وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقایسه عملکرد ورزشکاران دوچرخه سوار در آزمون 4 کیلومتر

همگان بر این نكته واقفند كه تنفس جزء جدا نشدنی حیات هر موجود زنده است كه توسط عمل هماهنگ دستگاه تنفس و گردش خون صورت می ­گیرد. دستگاه تنفس از مهم­ترین دستگاه­های حیاتی بدن محسوب شده و در كنار سایر دستگاه­ها، از اجزای اصلی تهیه اكسیژن برای عضلات و اعضای مختلف بدن می ­باشد. نقش این دستگاه در فعالیت ­های بدنی و
رشته­های مختلف ورزشی به ویژه رشته­های استقامتی حائز اهمیت است (گلین و فیشر،1979)[2].

 

دستگاه گردش خون وظیفه برآوردن نیازهای بافت ها یعنی حمل مواد غذایی به بافت ها، حمل فرآورده های زائد به خارج از بافت ها، رساندن هورمون ها از یک  قسمت بدن به قسمت دیگر و به طور کلی حفظ یک محیط مناسب در تمام مایعات بافتی برای بقا و عمل مناسب سلولها را بر عهده دارد (شادان،1377).

 

خون وظایف مفید بسیاری در تنظیم عملکرد طبیعی بدن به عهده دارد. حجم کل خون با اندازه و شرایط تمرینی فرد تغییر قابل توجهی می کند. حجم های خون بالاتر با توده خالص بدن بزرگتر و سطوح تمرین استقامتی بالاتر در ارتباط است. خون ترکیبی از پلاسما و عناصر متشکله است. عناصر خون شامل سلول های قرمز خون، سلول های سفید خون و پلاکت ها می باشد. درصدی از حجم کل خون که شامل سلول ها یا عناصر متشکله است، هماتوکریت نامیده می شود. سلول های قرمز خون، اکسیژن را در پیوند با هموگلوبین منتقل می کنند؛ کاهش در تعداد و عملکرد سلول های قرمز خون می تواند تحویل اکسیژن را محدود کند و بنابر این اجرای ورزشی را تحت تاثیر قرار دهد(ویلمور، 2008).[3]

 

نظر به این­كه آمادگی قلبی- تنفسی یكی از مهم­ترین شاخص­های فیزیولوژیك آمادگی عمومی بدن است و نیز آمادگی هوازی مطلوب در قبال همكاری و هماهنگی دستگاه­ های قلب و تنفس میسر می باشد؛  بنابراین،  به همان اندازه  اهمیت  قلب  و عروق و تحقیقات
بی­شماری كه دستگاه قلبی عروقی به خود اختصاص داده است، ضروری است درباره سلول های خونی و دستگاه ریوی و اثر این دو بر عملكرد ورزشکاران تحقیقات  بیشتری صورت گیرد. به طور كلی بیشتر تحقیقات انجام شده دربارة دستگاه ریوی و سلول های خونی در حوزة پزشكی و روی افراد مبتلا به بیماری­های انسدادی، بیماری های خونی  بوده و در حوزة فیزیولوژی ورزش نیز مطالعات مربوط به تأثیر فعالیت بدنی و ورزش و انواع آن  بر حجم های ریوی و پارامترهای خونی می باشد؛ که از آن جمله می توان به تحقیقات زیر اشاره نمود:

 

(خسروی، 1376) با بررسی تأثیر یك برنامة تمرین تناوبی زیر بیشینة شنا بر حجم­ها و ظرفیت­های پویا و ایستای ریوی زنان میان­سال نتیجه گرفت كه ظرفیت­های ایستای ریوی زنان شناگر شامل ظرفیت حیاتی و ظرفیت­های پویای ریه (حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول و درصد آن و نیز حداكثر تهویه ارادی و درصد آن) در گروه آزمایش به طور معناداری بالاتر از گروه كنترل است.

 

(هوانگ چوآنگ و وان اوزنز [4]،  2006) در پژوهشی كه روی تغییرات پاسخ عملكرد ریوی به یك برنامه تمرینی كنترل ­شده 10 هفته­ای در افراد مسن كم ­تحرك انجام دادند، به این نتیجه رسیدند كه تمرین هوازی با شدت بالا تاثیر معناداری بر ظرفیت حیاتی با فشار و حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول دارد؛ در حالی كه تمرین هوازی با شدت متوسط بر ظرفیت حیاتی با فشار اثر معنادار دارد.

 

 (کلاپ، 2000) دریافت تمرینات منظم ورزشی باعث تغییراتی در هموگلوبین، هماتوکریت و گلبول های قرمز خون گشته و باعث افزایش غلظت این فاکتور های خونی و همچنین خون می گردد؛ که به دنبال این سازگاری ها و تغییرات، عملکرد ورزشکاران طی این تمرینات بهبود پیدا خواهد کرد.

 

 از موضوعات مورد علاقه فیزیولوژیست های ورزشی مطالعه تاثیر فعالیت بدنی و ورزشی بر حجم ها و ظرفیت های ریوی و همچنین تاثیر فعالیت بدنی بر پارامترهای خونی می باشد و چون تفاوت این شاخص های فیزیولوژیکی اغلب به تفاوت های وراثتی نسبت داده شده است، موجبات غفلت از پرداختن بیشتر به توسعه و تاثیر این  فاکتورها بر روی عملکرد را فراهم آورده است (مک آردل[5]،1379) .

