتر جهت بالا بردن کیفیت عملکرد تیم ها و مربیان در سطوح مختلف ورزش حرفه ای استفاده کنند.
در نهایت انجام چنین تحقیقاتی باعث ایجاد انگیزه در دوچرخه سواران و افراد علاقمند می شود تا به این ورزش روی بیاورند و به صورت جدی تر در این ورزش فعالیت کنند. باشد تا به این وسیله گامی هر چند کوچک در راه اعتلای ورزش کشور عزیزمان ایران برداشته شود.
در سالهای اخیر مطالعه راههای مقابله با استرس توجه زیادی را بهخود جلب نموده است. بررسی و شناخت عوامل مؤثر بر سبكهای مقابله با وقایع همراه با استرس، یكی از موضوعات مورد بررسی در رفتارشناسی مقابلهای است. گرچه قسمت اعظم این مقوله هنوز ناشناخته مانده است، بهطور معمول این نکته پذیرفته شده که روشهای مقابله با استرس یکی از راههای مؤثر اجرای ورزشی و عامل مهمی در تعیین عملكرد در موقعیتهای پُر استرس است. همچنین مقابلهی ناموفق با استرس بر عملکرد و رضایت ورزشکاران تأثیرگذار است (انشل، کیم، چانگ، اوم[17]، 2001؛ کرون و هیندل[18]، 1988). عواملی که ناشی از مقابله ناموفق با استرس هستند شامل تنش عضلانی (انشل، کیم و همکاران، 2001) و کاهش میزان تمرکز میباشند (کرون، هیندل و همکاران، 1988).
مقابله دو كاركرد عمده دارد :تنظیم هیجانات ناگوار و درمانده كننده و اتخاذ كنش به منظور تغییر و بهبود مسئلهای كه موجب ناراحتی شده است. بر این اساس دو دسته از شیوههای كلی مقابله را میتوان اینگونه بیان كرد: “مقابلة معطوف بهحل مسئله” و” سبكهای هیجانمدار” (کارادماس و کالانتزی [19]، 2004). یکی دیگر از ساختارهایی که در روانشناسی ورزشی و روانشناسی عمومی پیرامون مطالعات سبکهای مقابله مورد بررسی قرار گرفته است، سبک رویکرد (که به آن هوشیار، توجه، فعالیت، حساسیت، درگیر شدن و مقابله فعال هم گفته می شود) و همچنین سبک اجتناب (که به آن عدم هوشیاری، منفعل، عدم حساسیت، عدم درگیری و روی گردان نبود نیز گفته می شود) است (انشل، 1996؛ انشل، ویلیامز، هاج [20]، 1997؛ کاسیدیس، رودافینوس، انشل و پورتر، 1997؛ کرون، 1993؛ کرون، 1996؛ مک کری، 1992؛ راث، 1996). سبکهای مقابله بهطور عمومی اشاره به سبکهای مقابله رفتاری (بهعنوان مثال انجام عملی) و شناختی (به عنوان مثال فرآیندهای ذهنی مانند صحبت کردن با خود) دارند که سعی آنها بر آن است تا استرسی را که در شرایط محیطی ایجاد شده است، به سمت تفسیرهای عاطفی و شناختی سوق دهند (کرون، 1996؛ اسکینر، اج، آلتمن، شروود[21]، 2003). بنابراین بازیکنی که بعد از دریافت یک پنالتی بهصورت مثبت (بهعنوان مثال پرسیدن دلایل پنالتی) یا بهصورت منفی (جر و بحث کردن) با موقعیت درگیر میشود یک مقابلهی رویکردی را استفاده میکند. روشهای مقابلهای اجتنابی از سوی دیگر بهعملهایی اطلاق میشوند که در آنها از این موقعیتها
اجتناب میشود (کرون، 1993؛کرون، 1996) و میتوان آنها را تحت عنوان رفتاری یا شناختی طبقهبندی کرد.
محققان بهطور معمول معتقدند که مقابله با استرس از جمله ویژگیهای موقعیتی و شخصی است (کاسیدیس، رودافینوس، انشل و پورتر[22]، 1997). این موضوع چهار چوبی ایجاد میکند که تئوری مقابلهی تعاملی و یا زمینهای نامیده میشود (میلر[23]، 1992). خصوصیات شخصی شامل سبک مقابله ورزشکاران (انشل، ویلیامز[24]، 2000؛ مادن، کرکبای و مکدونادل[25]، 1989) و همچنین شناخت آنها از موقعیت استرسزا است (لانزدال و هاو[26] ،2004). عامل موقعیتی شامل منابع (انشل و دلانی[27]، 2001) و همچنین شدت موقعیت استرسزا است (مادن، سامرز و براون[28]، 1990) که توسط ورزشکار احساس میشود.
بر اساس تئوری صفت مقابلهای، افراد بهطور مداوم به انواع مختلفی از وقایع استرسزا که معمولاً مطابق با سبکهای مقابلهی خود است پاسخ میدهند (اوریل و روسن[29]، 1972؛ لونتال، سولس[30]، 1993؛ موس، سویندل[31]،1990؛ راث، کوهن[32]، 1986). تئوری مقابلهی زمینهای از سوی دیگر مجموعهای از ویژگیهای شخصی و موقعیتی را برای سبکهای مقابله شخص در نظر میگیرد (فلکمن، 1992؛ مک کری، 1992؛ تری[33]، 1991).
بنابراین زمینهای که در آن استرس تجربه میگردد حداقل تا میزان مشخصی پاسخ شخص را در برابر موقعیت استرسزا مشخص میکند، خصوصاً اگر رویدادی که تجربه میگردد بسیار شدید باشد. با این وجود، اینکه تا چه میزان سبکهای مقابله تابعی از نوع رویداد پُر استرسی است که در ورزش تجربه میشود ،کمتر شناخته شده است. چرا که موقعیتهای ورزشی که در آنها استرس ایجاد میشود، بنا بر گفته مک کری نامحدود هستند (1992).
اثر عوامل استرسزا بر سبك مقابلهی ورزشکاران باعث نظامدهی بیشتر مقابله با استرس میشود. این موضوع به نوبه خود منجر به تاکید تفاوتهای فردی ورزشکاران در فرآیند رویاروی با استرس است.
زنان و مردان تمایلی ویژه به استفاده از سبكی مخصوص خود با توجه به تفاوتهای جنسیتی در مقابله با استرس دارند (انشل، کانگ، مسنر،2010). برای مثال انشل و کاسیدیس (1997) دریافتند ورزشکاران با مهارت بسیار بالا در مقایسه با دیگر ورزشکارانی که از مهارت کمتری برخوردار بودهاند بیشتر از استراتژیهای مقابلهای رویکردی استفاده کردهاند و جنسیت در این خصوص تفاوتی را ایجاد نمیکند. با این وجود در ورزشکارانی با مهارت کمتر، زنان نسبت مردان عمدتاً از روش مقابله اجتنابی استفاده میکنند (انشل و سوتارسو، 2007).
در ورزش ووشو[34] اجرای فرم و مبارزه در دو قسمت جداگانه آموزش داده میشود: در مسابقات سبک تالو[35] ورزشکاران به اجرای حرکات نمایشی میپردازند و در آن درگیری و برخورد بین ورزشکاران دیده نمیشود، در سبک مبارزهای که سانشو[36] یا ساندا نامیده میشود، ورزشکاران بهصورت رودررو و مستقیم با هم به مبارزه میپردازند. با توجه به ماهیت این دو سبک هر کدام میتوانند موقعیت استرسزایی خاصی را دارا باشند و در نتیجه سبک مقابلهای انتخابی میتواند متفاوت باشند.
بر این اساس در این تحقیق سعی بر آن بود تا سبکهای مقابله با استرس در سبکهای تالو و ساندا با یکدیگر مقایسه شده و همچنین نقش جنسیت در اختیار سبکهای مقابله بر اساس سبکهای ووشو تعیین گردد.
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق
در سالهای اخیر مطالعات حیطهی مقابله با استرس در ورزش مورد توجه محققان قرار گرفته است (بهرامیزاده و بشارت[37]2010). روانشناسان ورزشی و ورزشکاران حرفهای برای ارزیابی ارتباط بین احساسات و عملکرد ورزشی رقابتی، و بهطور خاص برای دریافت چگونگی تعدیل و بیان مناسب احساسات جهت تسهیل عملکرد، تلاشهایی را آغاز کردهاند (استوگ، کلمنتس، والیش، داونی[38]، 2009).
شرکت در مسابقات ورزشی استرس بالایی را بر افرادی که در حال رقابت هستند تحمیل میکند. استرس ارائه شده در رقابت معمولاً موجب اضطراب رقابتی ورزشکاران شده و باعث تحمیل فعالیت اضافی به آنان میشود. هنگامیکه اضطراب بهدرستی مدیریت و یا تفسیر نشده باشد، ورزشکاران کنترل خود را از دست میدهند و سطح عملکرد آنها کاهش مییابد (سجادی و همکاران، 2011).
اغلب ورزشکاران زمان شرکت در مسابقات مهم ورزشی از آمادگی جسمانی مطلوبی برخوردار بوده و مهارتهای کافی برای روبرو شدن با حریفان خود را کسب کردهاند. از سوی دیگر موفقیت یا شکست آنان در مسابقات مهم ورزشی تا اندازهی زیادی نیز به آمادگی روانیشان و اینکه چگونه بر استرس ناشی از مقابله با حریف یا حریفان فایق آیند بستگی دارد. با توجه به تحقیقات انجام شده توسط جیاکوبی و وینبرگ (2000) مشخص گردید، که استراتژیهای مقابله دارای یک رابطهی قوی با عملکرد هستند. علاوه بر این، گفته میشود “احساسات بر روند عملکرد و روند عملکرد مداوم بهشدت بر محتوا و شدت احساسات تأثیر گذار است” (هانین ،2000).
کشف آدیپوکینها، به طور قابل توجهی به درک درستی از بیماریهای متابولیک کمک کرده است. بافت چربی در حال حاضر، به جای اینکه تنها به عنوان یک منبع انرژی غیرفعال محسوب شوند، به عنوان یک اندام بیولوژیکی فعال، قادر به تولید مواد مختلفی مانند بسیاری از هورمونها و سایتوکینها میباشد. آدیپوکینها، سایتوکینهایی هستند که از بافت آدیپوسیت ترشح میشوند. هر چند برخی آدیپوکینها ممکن است اثر محافظتی (مانند آدیپونکتین، آپلین) داشته باشند اما بیشتر آنها میتوانند در افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی – عروقی از روی تاثیرات پیش التهابی بر سیستم عروقی یا با افزایش مقاومت انسولین موثر باشند. از آنجا که ممکن است برخی آدیپوکینها منعکس کننده وضعیت پیش التهابی ناشی از افزایش چاقی و افزایش نفوذ ماکروفاژها بدون شرکت مستقیم در مسیرهای آترواسکلروستیک باشند، پس دیگر نمیتوانیم نقش فعالی که بافت چربی در بیماریهای فیزیوپاتولوژی و متابولیک و CVD دارد، را نادیده بگیریم (سو لیم و همکاران، 2012). نتایج مطالعات مختلف نشان میدهد آدیپوکینها در افزایش چاقی مرتبط با اختلالات و سندرم متابولیک بهویژه در پاتوژنز (افراد مبتلا به دیابت نوع 2) موثر هستند (اُلفت جی و همکارانش، 2012). آدیپوکینها در افزایش تصلب شرایین (آترواسکلروز) نیز نقش دارند (سو لیم و همکاران، 2012). از جمله آدیپوکینها میتوان به اینترلوکین 6، رزیستین[6]، فاکتور نکروز آلفا، RBP4[7]، آپلین، ادیپونکتین، واسپین[8] و کمرین اشاره کرد (هیدا و همکاران[9]، 2005).