 

بهبود این شاخص های  فیزیولوژیکی می تواند در پیشرفت ورزشکاران اثرگذار باشد؛ لیکن با توجه به مطالعات محقق، تحقیقی در زمینه اثر این شاخص ها روی عملکرد ورزشکاران انجام نشده است. این مساله تا حدی ارائه یک نظر جامع درباره اثر این شاخص های  فیزیولوژیکی بر عملکرد را کمی با تردید روبرو نموده است و محقق را بر آن داشته است تا به این موضوع بپردازد که آیا ورزشکارانی که دارای شاخص های فیزیولوژیکی مناسب تری می باشند عملکرد بهتری دارند؟

 

1-2-ضرورت و اهمیت تحقیق

 

بسیاری از والدین علاقمند هستند فرزندانشان موفقیت در یک رشته ورزشی را تجربه کنند. برخی از والدین حتی ممکن است تمایل داشته باشند فرزند خود را در سطح نخبگان ورزشی و قهرمانان ملی و بین المللی ببینند. امروزه تحقیقات علمی در حوزه علوم ورزشی لزوم داشتن توانایی فیزیولوژیکی مناسب برای رسیدن به اوج قله قهرمانی در رشته های مختلف را به اثبات رسانیده است ( باشفاعت،1387).

 

اگر به خوبی به اطراف خود بنگریم، مشاهده خواهیم کرد که برخی افراد بعد از گذشت سالیان متمادی تلاش و تمرین، پیشرفت چندان در

پروژه دانشگاهی

 خور  توجهی در یک رشته ورزشی خاص نداشته و در عوض کسانی نیز بوده اند که به عبارتی راه صد ساله را در یک شب طی کرده اند و در مدت کوتاهی در زمره ورزشکاران تراز اول یک رشته ورزشی خاص قرار گرفته اند. این موضوع مساله داشتن یا نداشتن عوامل فیزیولوژیک مناسب برای کار و تلاش در یک رشته ورزشی خاص را مطرح می سازد ( بومپا[6]، 1985، هاره[7]، 1982 ).

 

استعدادهای بزرگی در زمینه دوچرخه سواری در کشور عزیز ما وجود دارد که در صورت آموزش و تمرین صحیح می توانند در آینده رشد و پیشرفت هر چه بیشتر آنها با این ورزش را در ایران سبب شود. ورزشکار باید به سطح مطلوب یا بهتر بگوییم عملکرد خوبی برسد و در ضمن سالم بماند ( فراهانی،1386 ).

 

چون هر رشته ورزشی ویژگیهای جسمانی و فیزیولوژیکی خاصی را می طلبد و ویژگی فیزیولوژیکی متفاوت نتایج متفاوت در عملکرد را رقم می زند.  بنابراین لازم است به دنبال افراد مستعد که دارای ویژگیهای فیزیولوژیکی ویژه مناسب برای هر رشته ورزشی بوده یا به عبارتی گزینش افراد مستعد باید بر مبنای اصول علمی قرار گیرد سپس یک برنامه دقیق و منسجم تمرینی برای افراد با ویژگی های متفاوت و تواناییهای مختلف تدوین شود تا افراد دارای قابلیتهای بیشتر بتواند برتری خود را نسبت به سایرین به معرض اجرا بگذارند. تأثیر عوامل فیزیکی مختلف بر روی عملکرد ورزشکاران تائید شده است ( ویلمور،1386 ).

 

ویژگیهای ساختاری و فیزیولوژیکی از جمله خصوصیاتی است که بین افراد متفاوت است و سبب تفاوتهایی در عملکرد و اجرای آنها می شود. رشته های ورزشی مختلف و حتی ماده های مختلف یک رشته ورزشی نیازمند ویژگی های فیزیولوژیکی خاص هستند (صباغیان راد،1380).

 

بنابراین می توان نتیجه گرفت ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی می توانند بر عملکرد و اجرای ورزش تاثیر چشمگیری داشته باشند  (رزم آرا، 1377).

 

با توجه به ضرورت انجام تحقیقات ارتباط عملکرد فیزیولوژیکی در رشته های مختلف ورزشی برای دستیابی به مدالهای جهانی و المپیک و کمبود تحقیقات و اطلاعات مربوط به ارتباط این دو در رشته دوچرخه سواری محقق در پی پاسخگویی به سوال زیر می باشد :

 

عملكرد ورزشكاران بر حسب شاخصهای فیزیولوژیك نظیر حجم ذخیره بازدمی و حجم بازدمی با فشار در ثانیه اول، میزان هماتوکریت، غلظت هموگلوبین چگونه است ؟ 

 

تعیین و اندازه گیری عوامل فیزیولوژیکی از زمان مورد نیاز برای رسیدن به اوج عملکرد ورزشی (در یک ورزش خاص) توسط افراد برگزیده می کاهد، بکارگیری تمرینات علمی را تسهیل می کند، فعالیتهای قهرمانی را کم هزینه تر، کوتاه تر و کار آمدتر می کند.

 

آشنایی با پاره ای از حجم های تنفسی امکان شناخت فیزیولوژیکی تنفس و چگونگی عملکرد ریه ورزشکار می دهد (آل فاكس،1383 ).

 

در گذشته محققان عموماً عملکرد دوچرخه سواران نخبه را به وسیله ارزیابی vo2max، بازده قدرت، تجمع اسید لاکتیک در خون و… اندازه گیری می کردند. از آنجایی که بسیاری از روشهایی که برای اندازه گیری این پارامترهای فیزیولوژیکی استفاده می شوند، پر هزینه و وقت گیر می باشند، لذا محققان استفاده از سایر پارامترهای فیزیولوژیکی را پیشنهاد می کنند. علاوه بر روش های استاندارد طلایی برای مشخص کردن عملکرد دوچرخه سواران روش های دیگر مثل اندازه گیری کاهش حداکثر اکسیژن ذخیره ای و آستانه تهویه به محققان امکان می دهد تا به صورت مناسب تری عواملی را که در برتری و ضعف  یک  دوچرخه سوار تاثیر دارند را مشخص کنند ( ماتیو[8]،2004).