در سال 2000 یک آدیپوکین جدید به نام واسپین که به خانواده برتر سرپینها[10] تعلق داشت از بافت چربی احشایی جدا شد. واسپین (مشتق از بافت چربی احشایی سرین بازدارنده پروتئاز) آدیپوسایتوکین جدیدی است که از بافتهای چربی سفید احشایی موش صحرایی یک مدل حیوانی مبتلا به دیابت نوع 2 مشتق شده است (هیدا و همکاران، 2005). واسپین دارای خواص متعدد فیزیولوژیکی مانند بهبود تحمل گلوگز، افزایش حساسیت به انسولین، کاهش قند خون، کاهش مصرف غذا و همچنین به عنوان یک ضد التهاب در مطالعاتی که در محیط آزمایشگاه انجام شده است، میباشد (وادا، 2008؛ برونتی و همکاران، 2011). نتایج مطالعات بالینی نشان میدهد افزایش سطح واسپین در خون با چاقی و مقاومت به انسولین ارتباط دارد (تل و همکاران، 2008؛ گولکلیک و همکاران، 2009). واسپین نقش محوری در پاتوژنز بیماری کبد چرب غیرالکلی (NALFD) دارد. نه فقط به عنوان تنظیم کننده حساسیت به انسولین بلکه به عنوان واسطههای فرایندهای التهابی عمل میکند. شواهد نشان میدهد شیوع بیماری کبد چرب غیرالکلی به طور مداوم در حال افزایش است که به دلیل افزایش روزافزون چاقی است. (دیواناگام و همکاران، 2009)، مقاومت به انسولین کبدی و عضلانی را در نوجوانان مبتلا به کبد چرب غیرالکلی (NALFD) و نوجوانان سالم که وزن و سن یکسانی داشتند، اندازهگیری کردند. در نتیجه پیبردند که مقاومت به انسولین در نوجوانان با NAFLD به طور مستقل از شاخص توده بدن (BMI) آنها افزایش یافته بود. همچنین پژوهشها نشان میدهند آمادگی جسمانی در سطح بالا، باعث کاهش فعالیت واسپین میشود در حالی که فعالیت ورزشی در افراد غیرورزشکار باعث افزایش غلظت سرم واسپین میشود (ودا[11]، 2008). در مقابل در پژوهشی که بر روی 36 سر موش به دنبال 4 هفته تمرینات مقاومتی در موشهای صحرایی غیردیابتی انجام شد، مشخص گردید سطح واسپین سرمی به طور معنیداری کاهش مییابد اما در گروه دیابتی که تمرین داشتند سطح واسپین کاهش پیدا نمیکرد. از این رو میتوان چنین استنباط کرد که تمرینات مقاومتی، تاثیر متفاوتی بر سطوح واسپین سرمی گروههای دیابتی و غیردیابتی موشهای صحرایی میگذارد (صفرزاده و همکاران، 1391). از طرفی دیگر در پژوهشی که بر روی 10 زن انجام گرفت مشخص گردید به دنبال اجرای یک تمرین مقاومتی یک روزه، در سطوح واسپین و گلوکز هیچ تغییر عمدهای به وجود نمیآید اما در مقابل سطوح انسولین به طور معنیداری افزایش مییابد و همچنین باید گفت سطوح واسپین با گلوکز و انسولین همبستگی معناداری نداشت و این بدان معنی است که یک دوره تمرین قدرتی یک روزه تاثیری بر روی غلظت واسپین ندارد و این احتمال وجود دارد که واسپین تنظیم کننده مهمی برای گلوکز نباشد (قهرمانی و همکاران، 2012). بنابراین هورمون واسپین ممکن است با حساسیت به انسولین رابطه داشته باشد و بتواند با ایجاد تغییر در سطح آن، میزان مصرف گلوکز را از طریق تغییر در مقاومت به انسولین و یا حساسیت به انسولین تغییر دهد.
از طرف دیگر کمرین، ادیپوکینی میباشد که در سال 2007 کشف شده است و مشخص گردید از 131 تا 137 اسید آمینه تشکیل شده است. به طور عمده، جایگاه اصلی این ادیپوکین در بافت چربی است. بررسیها نشان میدهد کمرین در بافت چربی موشهای چاق افزایش مییابد. علاوه بر این در افراد چاق و دیابتی نیز کمرین افزایش پیدا میکند. در مجموع کمرین در نفوذ ماکروفاژها به درون بافت چربی که ممکن است باعث توسعه التهاب و مقاومت به انسولین شود، نقش مهمی را میتواند ایفا کند. همچنین مشاهده شده است این هورمون میتواند در بیماریهای خود ایمنی، آرتریت روماتوئید، بیماریهای التهابی روده، سرطان تخمدان و بیماری کبد چرب غیرالکلی تاثیرگذار باشد. نتایج مطالعات نشان میدهد بین کمرین و شاخص سندروم متابولیکی ارتباط وجود دارد. در این تحقیقات بین شاخص توده بدنی، دور کمر، فشار خون، تریگلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین و سطوح کمرین همبستگی مثبت ولی بین سطوح لیپوپروتئین با چگالی بالا و ادیپونکتین و کمرین همبستگی منفیای وجود دارد. صارمی و همکارانش اثر ۱۲ هفته تمرین قدرتی بر سطح سرمی كمرین، پروتئین واكنشگر C و فاكتور نكروز تومور آلفا در افراد مبتلا به سندروم متابولیك را مورد بررسی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که 12 هفته تمرین قدرتی موجب بهبود شاخصهای قلبی و متابولیکی در افراد مبتلا به سندروم متابولیک میشود و این بهبود با کاهش سطح کمرین و CRP همراه است. ریما[12] و همکارانش نیز اثر ورزش و کاهش وزن بر سطوح کمرین و بیان بافت چربی در 740 نفر از افراد چاق را در 12 هفته فعالیت ورزشی با رژیم غذایی مشخص مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه دست یافتند که کاهش سطوح کمرین ممکن است به بهبود حساسیت به انسولین و کاهش قابل توجه وزن کمک میکند. در مقابل در پژوهشی که (حقیقی و همکاران، 1390) بر روی بیماران سندرم تخمدان پلیكیستیك PCOS)) انجام دادند، مشاهده کردند که سطح هورمون كمرین در سرم بیماران PCOS نسبت به گروه شاهد که دارای BMI مشابه بودند، افزایش قابل توجهی پیدا میکند. براساس یافتههای این پژوهش، تغییرات كمرین میتواند در تشخیص مكانیسم اختلال مذكور و یافتن راهكارهای درمانی جدید موثر واقع شود.
با توجه به اهمیت این دو هورمون بهعنوان عوامل احتمالی در پیشگیری و یا هشدار دهنده بیماریها، فرایندهای متابولیکی و عملکردهای دستگاههای مختلف بدن که در بالا بیان شد و نتایج متناقض تحقیقات انجام شده در این زمینه، بهنظر میرسد انجام پژوهش حاضر ضروری میباشد. در پژوهش حاضر، محققان بهدنبال پاسخ به این سوالات هستند که آیا تمرینات هوازی شدید تاثیری بر سطوح پلاسمایی واسپین دارد؟ آیا تمرینات هوازی شدید تاثیری بر سطوح پلاسمایی کمرین دارد و آیا بهدنبال هشت هفته تمرینات هوازی شدید، رابطه معناداری بین تغییرات واسپین و کمرین وجود دارد؟ بنابراین هدف کلی از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد بر سطوح پلاسمایی واسپین (Vaspin) و کمرین (Chemerin) در موشهای ماده نژاد اسپراگوداولی است.
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق
در طول دههی گذشته، چاقی به طور فزایندهای شیوع یافته و در حال حاضر یكی از جدیترین مسائل مربوط به سلامت عمومی است. سندروم متابولیك یا سندروم مقاومت به انسولین، یك اختلال متابولیكی است كه توسط حضور چندین عامل خطرزای بیماریهای قلبی – عروقی از جمله چاقی شكمی، افزایش چربی خون، فشار خون بالا و مقاومت به انسولین مشخص میشود. سندروم متابولیك و دیابت نوع ۲، مهمترین عوامل خطرزای مرتبط با بیماریهای قلبی – عروقی در افراد چاق هستند. البته سازوكارهایی كه توسط آنها سندروم متابولیك در افراد چاق گسترش مییابد به خوبی روشن نیست. بنابراین بررسی برخی از هورمونهایی که به عنوان عوامل تاثیرگذار یا پیشآگهی (پرگنوزی) در پیشگیری و یا هشدار دهنده بیماریها، فرایندهای متابولیکی و عملکردهای دستگاههای مختلف بدن محسوب میشوند، ضروری است.
در گذشته باور بر این بود كه بافت چربی یك بافت بیاثر است و تنها به صورت ذخیره كنندهی تریگلیسریدها عمل میكند اما در حال حاضر به خوبی نشان داده شده است بافت چربی برخی از پروتئینهای فعال زیستی – كه به طور كلی آدیپوكینها نامیده میشوند – ترشح میكند و از این راه در هموستاز انرژی (مانند :آدیپوكین لپتین) و التهاب سیستمیك (مانند: TNF-α) نقش ایفا میكند كه به نظر میرسد در بیماریزایی سندروم متابولیك، نقش كلیدی دارند (صارمی و همکاران، 1389). بنابراین باید گفت بافت چربی به عنوان یك سیستم هورمونی فعال علاوه بر ایفای نقش در ذخیره انرژی، دركنترل متابولیسم بدن نیز شركت میكند .آدیپوكینها، پروتئینهای ترشح شده از بافت چربی
هستند كه این نقش را به عهده دارند (حقیقی و همکارانش، 1391). شواهد اخیر پیشنهاد میكند كه چاقی، به ویژه چاقی احشایی، با وضعیت التهاب مزمن، توسط سطح نشانگرهای التهابی اینترلوکین6، فاکتور نکروز تومور آلفا و پروتئین واکنشگرC همراه است. در واقع التهاب مزمن، در افراد چاق مهمترین عامل مرتبط كنندهی افزایش تودهی بافت چربی و مقاومت به انسولین عنوان شده است، زیرا TNF-α، IL-6، واسپین و کمرین كه واسطههای شیمیایی ترشح شده از بافت چربی هستند، واسطههای مهم ایجاد مقاومت به انسولین در افراد چاق نیز میباشند (صارمی و همکاران، 1389).
با توجه به اینکه دو هورمون واسپین و کمرین در سالهای اخیر کشف شده است، پژوهشهای ورزشی محدودی در این زمینه انجام شده است. علاوه بر این، هنوز یک نتیجه قطعی در ارتباط با پاسخ این دو هورمون به فعالیت ورزشی نیز مشخص نشده است چرا که نتایج این پژوهشهای، متناقض میباشد. (یونگ و همکاران، 2011) نشان دادند واسپین در سلولهای اندوتلیال عروقی نقش حفاظتی دارد. ممکن است واسپین در کاهش گرفتگی شریانهای ناشی از سندرم متابولیک نیز نقشی اساسی داشته باشد. در مقابل پایینتر بودن سطح سرمی واسپین در بیماران دیابتی نوع ۲ مبتلا به عوارض ریزعروقی (نوروپاتی، رتینوپاتی و نفروپاتی) در مقایسه با بیماران بدون این عوارض حاکی از تاثیر این ادیپوکین در اختلالات متابولیکی میباشد (گالسیک[13] و همکاران، 2009). در همین زمینه در پژوهشی که بر روی 16 سر موش با یك برنامه تمرین 4 هفتهای انجام شد، مشخص گردید سطوح سرمی واسپین در گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد به طور معناداری پایینتر بوده است و این نتایج نشان میدهد تمرینات مقاومتی میتواند باعث كاهش سطوح سرمی واسپین همراه با كاهش سطوح شاخصهای التهابی دیگر شود. باید توجه داشت كاهش سطوح سرمی واسپین ممكن است، پاسخی تعدیلی به بهبود حساسیت انسولینی و كاهش سطوح شاخصهای التهابی در موشهای صحرایی تمرین كرده گردد (صفرزاده و همکاران، 1391). در مقابل در بافت چربی موشهای چاق نیز گزارش شده است بر اثر درمان با واسپین نوترکیب، حساسیت انسولینی افزایش مییابد که در همین ارتباط براساس یافتههای (یان و همکاران، 2008) میتوان چنین فرض نمود افزایش غلظت سرمی واسپین موشهای صحرایی دیابتی که بهدنبال تمرینات مقاومتی رخ میدهد، در افزایش حساسیت به انسولین موثر است. در پژوهشی که با هدف انجام 12 هفته تمرین ایروبیک[14] بر روی مقاومت به انسولین، آنزیمهای کبدی و نشانگرهای التهابی در مردان چاق صورت گرفت مشاهده گردید که هیچ رابطه معناداری بین سطوح واسپین و پارامترهای متابولیکی که شامل مقاومت به انسولین باشد وجود ندارد. این نتایج نشان میدهد 12 هفته تمرین ایروبیک به طور معناداری مقاومت به انسولین و پارامترهای متابولیکی را افزایش میدهد در حالی که بر سطوح واسپین پلاسمایی بیتاثیر میباشد (جی یانگ، 2011).