 

تحقیق حاضر موجب بررسی عوامل فیزیولوژیکی روی عملکرد دوچرخه سواران شده و موجب شناسایی عوامل موثر و تاثیر گذار بر اجرای هر چه بهتر عملکرد این ورزشکاران شده و در طرح ریزی برنامه های تمرینی و نیز بهبود و ارتقای سطح کیفی این ورزش موثر می باشد و در مجموع به پیشرفت ورزش دوچرخه سواری کمک می کند.

 

سعی شده است که با استفاده از تکنولوژی و دانش مبنی بر فیزیولوژی فعالیت بدنی، عملکرد ورزش را پیش بینی کنند، تا برنامه تمرینی لازم را تجویز کنند و یا نیروی بالقوه استثنایی ورزشکاران را تشخیص دهند ( ویلمور،1387).

 

همزمان با افزایش آمادگی جسمانی که حاصل فعالیت های ورزشی است، انتظار می رود ظرفیت حمل اکسیژن از طریق تغییرات عوامل خون بهبود یابد. با وجود این نتایج گوناگون و بعضا غیر همسو، سبب شده تا موضوع تاثیر فعالیت های ورزشی با شدت ها و مدت های مختلف بر عوامل هماتوژیکال، سطح مهارتی ورزشکاران و ارتباط آن با عوامل تشکیل دهنده بافت خون، دامنه تغییرات پاسخ عوامل سازنده خون بر فعالیت های ورزشی، در دستور کار پژوهشگران باشد (گائینی،1380).

 

پژوهشهای اندكی در زمینه دوچرخه و دوچرخه سواری گروه‌های سنی مختلف در سطح کشور انجام شده است، به همین علت نیاز به پژوهش بر روی گروه سنی خاص دوچرخه سواران از مدتها پیش احساس می‌شد.

 

اگرچه تحقیقاتی مثل ( بارک[9]،1986و نیومن،1992و کین[10]،1985و پیک[11]، 1989)اجزای مختلف سیستم انرژی را مشخص می کند. اما محققان کمی بر روی پارامترهای فیزیولوژیکی مهمی که با عملکردهای موفق دوچرخه سواری مرتبط اند تمرکز کرده اند، مخصوصا رشته 4 کیلومتر( ماتیو،2004) .

 

از آنجا که ورزش دوچرخه سواری، ورزش بسیار جذاب و مفرحی می باشد، و قابلیت این را دارد که ورزشکار از سنین پایین تا میانسالی و حتی سنین پیری(البته نه به صورت حرفه ای) در این رشته به فعالیت بپردازد؛ و با توجه به این که این ورزش نیاز چندانی به زیرساخت های ویژه ندارد و به راحتی، حتی در جاده ها و در سایر مکان ها نیز قابل اجرا می باشد و برای بانوان نیز محدودیت چندانی ندارد؛ ونیز با توجه به این که دوچرخه سواری در کشور ما از جمله ورزش های نوپایی است که اگر به آن بها داده شود، می تواند در مسابقات بین المللی و المپیک مقام و مدال های با ارزشی کسب کند، محقق بر آن شد تا تحقیق خود را در زمینه دوچرخه سواری اجرا کند.

 

نتایج تحقیق حاضر میتواند به مربیان دوچرخه سواری برای طراحی برنامه های تمرینی در جهت ارتقا و بهبود عملکرد دوچرخه سواران کمک کند. همچنین فدراسیون  دوچرخه سواری و دیگر نهاد های مسئول در امر برنامه ریزی و مدیریت ورزشی نیز می توانند از تحقیق حاضر و تحقیقات مشابه در طراحی برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت و همچنین گزینش ورزشکاران مستعدتر جهت بالا بردن کیفیت عملکرد تیم ها و مربیان در سطوح مختلف ورزش حرفه ای استفاده کنند.

 

در نهایت انجام چنین تحقیقاتی باعث ایجاد انگیزه در دوچرخه سواران و افراد علاقمند می شود تا به این ورزش روی بیاورند و به صورت جدی تر در این ورزش فعالیت کنند. باشد تا به این وسیله گامی هر چند کوچک در راه اعتلای ورزش کشور عزیزمان ایران برداشته شود.  

مقایسه سبک­ های مقابله با استرس در ورزشکاران مرد و زن در دو سبکبرخوردی و غیر برخوردی ووشو

در سال­های اخیر مطالعه راه­های مقابله با استرس توجه زیادی را به­خود جلب نموده است. بررسی و شناخت عوامل مؤثر بر سبك­های مقابله با وقایع همراه با استرس، یكی از موضوعات مورد بررسی در رفتارشناسی مقابله­ای است. گرچه قسمت اعظم این مقوله هنوز ناشناخته مانده است، به­طور معمول این نکته پذیرفته شده که روش­های مقابله با استرس یکی از راه­های مؤثر اجرای ورزشی و عامل مهمی در تعیین عملكرد در موقعیت­های پُر استرس است. همچنین مقابله‌ی ناموفق با استرس بر عملکرد و رضایت ورزشکاران تأثیرگذار است (انشل، کیم، چانگ، اوم[17]، 2001؛ کرون و هیندل[18]، 1988). عواملی که ناشی از مقابله ناموفق با استرس هستند شامل تنش عضلانی (انشل، کیم و همکاران، 2001) و کاهش میزان تمرکز می­باشند (کرون، هیندل و همکاران، 1988).