از طرف دیگر، در یک پژوهش مشخص گردید تغییرات ناشی از فعالیت ورزشی در غلظتهای کمرین، با چاقی و مقاومت به انسولین ارتباط ندارد (صارمی و همکاران، 2010). در پژوهشی دیگر که برای اندازهگیری سطوح کمرین بر روی 740 نفر برای اندازهگیری mRNA[15] و نیز سه گروه آزمایشی دیگر که 12 هفته تمرین، 6 ماه مطالعه رژیم با کالری محدود، و 12 ماه بعد از عمل جراحی، انجام شد، نشان داده شد که mRNA کمرین به ویژه در بافت چربی بیماران با دیابت نوع 2 بالاتر بوده است و با شاخص توده بدن (BMI)، درصد چربی بدن، پروتئین واکنشگر C[16] و ارزیابی مدل هموستاز مقاومت به انسولین و آهنگ تزریق گلوکز همبستگی دارد. کاهش وزن ناشی از عمل جراحی چاقی باعث کاهش عمدهای در ظهور کمرین شد. مقاومت به انسولین و التهاب، پیشگوییهای مستقل از BMI برای افزایش غلظت سرم کمرین میباشند. کاهش ظهور کمرین و کاهش غلظت سرم ممکن است با بهبود حساسیت انسولین و التهاب غیر قابل تشخیص در بیماریهای بالینی بالاتر از کاهش وزن عمده مرتبط باشد (چکرون[17] وهمکاران، 2012). بنابراین میتوان گفت تغییرات این هورمونها میتواند به عنوان یک عامل پیشگیری کننده و یک زنگ خطر برای افرادی باشد که احتمال دارد درگیر سندرمهای متابولیکی شوند. به همین دلیل در پژوهش حاضر آزمودنیهای سالم انتخاب شدند تا بتوان پاسخ واسپین و کمرین به فعالیت ورزشی را مورد بررسی قرار داد. بنابراین در پژوهش حاضر تاثیر 8 هفته برنامه تمرینی شدید هوازی بر این هورمونها در موشهای سالم بررسی شد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی
بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد بر سطوح پلاسمایی واسپین (Vaspin) و کمرین (Chemerin) در موشهای ماده نژاد اسپراگوداولی
1-4-2- اهداف اختصاصی
1-5- سوالات تحقیق
آیا هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد تاثیر معناداری بر تغییرات واسپین موشهای ماده نژاد اسپراگوداولی دارد؟
1-6- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
1-6-1- تعریف مفهومی
1-6-1-1- واسپین
آدیپوسایتوکین جدیدی به نام واسپین که به خانوادهی بزرگ سرپینها[18] تعلق داشت، از بافت چربی احشایی سرین بازدارنده پروتئاز در سال 2000 جدا شد. واسپین، پروتئینی است که جرم مولکولی آن برابر با 47 کیلودالتون است و مترشحه از بافت چربی میباشد. پروتئین واسپین در موش صحرایی، موش و انسان به ترتیب از 392، 394 و 395 اسید آمینه تشکیل شده است و با توجه به آنالیزهای متعدد مشخص شده است که 40% هویت واسپین، A1 – آنتی تریپسین میباشد. در پی تحقیقات انجام شده مشخص گردید که واسپین از آدیپوکینها پیروی میکند (هیدا و همکاران، 2005).
با تأمل در شرایط نوین اجتماعی و بررسی علل و مشکلات زندگی بشری در عرصه سلامت جسمی و روحی، در مییابیم که انسان امروزی وارث نسلهایی است که تکتک سلولهای وجودیشان با تلاش و فعالیت بدنی همراه بوده است. هزاران سال حرکت و فعالیت در طول رشد و توسعه بافتهای زنده بشر، بصورت شگفتانگیزی سلولهای بدنی را تحت تأثیر قرار داده و برنامهریزی درونی آنها را طوری تنظیم کرده است که سلول با حرکت و فعالیت، زنده است و اگر به هر دلیلی این نیاز طبیعی به طور اصولی بر طرف نشود، اختلال در عملکرد ایجاد شده و زمینه ایجاد بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی، ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی را فراهم مینماید(سلیمی آوانسر، 1390). خوشبختانه هر روز که میگذرد ثمرات فعالیتهای ورزشی آشکارتر میشود، تا آنجا که در آستانه قرن بیست و یکم اجرای حرکات ورزشی برای پیشگیری و حتی مداوای اکثر بیماریها کاربرد حیاتی پیدا کرده است. از این رو به موازات این تحولات، امروزه آموزش تربیت بدنی و علوم ورزشی[16] در جهان نقش علمی با ارزشی یافته و یادگیری مهارت انسان را قادر می سازد برای ارضای نیازهای روانی و حرکتی خود به طور مداوم به تمرین بپردازد (توسلی، 1388).
یكی از عادتهای مناسب بهداشتی یا رفتارهای ارتقاء دهندهی سلامتی ، فعالیتهای حركتی و ورزشی منظم است كه بر روی سلامتی انسان آثار مثبتی دارد ؛ به گونهای كه زمینه
اختلالهای روانشناختی و جسمانی را كاهش و بهداشت روانی را افزایش میدهد( فوئنتس و دیز[17]، 2010).
از نظر محققین یکی از روشهای مورد استفاده در جهت کاستن مشکلات روانی و بخصوص افسردگی ، اضطراب و افزایش عزت نفس ، بهرهگیری از تمرینات ورزشی است (رحمانی نیا، 1373).
در قرنهای پیشین انسانها بیشتر در معرض بیماریهای واگیردار قرار داشتند . اما امروزه وجود اختلالات روانی با انواع و شدتهای مختلف بیشتر به چشم میخورد (دادستان[18]، 2008).
یکی از عواملی که سلامت عمومی را بیش از سایر عوامل تحت تأثیر قرار میدهد، مسائل روانشناختی و اختلال در عملکرد روانی – اجتماعی میباشد . در ایران 6/17 درصد از گروه سنی 24-15 سال اختلالات روانی را تجربه میکنند (نوربالا و محمد، 80-1379).
ارتباط بین جسم و روان موضوعی است که از گذشته تاکنون توجه بسیاری از دانشمندان را به خود جلب کرده است . جسم و روان تأثیر غیر قابل انکاری بر روی یکدیگر داشته و هر تجربهای که ذهن و یا جسم کسب کند ، کل ارگانیسم را تحت تأثیر قرار میدهد . مسلم
آناست که تحرک، فعالیت و نشاط و سلامت جسمی به نشاط و سلامت عمومی و ایجاد حالت خوش و احساس مثبت منجر خواهد شد . پرداختن به فعالیت ورزشی به نحوی سبب تخلیه هیجانی میشود ، بدین معنی که برخی عواطف منفی ، تضاد و تعارضات درونی فرد تخلیه شده و حس اعتماد به نفس ، احترام به خویشتن و شادابی و سلامت روانی و جسمی در فرد نمایان میشود (ستوده،1376). پزشکان اعتقاد دارند که تمرین ورزشی مناسب بهترین آرام کننده بدن و روش مناسب برای رهایی از بعضی از انواع فشارها و هیجانها محسوب میشود و آمادگی بدنی به عنوان زمینهای مناسب برای دستیابی به شرایط مطلوب روانی است بطوریکه در بهبود شرایط روانی از جمله حالتهای افسردگی ، اضطراب و اعتماد به نفس مؤثر خواهد بود (کماسی، 1369).
” هنرستان تربیت بدنی” مکانی مناسب میباشد که دانشآموزان همراه با رشد سلامت عمومی، شناختی وکسب مهارتهای ورزشی به حرفهای علاقهمند میشوند که شامل همهی استانداردهای تخصصی معلم ورزش شدن را در حال و آینده را دارا میباشد . بیگمان برخوردازی از سلامت عمومی در همهی ابعاد آن (جسم و روان ) به ویژه بعد روانی عامل اصلی تعادل رفتار اجتماعی و شخصیت افراد را تشکیل میدهد .
در طی دوران تحصیل ( متوسطه )، شانس و شرایط ورود به رشته تربیتبدنی با حداقل دشواریها برای نوجوانانی که بر اساس تفکرات سنتی (جدا بودن راه درس و دانش از ورزش و فعالیت ) ، باز هم به دنبال دستیابی به آرزوهای خود در محیط ورزش در حین تحصیل
میباشند با مکانی به نام هنرستان تربیت بدنی آشنا میشوند. موقعیت اجتماعی ورزشکار در جامعهی کنونی یکی دیگر از انگیزههایی است که خیل دانشآموزان را به سوی این مدارس میکشاند تا بتوانند در اجتماعی که در آن زندگی میکنند به ایدهآلها و آرزوهای دست نیافتنی خود برسند .
انتخاب مستندات و مطالب مرتبط با ” اختیاری بودن، لذتبخش بودن “، حضور در محیط فعالیت بدنی و انجام فعالیتهای ورزشی غیر/ رقابتی توسط افراد همواره سبب افزایش توانمندی ذهنی- روانی در کنار منافع جسمانی-حرکتی میشود، اما! آیا مکلف بودن دانشآموزان هنرستانهای ورزشی به حضور منظم در کلاسهای آموزشی- علمی مهارتهای رشتههای ورزشی متنوع که گاهاً با شرایط جسمانی-حرکتی و یا روحیات آنان نیز سازگاری کامل ندارد، و انجام متوالی فعالیتهای تمرینی-آموزشی به منظور تسلط بر اجرای مهارتهای مورد نیاز انجام هر ورزش بخصوص، نیز میتواند همچون شرایط طبیعی انتخاب و لذت بردن از ورزش، سبب انبساط خاطر و تقویت بنیه روانی آنان شود؟
بنابراین با توجه به اینکه دانشآموزان هنرستانهای ورزش نوجوانانی هستند که مطابق با برنامههای تدوین شده برای این مقطع ” میبایست بصورت موظف ” روزانه چندین ساعت در محیط فعالیتهای ورزشی- آموزشی حضور داشته باشند و به همین لحاظ شرایط نسبتاً متفاوتی را در مقایسه با دیگر همسالان خود در سایر دبیرستانها تجربه مینمایند، بازهم از منافع و مزایای تجربه حضور و انجام داوطلبانه فعالیتهای بدنی و ورزشی ( همچون دیگران) بهرهمند میشوند؟! و همچنین با توجه به این که بررسی و ارزیابی سطح سلامت روانی (عمومی) افراد در هر دورهای از زندگی میتواند ملاک قابل قبولی برای امید به زندگی و پیشرفت در سایر ابعاد آن محسوب شود، لذا محقق در پی بررسی این موضوع بر آمده که آیا از دیدگاه روانشناختی تفاوتی بین این گروهها (دانش آموزان تربیت بدنی در مقایسه با سایر همسالان در دیگر دبیرستانها و…) وجود دارد یا خیر؟ و همچنین وجود جبر و نداشتن اختیار در انتخاب نوع ورزشها و فعالیتها در هنرستان تربیتبدنی برای آنان سلامت عمومی در پی خواهد داشت یا خیر؟
بیگمان نهضت مشروطیت ایران یکی از تحولات سرنوشتساز تاریخ کشور ما به شمار میرود؛ چنانکه نقطه عطف و تحولی است که برساختهای ذهنی وساختارهای اجتماعی را دگرگون کرده است. در این جنبش از برخورد جامعهی سنتی با تفکرات مدرن، نهادها و برساختهای ذهنی و عینی نوینی پدیدار شد. یکی از عناصر مدرن در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران پدیده نوظهور حزب است. پدیدهای که تا به امروز وجود و کیفیت خود را در جامعه ایران متزلزل و دچار بحران یافته است. درواقع، «احزاب سیاسی از نهادهای موثر در حیات سیاسی جوامع هستند كه خود بر بستر پیشزمینههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گوناگون روئیده و بازتاب شرایط عینی و ذهنی حاكم بر جامعه از یكسو و ساختار نظام سیاسی، از سوی دیگر و برآیند چگونگی مواجهه و تعامل نیروهای مختلف اجتماعی با عرصه سیاست است» (باقیان،1390).
در مجلس دوم شورای ملی، در دوره دوم مشروطه، گروهبندیهای سیاسی بنا به سازمانیافتگی نسبی و ایدئولوژی متمایز خود را حزب خواندند. در طول این دوره سعی کردند به گونهای سازمان یافته شکل بگیرند؛ تا جایی که هریک مرام نامه خود را تدوین کردند و روزنامه خاصی را بهعنوان ارگان حزب به فضای سیاسی- اجتماعی زمان عرضه کردند.
دو حزب اصلی این دوره دموکرات[1] و اجتماعیون اعتدالیون[2] بودند که در تداوم جناحبندیهای «تندرو» و «میانهروی» پیشین در مجلس اول شکل گرفتند و در این دوران در اصطلاح تقابل احزاب «انقلابی» و «اعتدالی» پدیدار شدند. این احزاب از ابتدا دچار اختلاف بودند؛ آن چنانکه پیدایش و تنظیم مرام نامه حزب اجتماعیون اعتدالیون صرفا عملی در تقابل با دموکراتها ارزیابی شده است. درواقع، «این احزاب در جامعهای شکل گرفتند که بهلحاظ مناسبات اجتماعی و ساختاری با استلزامات مدرن تحزب هماهنگی نداشتند. در این شرایط احزاب به جای بالابردن میزان مشارکت مردمی در سیاست، مشغول زدوخورد با رقبای خود بودند و کارشان از زدوخورد به ترور و تکفیر منتهی شد و نه تنها فضای منازعات سیاسی را آشتیپذیر جلوه ندادند، بلکه خود تبدیل به عاملی برای ستیز در جامعه شدند» (سالمی قمصری، 1386: 40-39).
ستیز و کشمکش حاصل از این تجربه نوین تحزب، نمونه قابل توجهی برای شناخت و ارزیابی کشمکشهای ناشی از ظهور عناصر مدرن در جامعهای در حال گذار و ساختاری بدون تناسب با آن است. بحثی که عمدتا از سوی اندیشمندان و متفکرین به مذمت و نقدهای کلی، فارغ از رویکردی مبتنیبرساختار علمی منتهی شده است.