 

مقابله دو كاركرد عمده دارد :تنظیم هیجانات ناگوار و درمانده كننده و اتخاذ كنش به منظور تغییر و بهبود مسئله­ای كه موجب ناراحتی شده است. بر این اساس دو دسته از شیوه­های كلی مقابله را می­توان این­گونه بیان كرد: “مقابلة معطوف به­حل مسئله” و” سبك­های هیجان­مدار” (کارادماس و کالانتزی [19]، 2004). یکی دیگر از ساختار­هایی که در روانشناسی ورزشی و روانشناسی عمومی پیرامون مطالعات سبک­های مقابله مورد بررسی قرار گرفته است، سبک رویکرد (که به آن هوشیار، توجه، فعالیت، حساسیت، درگیر شدن و مقابله فعال هم گفته می شود) و همچنین سبک اجتناب (که به آن عدم هوشیاری، منفعل، عدم حساسیت، عدم درگیری و روی گردان نبود نیز گفته می شود) است (انشل، 1996؛ انشل، ویلیامز، هاج [20]، 1997؛ کاسیدیس، رودافینوس، انشل و پورتر، 1997؛ کرون، 1993؛ کرون، 1996؛ مک کری، 1992؛ راث، 1996). سبک­های مقابله به‌طور عمومی اشاره به سبک­های مقابله رفتاری (به­عنوان مثال انجام عملی) و شناختی (به عنوان مثال فرآیندهای ذهنی مانند صحبت کردن با خود) دارند که سعی آنها بر آن است تا استرسی را که در شرایط محیطی ایجاد شده است، به سمت تفسیر­های عاطفی و شناختی سوق دهند (کرون، 1996؛ اسکینر، اج، آلتمن، شروود[21]، 2003). بنابراین بازیکنی که بعد از دریافت یک پنالتی به‌صورت مثبت (به­عنوان مثال پرسیدن دلایل پنالتی) یا به­صورت منفی (جر و بحث کردن) با موقعیت درگیر می‌شود یک مقابله­ی رویکردی را استفاده می­کند. روش­های مقابله­ای اجتنابی از سوی دیگر به‌عمل­هایی اطلاق می­شوند که در آنها از این موقعیت­ها

پروژه دانشگاهی

 اجتناب می­شود (کرون، 1993؛کرون، 1996) و می­توان آنها را تحت عنوان رفتاری یا شناختی طبقه­بندی کرد.

 

محققان به­طور معمول معتقدند که مقابله با استرس از جمله ویژگی­های موقعیتی و شخصی است (کاسیدیس، رودافینوس، انشل و پورتر[22]، 1997). این موضوع چهار چوبی ایجاد می­کند که تئوری مقابله­ی تعاملی و یا زمینه­ای نامیده می­شود (میلر[23]، 1992). خصوصیات شخصی شامل سبک مقابله ورزشکاران (انشل، ویلیامز[24]، 2000؛ مادن، کرکبای و مک­دونادل[25]، 1989) و همچنین شناخت آنها از موقعیت استرس­زا است (لانزدال و هاو[26] ،2004). عامل موقعیتی شامل منابع (انشل و دلانی[27]، 2001) و همچنین شدت موقعیت استرس­زا است (مادن، سامرز و براون[28]، 1990) که توسط ورزشکار احساس می­شود.

 

بر اساس تئوری صفت مقابله­ای، افراد به­طور مداوم به انواع مختلفی از وقایع استرس­زا که معمولاً مطابق با سبک­های مقابله­ی خود است پاسخ می­دهند (اوریل و روسن[29]، 1972؛ لونتال، سولس[30]، 1993؛ موس، سویندل[31]،1990؛ راث، کوهن[32]، 1986). تئوری مقابله­ی زمینه­ای از سوی دیگر مجموعه­ای از ویژگی­های شخصی و موقعیتی را برای سبک­های مقابله شخص در نظر می­گیرد (فلکمن، 1992؛ مک کری، 1992؛ تری[33]، 1991).

 

بنابراین زمینه­ای که در آن استرس تجربه می­گردد حداقل تا میزان مشخصی پاسخ شخص را در برابر موقعیت استرس­زا مشخص می­کند، خصوصاً اگر رویدادی که تجربه می­گردد بسیار شدید باشد. با این وجود، این­که تا چه میزان سبک­های مقابله تابعی از نوع رویداد پُر استرسی است که در ورزش تجربه می­شود ،کمتر شناخته شده است. چرا که موقعیت­ها­ی ورزشی که در آنها استرس ایجاد می­شود، بنا بر گفته مک کری نامحدود هستند (1992).

 

اثر عوامل استرس­زا بر سبك مقابله­ی ورزشکاران باعث نظام­دهی بیشتر مقابله با استرس می‌شود. این موضوع به نوبه خود منجر به تاکید تفاوت­های فردی ورزشکاران در فرآیند رویاروی با استرس است.

 

زنان و مردان تمایلی ویژه به استفاده از سبكی مخصوص خود  با توجه به تفاوت­های جنسیتی در مقابله با استرس دارند (انشل، کانگ، مسنر،2010). برای مثال انشل و کاسیدیس (1997) دریافتند ورزشکاران با مهارت بسیار بالا در مقایسه با دیگر ورزشکارانی که از مهارت کمتری برخوردار بوده­اند بیشتر از استراتژی­های مقابله­ای رویکردی استفاده کرده­اند و جنسیت در این خصوص تفاوتی را ایجاد نمی­کند. با این وجود در ورزشکارانی با مهارت کمتر، زنان نسبت مردان عمدتاً از روش مقابله اجتنابی استفاده می­کنند (انشل و سوتارسو، 2007).

 

در ورزش ووشو[34] اجرای فرم و مبارزه در دو قسمت جداگانه آموزش داده می­شود: در مسابقات سبک تالو[35] ورزشکاران به اجرای حرکات نمایشی می­پردازند و در آن درگیری و برخورد بین ورزشکاران دیده نمی­شود، در سبک مبارزه­ای که سانشو[36] یا ساندا نامیده می­شود، ورزشکاران به‌صورت رودررو و مستقیم با هم به مبارزه می­پردازند. با توجه به ماهیت این دو سبک هر کدام می‌توانند موقعیت استرس­زایی خاصی را دارا باشند و در نتیجه سبک مقابله­ای انتخابی می­تواند متفاوت باشند.

 

بر این اساس در این تحقیق سعی بر آن بود تا سبک­های مقابله با استرس در سبک­های تالو و ساندا با یکدیگر مقایسه شده و همچنین نقش جنسیت در اختیار سبک­های مقابله بر اساس سبک‌های ووشو تعیین گردد.

 

1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق

 

در سال­های اخیر مطالعات حیطه­ی مقابله با استرس در ورزش مورد توجه محققان قرار گرفته است (بهرامی­زاده و بشارت[37]2010). روان­شناسان ورزشی و ورزشکاران حرفه­ای برای ارزیابی ارتباط بین احساسات و عملکرد ورزشی رقابتی، و به­طور خاص برای دریافت چگونگی تعدیل و بیان مناسب احساسات جهت تسهیل عملکرد، تلاش­هایی را آغاز کرده­اند (استوگ، کلمنتس، والیش، داونی[38]، 2009).

 

شرکت در مسابقات ورزشی استرس بالایی را بر افرادی که در حال رقابت هستند تحمیل می‌کند. استرس ارائه شده در رقابت معمولاً موجب اضطراب رقابتی ورزشکاران شده و باعث تحمیل فعالیت اضافی به آنان می­شود. هنگامی­که اضطراب به­درستی مدیریت و یا تفسیر نشده باشد، ورزشکاران کنترل خود را از دست می­دهند و سطح عملکرد آنها کاهش می­یابد (سجادی و همکاران، 2011).

 

اغلب ورزشکاران زمان شرکت در مسابقات مهم ورزشی از آمادگی جسمانی مطلوبی برخوردار بوده و مهارت­های کافی برای روبرو شدن با حریفان خود را کسب کرده­اند. از سوی دیگر موفقیت یا شکست آنان در مسابقات مهم ورزشی تا اندازه­ی زیادی نیز به آمادگی روانی­شان و این­که چگونه بر استرس ناشی از مقابله با حریف یا حریفان فایق آیند بستگی دارد. با توجه به تحقیقات انجام شده توسط جیاکوبی و وینبرگ (2000) مشخص گردید، که استراتژی­های مقابله دارای یک رابطه­ی قوی با عملکرد هستند. علاوه بر این، گفته می­شود “احساسات بر روند عملکرد و روند عملکرد مداوم به‌شدت بر محتوا و شدت احساسات تأثیر گذار است” (هانین ،2000).

بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی شدید بر تغییرات واسپین و کمرین پلاسمایی

 کشف آدیپوکین­ها­، به طور قابل توجهی به درک درستی از بیماری­های متابولیک کمک کرده است. بافت چربی در حال حاضر، به جای اینکه تنها به عنوان یک منبع انرژی غیرفعال محسوب شوند، به عنوان یک اندام بیولوژیکی فعال، قادر به تولید مواد مختلفی مانند بسیاری از هورمون­­ها­ و سایتوکین­ها می­باشد. آدیپوکین­ها، سایتوکین­هایی هستند که از بافت آدیپوسیت ترشح می­شوند. هر چند برخی آدیپوکین­ها ممکن است اثر محافظتی (مانند آدیپونکتین، آپلین) داشته باشند اما بیشتر آن­ها می­توانند در افزایش خطر ابتلا به بیماری­های قلبی – عروقی از روی تاثیرات پیش التهابی بر سیستم عروقی­­ یا با افزایش مقاومت انسولین موثر باشند. از آنجا که ممکن است برخی آدیپوکین­ها منعکس کننده وضعیت پیش التها­بی ناشی از افزایش چاقی و افزایش نفوذ ماکروفاژها بدون شرکت مستقیم در مسیرهای آترواسکلروستیک باشند، پس دیگر نمی­توانیم نقش فعالی که بافت چربی در بیماری­های فیزیوپاتولوژی و متابولیک و CVD دارد، را نادیده بگیریم (سو لیم و همکاران، 2012). نتایج مطالعات مختلف نشان می­دهد آدیپوکین­ها در افزایش چاقی مرتبط با اختلالات و سندرم متابولیک به­ویژه در پاتوژنز (افراد مبتلا به دیابت نوع 2) موثر هستند (اُلفت جی و همکارانش، 2012). آدیپوکین­ها در افزایش تصلب شرایین (آترواسکلروز) نیز نقش دارند (سو لیم و همکاران، 2012). ­از جمله آدیپوکین­ها می­توان به اینترلوکین 6، رزیستین[6]، فاکتور نکروز آلفا، RBP4[7]، آپلین، ادیپونکتین، واسپین[8] و کمرین اشاره کرد (هیدا و همکاران[9]، 2005).

 

در سال 2000 یک آدیپوکین جدید به نام واسپین که به خانواده برتر سرپین­ها[10] تعلق داشت از بافت چربی احشایی جدا شد. واسپین (مشتق از بافت چربی احشایی سرین بازدارنده پروتئاز) آدیپوسایتوکین جدیدی است که از بافت‌های چربی سفید احشایی موش صحرایی یک مدل حیوانی مبتلا به دیابت نوع 2 مشتق شده است (هیدا و همکاران، 2005). واسپین دارای خواص متعدد فیزیولوژیکی مانند بهبود تحمل گلوگز، افزایش حساسیت به انسولین، کاهش قند خون، کاهش مصرف غذا و همچنین به عنوان یک ضد التهاب در مطالعاتی که در محیط آزمایشگاه انجام شده است، می­باشد (وادا، 2008؛ برونتی و همکاران، 2011). نتایج مطالعات بالینی نشان می­دهد افزایش سطح واسپین در خون با چاقی و مقاومت به انسولین ارتباط دارد (تل و همکاران، 2008؛ گولکلیک و همکاران، 2009). واسپین نقش محوری در پاتوژنز بیماری کبد چرب غیرالکلی (NALFD) دارد. نه فقط به عنوان تنظیم کننده حساسیت به انسولین بلکه به عنوان واسطه­های فرایندهای التهابی عمل می­کند. شواهد نشان می­دهد شیوع بیماری کبد چرب غیرالکلی به طور مداوم در حال افزایش است که به دلیل افزایش روزافزون چاقی است. (دیواناگام و همکاران، 2009)، مقاومت به انسولین کبدی و عضلانی را در نوجوانان مبتلا به کبد چرب غیرالکلی (NALFD) و نوجوانان سالم که وزن و سن یکسانی داشتند، اندازه‌گیری کردند. در نتیجه پی­بردند که مقاومت به انسولین در نوجوانان با NAFLD به طور مستقل از شاخص توده بدن (BMI) آنها افزایش یافته بود. همچنین پژوهش­ها نشان می­دهند آمادگی جسمانی در سطح بالا، باعث کاهش فعالیت واسپین می­شود در حالی که فعالیت ورزشی در افراد غیرورزشکار باعث افزایش غلظت سرم واسپین می­شود (ودا[11]، 2008). در مقابل در پژوهشی که بر روی 36 سر موش به دنبال 4 هفته تمرینات مقاومتی در موش­های صحرایی غیردیابتی انجام شد، مشخص گردید سطح واسپین سرمی به طور معنی­داری کاهش می­یابد اما در گروه دیابتی که تمرین داشتند سطح واسپین کاهش پیدا نمی­کرد. از این رو می­توان چنین استنباط کرد که تمرینات مقاومتی، تاثیر متفاوتی بر سطوح واسپین سرمی گروه­های دیابتی و غیردیابتی موش­های صحرایی می‌گذارد (صفرزاده و همکاران، 1391). از طرفی دیگر در پژوهشی که بر روی 10 زن انجام گرفت مشخص گردید به دنبال اجرای یک تمرین مقاومتی یک روزه، در سطوح واسپین و گلوکز هیچ تغییر عمده­ای به وجود نمی‌آید اما در مقابل سطوح انسولین به طور معنی­داری افزایش می­یابد و همچنین باید گفت سطوح واسپین با گلوکز و انسولین همبستگی معناداری نداشت و این بدان معنی است که یک دوره تمرین قدرتی یک روزه تاثیری بر روی غلظت واسپین ندارد و این احتمال وجود دارد که واسپین تنظیم کننده مهمی برای گلوکز نباشد (قهرمانی و همکاران، 2012). بنابراین هورمون واسپین ممکن است با حساسیت به انسولین رابطه داشته باشد و بتواند با ایجاد تغییر در سطح آن، میزان مصرف گلوکز را از طریق تغییر در مقاومت به انسولین و یا حساسیت به انسولین تغییر دهد.

 

از طرف دیگر کمرین، ادیپوکینی می­باشد که در سال 2007 کشف شده است و مشخص گردید از 131 تا 137 اسید آمینه تشکیل شده است. به طور عمده، جایگاه اصلی این ادیپوکین در بافت چربی است. بررسی‌ها نشان می­دهد کمرین در بافت چربی موش­های چاق افزایش می­یابد. علاوه بر این در افراد چاق و دیابتی نیز کمرین افزایش پیدا می­کند. در مجموع کمرین در نفوذ ماکروفاژها به درون بافت چربی که ممکن است باعث توسعه التهاب و مقاومت به انسولین شود، نقش مهمی را می­تواند ایفا کند. همچنین مشاهده شده است این هورمون می‌تواند در بیماری­­های خود ایمنی، آرتریت روماتوئید، بیماری­های التهابی روده، سرطان تخمدان و بیماری کبد چرب غیرالکلی تاثیرگذار باشد. نتایج مطالعات نشان می­دهد بین کمرین و شاخص سندروم متابولیکی ارتباط وجود دارد. در این تحقیقات بین شاخص توده بدنی، دور کمر، فشار خون، تری‌گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین و سطوح کمرین همبستگی مثبت ولی بین سطوح لیپوپروتئین با چگالی بالا و ادیپونکتین و کمرین همبستگی منفی­ای وجود دارد. صارمی و همکارانش اثر ۱۲ هفته تمرین قدرتی بر سطح سرمی كمرین، پروتئین واكنشگر C و فاكتور نكروز تومور آلفا در افراد مبتلا به سندروم متابولیك را مورد بررسی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که 12 هفته تمرین قدرتی موجب بهبود شاخص­های قلبی و متابولیکی در افراد مبتلا به سندروم متابولیک می­شود و این بهبود با کاهش سطح کمرین و CRP همراه است. ریما[12] و همکارانش نیز اثر ورزش و کاهش وزن بر سطوح کمرین و بیان بافت چربی در 740 نفر از افراد چاق را در 12 هفته فعالیت ورزشی با رژیم غذایی مشخص مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه دست یافتند که کاهش سطوح کمرین ممکن است به بهبود حساسیت به انسولین و کاهش قابل توجه وزن کمک می­کند. در مقابل در پژوهشی که (حقیقی و همکاران، 1390) بر روی بیماران سندرم تخمدان پلی­كیستیك PCOS)) انجام دادند، مشاهده کردند که سطح هورمون كمرین در سرم بیماران PCOS نسبت به گروه شاهد که دارای BMI مشابه بودند، افزایش قابل توجهی پیدا می­کند. براساس یافته­های این پژوهش، تغییرات كمرین می­تواند در تشخیص مكانیسم اختلال مذكور و یافتن راهكارهای درمانی جدید موثر واقع شود.

 

با توجه به اهمیت این دو هورمون به­عنوان عوامل احتمالی در پیشگیری و یا هشدار دهنده بیماری­ها، فرایندهای متابولیکی و عملکردهای دستگاه­های مختلف بدن که در بالا بیان شد و نتایج متناقض تحقیقات انجام شده در این زمینه، به­نظر می­رسد انجام پژوهش حاضر ضروری می­باشد. در پژوهش حاضر، محققان به­دنبال پاسخ به این سوالات هستند که آیا تمرینات ­هوازی شدید تاثیری بر سطوح پلاسمایی واسپین دارد؟ آیا تمرینات ­هوازی شدید تاثیری بر سطوح پلاسمایی کمرین دارد و آیا به­دنبال هشت هفته تمرینات ­هوازی شدید، رابطه معناداری بین تغییرات واسپین و کمرین وجود دارد؟ بنابراین هدف کلی از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد بر سطوح پلاسمایی واسپین (Vaspin) و کمرین (Chemerin) در موش­های ماده نژاد اسپراگوداولی است.

 

1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق

 

 در طول دهه­ی گذشته، چاقی به طور فزاینده­ای شیوع یافته و در حال حاضر یكی از جدی­ترین مسائل مربوط به سلامت عمومی است. سندروم متابولیك یا سندروم مقاومت به انسولین، یك اختلال متابولیكی است كه توسط حضور چندین عامل خطرزای بیماری­های قلبی – عروقی از جمله چاقی شكمی، افزایش چربی خون، فشار خون بالا و مقاومت به انسولین مشخص می­شود. سندروم متابولیك و دیابت نوع ۲، مهم­ترین عوامل خطرزای مرتبط با بیماری‎‌های قلبی – عروقی در افراد چاق هستند. البته سازوكارهایی كه توسط آن­ها سندروم متابولیك در افراد چاق گسترش می­یابد به خوبی روشن نیست. بنابراین بررسی برخی از هورمون‌هایی که به عنوان عوامل تاثیرگذار یا پیش­آگهی (پرگنوزی) در پیشگیری و یا هشدار دهنده بیماری‌ها، فرایندهای متابولیکی و عملکردهای دستگاه­های مختلف بدن محسوب می­شوند، ضروری است.

 

در گذشته باور بر این بود كه بافت چربی یك بافت بی­اثر است و تنها به صورت ذخیره كننده­ی تری‌گلیسریدها عمل می­كند اما در حال حاضر به خوبی نشان داده شده است بافت چربی برخی از پروتئین‌های فعال زیستی – كه به طور كلی آدیپوكین­ها نامیده می­شوند – ترشح می‌‌‌كند و از این راه در هموستاز انرژی (مانند :آدیپوكین لپتین) و التهاب سیستمیك (مانند: TNF-α) نقش ایفا می­كند كه به نظر می­رسد در بیماری­زایی سندروم متابولیك، نقش كلیدی دارند (صارمی و همکاران، 1389). بنابراین باید گفت بافت چربی به عنوان یك سیستم هورمونی فعال علاوه بر ایفای نقش در ذخیره انرژی، دركنترل متابولیسم بدن نیز شركت می­كند .آدیپوكین­ها، پروتئین‌های ترشح شده از بافت چربی

پروژه دانشگاهی

 هستند كه این نقش را به عهده دارند (حقیقی و همکارانش، 1391). شواهد اخیر پیشنهاد می­­كند كه چاقی، به ویژه چاقی احشایی، با وضعیت التهاب مزمن، توسط سطح نشانگرهای التهابی اینترلوکین6، فاکتور نکروز تومور آلفا و پروتئین واکنشگرC  همراه است. در واقع التهاب مزمن، در افراد چاق مهم­ترین عامل مرتبط كننده­ی افزایش توده‌ی بافت چربی و مقاومت به انسولین عنوان شده است، زیرا TNF-α، IL-6، واسپین و کمرین كه واسطه‌های شیمیایی ترشح شده از بافت چربی هستند، واسطه­های مهم ایجاد مقاومت به انسولین در افراد چاق نیز می­باشند (صارمی و همکاران، 1389).

 

با توجه به اینکه دو هورمون واسپین و کمرین در سال­های اخیر کشف شده است، پژوهش­های ورزشی محدودی در این زمینه انجام شده است. علاوه بر این، هنوز یک نتیجه قطعی در ارتباط با پاسخ این دو هورمون به فعالیت ورزشی نیز مشخص نشده است چرا که نتایج این پژوهش­های، متناقض می­باشد. (یونگ و همکاران، 2011) نشان دادند واسپین در سلول­های اندوتلیال عروقی نقش حفاظتی دارد. ممکن است واسپین در کاهش گرفتگی شریان­های ناشی از سندرم متابولیک نیز نقشی اساسی داشته باشد. در مقابل پایین­تر بودن سطح سرمی واسپین در بیماران دیابتی نوع ۲ مبتلا به عوارض ریزعروقی (نوروپاتی، رتینوپاتی و نفروپاتی) در مقایسه با بیماران بدون این عوارض حاکی از تاثیر این ادیپوکین در اختلالات متابولیکی می‌باشد (گالسیک[13] و همکاران، 2009). در همین زمینه در پژوهشی که بر روی 16 سر موش با یك برنامه تمرین 4 هفته­ای انجام شد، مشخص گردید سطوح سرمی واسپین در گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد به طور معناداری پایین­تر بوده است و این نتایج نشان می­دهد تمرینات مقاومتی می­تواند باعث كاهش سطوح سرمی واسپین همراه با كاهش سطوح شاخص­های التهابی دیگر شود. باید توجه داشت كاهش سطوح سرمی واسپین ممكن است، پاسخی تعدیلی به بهبود حساسیت انسولینی و كاهش سطوح شاخص‌های التهابی در موش­های صحرایی تمرین كرده گردد (صفرزاده و همکاران، 1391). در مقابل در بافت چربی موش­های چاق نیز گزارش شده است بر اثر درمان با واسپین نوترکیب، حساسیت انسولینی افزایش می­یابد که در همین ارتباط براساس یافته­های (یان و همکاران، 2008) می­توان چنین فرض نمود افزایش غلظت سرمی واسپین موش­های صحرایی دیابتی که به­دنبال تمرینات مقاومتی رخ می­دهد، در افزایش حساسیت به انسولین موثر است. در پژوهشی که با هدف انجام 12 هفته تمرین ایروبیک[14] بر روی مقاومت به انسولین، آنزیم­های کبدی و نشانگرهای التهابی در مردان چاق صورت گرفت مشاهده گردید که هیچ رابطه معنا‌داری بین سطوح واسپین و پارامترهای متابولیکی که شامل مقاومت به انسولین باشد وجود ندارد. این نتایج نشان می­دهد 12 هفته تمرین ایروبیک به طور معناداری مقاومت به انسولین و پارامترهای متابولیکی را افزایش می­دهد در حالی که بر سطوح واسپین پلاسمایی بی­تاثیر می­باشد (جی یانگ، 2011).

 

از طرف دیگر، در یک پژوهش مشخص گردید تغییرات ناشی از فعالیت ورزشی در غلظت‌های کمرین، با چاقی و مقاومت به انسولین ارتباط ندارد (صارمی و همکاران، 2010). در پژوهشی دیگر که برای اندازه­گیری سطوح کمرین بر روی 740 نفر برای اندازه­گیری mRNA[15] و نیز سه گروه آزمایشی دیگر که 12 هفته تمرین، 6 ماه مطالعه رژیم با کالری محدود، و 12 ماه بعد از عمل جراحی، انجام شد، نشان داده شد که mRNA کمرین به ویژه در بافت چربی بیماران با دیابت نوع 2 بالاتر بوده است و با شاخص توده بدن (BMI)، درصد چربی بدن، پروتئین واکنشگر C[16] و ارزیابی مدل هموستاز مقاومت به انسولین و آهنگ تزریق گلوکز همبستگی دارد. کاهش وزن ناشی از عمل جراحی چاقی باعث کاهش عمده­ای در ظهور کمرین شد. مقاومت به انسولین و التهاب، پیشگویی­های مستقل از BMI برای افزایش غلظت سرم کمرین می­باشند. کاهش ظهور کمرین و کاهش غلظت سرم ممکن است با بهبود حساسیت انسولین و التهاب غیر قابل تشخیص در بیماری­های بالینی بالاتر از کاهش وزن عمده مرتبط باشد (چکرون[17] وهمکاران، 2012). بنابراین می­توان گفت تغییرات این هورمون­ها می­تواند به عنوان یک عامل پیشگیری کننده و یک زنگ خطر برای افرادی باشد که احتمال دارد درگیر سندرم­های متابولیکی شوند. به همین دلیل در پژوهش حاضر آزمودنی­های سالم انتخاب شدند تا بتوان پاسخ واسپین و کمرین به فعالیت ورزشی را مورد بررسی قرار داد. بنابراین در پژوهش حاضر تاثیر 8 هفته برنامه تمرینی شدید هوازی بر این هورمون­ها در موش­های سالم بررسی شد.

 

1-4- اهداف تحقیق

 

1-4-1- هدف کلی

 

بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد بر سطوح پلاسمایی واسپین (Vaspin) و کمرین (Chemerin) در موش­های ماده نژاد اسپراگوداولی

 

1-4-2- اهداف اختصاصی

 

    • بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد بر تغییرات واسپین موش­های ماده نژاد اسپراگوداولی

 

    • بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد بر تغییرات کمرین موش­های ماده نژاد اسپراگوداولی