همچنین، با احتساب احزاب بهعنوان یکی از شاخصهای مهم توسعه سیاسی، چگونگی واکنش احزاب اولیه به انواع اختلافات و کشمکشهای موجود در جهت حل اختلاف خود میتواند بهعنوان موضوعی برجسته در مطالعه و آسیبشناسی توسعه سیاسی ایران موردتوجه قرار گیرد. چنانکه حسین بشیریه (1388) بهعنوان مهمترین لوازم بلافصل توسعه سیاسی بر وجود مکانیسمهای حل منازعه نهادمند در درون ساختار سیاسی تأکید میکند. بنابراین، شناخت نوع فرایند حل اختلاف دراین دوران و علل گرایش به آن از سوی این احزاب بهخوبی میتواند موانع و شرایط مناسب برای توسعه سیاسی ایران در دوران مشروطه و بهصورت خاص احزاب در این زمان را ترسیم کند.
دراین زمینه، مدلها و نظریات موجود در رشتهی حل اختلاف بهخوبی میتواند بنیانی علمی جهت مطالعهی سازمانیافتهی اختلافات و واکنشهای خاص احزاب فراهم کند. این رشته علمی سالهاست که به موضوع کشمکش در تمامی سطوح میپردازد. بحثی که «در رشتههای متنوعی از جمله روانشناسی، دیپلماسی، علوم اجتماعی، حقوق و حوزه مدیریت نزاع/حل اختلاف مطرح میشود. هر یک دیدگاه متفاوتی در رابطه با ماهیت کشمکش ارایه میدهند» (بورگس[3]، 1987). این رشته عمدتا بهصورت عملی برای حل اختلافات در گسترهای از عرصههای مختلف زندگی انسان از روابط بینشخصی تا روابط درون دولت و بینالمللی به کار میرود (فورلانگ[4]،2005).
«حل اختلاف اصطلاحی مفهومی است که به حالتی اطلاق میشود که منابع ریشهدار کشمکش هدایت و حل میشود. یعنی رفتار و نگرشها دیگر خشونتبار نیست و ساختار کشمکش تغییر کرده است» (میال[5] و همکاران،25:2005). این اصطلاح هم به فرایند رسیدن به این تغییرات اشاره میکند و هم به مراحل تکمیلشدن فرایند حل اختلاف. برایناساس در این رشته مدلهای متنوعی برای شناخت علل وقوع کشمکش، طراحی و ارزیابی راهبردهای بهکاررفته و امکانپذیر حل اختلاف عرضه میشود. در ادبیات موجود حوزه کشمکش از مفاهیم گوناگونی همچون دگرگونسازی کشمکش، تنظیم کشمکش و مدیریت کشمکش برای چگونگی برخورد با کشمکش استفاده شده است. در این رساله به پیروی از نقطه نظر نویسندگان کتاب حل اختلاف معاصر از اصطلاح حل اختلاف بهره برده میشود. از نظر ایشان حل اختلاف چنان منسجم و فراگیر است که بهنوعی تمام ظرایف این اصطلاحات را دربرمیگیرد. همچنین در تاریخچهی این رشته، عمدتا تحلیلگران از اصطلاح حل اختلاف بهره بردهاند (رامسبوتام و همکاران[9]، 2011).
در این رساله با اتکاء به مدل حل اختلاف منافع/حقوق/ قدرت(فورلانگ،2005) فرایندهای متفاوتی که احزاب برای برخورد با کشمکش به کار بردهاند، بهعنوان پیامد[11] درنظرگرفته شده است. همچنین، براساس راهبرد جامعهشناسی تاریخی تحلیلی سعی میشود، علل کافی و لازم منجر به اتخاذ فرایندهای خاصی از حل اختلاف در کشمکشهای بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی مشخص شود. این شرایط علی بدون تعهد به رویکرد نظری خاصی از نظریات گوناگون و براساس طرح نظری دوسطحی گزینش میشود. بدین ترتیب، در سطح اول از مدل پویایی اعتماد شرط علی استفاده میشود، در سطح دوم نیز چندین شرط علی براساس مدل مثلث رضایتمندی حل اختلاف، تحلیل خصلت اعتماد اندروسایر[12]، به همراه بخشی از مدل پویای اعتماد و همچنین موانع توسعه سیاسی در ایران از دیدگاه حسین بشیریه و نظریه «راهبرد و سیاست سرزمینی جامعه ایران» پرویز پیران، برساخته میشود.
بدین ترتیب این رساله، به منظور آزمون و واکاوی پیچیدگی علی پیامد موردنظر بنا به یک طرح نظری دوسطحی از روششناسی تنوعمحور[13] و روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی[14]چارلز راگین[15] و نرمافزارfsQCA[16] بهره میبرد. این روش به دلایل متعددی انتخاب شده است. از سویی گورتز و ماهونی[17](2005) تأکید میکنند که روش تحلیل فازی راگین ظرفیت آزمون نظریات دو سطحی را فراهم ساخته است. ازسوی دیگر، راگین مدعی است که این یک روش میانی است که از محدودیتهای پژوهش کمی وکیفی فراتر میرود. مفاهیم را در همان شاکلهی مبتنیبر نظریه مجموعه[18] درجهبندی و آزمون میکند. درنهایت، مسیرهای متعدد و چندگانهای را مشخص میکند که در قالب ترکیبات علل کافی به پیامد موردنظر منجر میشود (راگین،1987،2000،2008). نهایتا منطق فازی حاکم بر fsQCA بهخوبی میتواند زمینهای برای خوانش تاریخی فارغ از سوگیری و برچسبزنی دوشقی را فراهم کند.
پرداختن به پیچیدگیهای علی شیوههای حل اختلاف تمام احزاب در ایران جهت آسیبشناسی تحزب در ایران مستلزم دسترسی به دادههای معتبر عظیمی است که فراتر از ظرفیت یک رسالهی کارشناسی ارشد است. از این رو صرفا کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد. درواقع، در این رساله اساسا بواسطهی محدودیت زمانی قلمروی پژوهش محدود به دوره دوم قانونگذاری شده است. بدین ترتیب تنوع محدودی بین شرایط و نظامهای موارد وجود دارد که تعمیم نتایج را محدود ساخته است.
1-2-طرح مسئله
«مجلس دوم شورای ملی در آبان 1288 در میان تحسین وسیع عامه گشایش یافت» (آبراهامیان، 1378: 92). در این دوره، فعالان سیاسی و روشنفکران بعد از تجربه تلخ استبداد محمد علی شاه و مشاهده سیستمهای حزبی اروپا به این نتیجه رسیدند که برای محافظت از آزادی، انقلاب، مجلس و مشروطیت باید تشکیلات منظم حزبی داشته باشند (نوذری،1380). این نتیجهگیری در عمل کاملا محقق نشد و از همان آغاز احزاب عمده مجلس دوم، دموکرات و اجتماعیون-اعتدالیون دچار کشمکش شدند و از روشهایی غیردموکراتیک برای حل اختلاف خود استفاده کردند. چنانکه اعتدالیون متوسل به اخذ تکفیرنامه از مرجع تشیع نجف برای اخراج رییس فرقه دموکرات از مجلس شدند. از سویی دیگر، میرزاحسنخان امینالملک که از عاملان موثر اعتدالی بود، به دست مجاهدین حیدرخانی در خانهاش کشته شد (اتحادیه(الف)،1361).
نخستین تجربهی تحزب بهعنوان عنصری مدرن در جامعه سنتی زمان قاجار رخ میدهد که از کشمکش بین دو حزب به ستیزهای گسترده اجتماعی منتهی میشود. پیچیدگی شرایط حاصل از تعامل عناصر مدرن و سنتی و همچنین شرایط خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی ایران آن زمان به گونهی قابل توجهی در راههای حل اختلافی که از سوی هریک اتخاذ شده؛ بهخوبی نمود یافته است.
در رسالهی حاضر اصطلاح فرایند حل اختلاف به شیوهی ارزیابی طرفین از اختلاف و چگونگی واکنش به آن اطلاق شده است. از این رو، درمطالعهی کشمکشهای گوناگون بین دو حزب دموکرات و اجتماعیوناعتدالیون، در ابتدا این سؤال پیش میآید که در اولین تجربه تحزب در ایران، احزاب و اعضای آنها در برخورد با موارد کشمکش چه نوع ارزیابی و تصوری داشتهاند؟ و هر یک از چه شیوهها و فرایندهایی برای حل اختلاف میان خود استفاده میکردند؟ سپس، بر بنیان رویکردی کلنگر این مساله، پرسشبرانگیز میشود که از ابعاد و سطوح
گوناگون، چه علل کافی و لازمی منجر به اتخاذ فرایندها و شیوههای خاص حل اختلاف از سوی این حزب شده است؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
در جوامع و نظامهای سیاسی کنونی تقریبا هماندیشی کاملی نسبتبه ضرورت تحزب وجود دارد و از احزاب بهعنوان چرخدنده ماشین دموکراسی، نماد سیاست مدرن، حلقه مفقوده و واسطهی بین مردم و کارگزاران و تصمیمگیران سیاسی یاد میشود. حزب درحقیقت گردهمایی پایدار گروهی از مردم است که از عقاید مشترک و تشکیلات منظم برخوردارند و با پشتیبانی مردم برای کسب قدرت سیاسی از راههای قانونی مبارزه میکنند (اخوان کاظمی، 1386: 8). با وجود این اهمیت اساسی، احزاب در پیشبرد دموکراسی، فضای سیاسی- اجتماعی ایران عمدتا با ناکارآمدی و ستیز و صفآرایی کینهتوزانهی احزاب روبرو بوده اند. پدیدهای که از روزگار ابتدایی شکلگیری احزاب در مجلس دوم شورای ملی به شکلی برجسته خود را نمایان ساخته است. این ستیز و کشمکش، عمده اندیشمندان را به مذمت و نقدهای کلی رهنمون کرده است. این امر، ریشه در سه نکته دارد:
الف) عدمدسترسی پژوهشگران به عمدهی دادههای لازم و جاری درمورد احزاب که هنوز جزو دادههای محرمانه و طبقه بندیشده محسوب میشوند،
ب) عدمتوجه پژوهشگران به حوزههای تخصصی خاص همچون رشته حل اختلاف جهت تحلیل و آسیبشناسی شرایط و پدیدههای اجتماعی و سیاسی،
پ) عدم کاربرد و شاید کاربرد محدود روشهای نوین علوم اجتماعی که امکان بررسی پیچیدگی علی پدیدههای تاریخی و اجتماعی را در ابعاد و سطوح گوناگون فراهم میکنند.
از این رو، در رسالهی حاضر دو مانع آخر براساس با کاربرد مدلهای حل اختلاف و روششناسی پیچیده تنوعمحور دو مانع آخر مرتفع شده است. همچنین، باتوجه به مانع نخست، احزاب دوران مشروطه بواسطهی شفافیت و حجم بیشتر دادههای روزگار پیشین انتخاب شده است. هرچند با توجه به اشتراکاتی که در پدیدههای اجتماعی در طول تاریخ دیده میشود؛ اسناد و دادههای تاریخی ظرفیت لازم را جهت فهم سازمانیافته و نسبتا عمیق پدیدههای اجتماعی دارند. ازهمین رو نیز حوزهی جامعهشناسی تاریخی موردتوجه فراوانی قرار میگیرد. البته، تحقیقات تاریخی و جامعهشناسی تاریخی ایران عمدتا به واسطهی محدودیت روشهای تحلیلی و اتکاء شدید آنها به ذهن محقق، صرفا به مفاهیم و شرایط، سطوح و ابعاد محدودی پرداختهاند. در حالیکه روشهای نسبتا نوینی همچون تحلیل تطبیقی کیفی فازی ظرفیت بررسی ابعاد و سطوح گوناگون پیچیدگی علی پدیدههای اجتماعی و تاریخی را فراهم میکنند. ازاین رو، در پژوهش حاضر، بهعنوان اثری در چهارچوب راهبرد جامعهشناسی تاریخی تحلیلی براساس روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی و نرمافزار fsQCA سعی میشود پیچیدگی علی اتخاذ شیوههای حل اختلاف دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون مطالعه و تبیین شود. همچنین به منظور شناخت پیامد و شرایط علی در سطوح و ابعاد گوناگون از نظریات مختلف جامعهشناسی تاریخی و سیاسی و مدلهای حل اختلاف استفاده میشود.
از سوی دیگر، بهلحاظ حوزهی تاریخ، بررسی احزاب در مجلس دوم شورای ملی به دلایل زیر اهمیت و ضرورت قابل توجهی دارد:
در مجموع، با توجه به محدودیتهای دسترسی به داده، محدودیتهای رسالهی کارشناسی ارشد و اهمیت مطالعهی علمی تجربه تحزب و حل اختلاف در مجلس دوم شورای ملی صرفا کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون انتخاب شد. درواقع، به منظور انجام مطالعهای جزیی، دقیق و سازمان یافته قلمروی پژوهش به مجلس دوم محدود شدکه این امر تنوع موارد را کاهش داد و تعمیم نتایج را محدود ساخت.
1-4- پرسشهای تحقیق
در این پژوهش بر آن هستیم که با توسل به روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی در مطالعهی موارد کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی به این پرسشها پاسخ دهیم:
در این راستا پرسشهای دیگر عبارتند از: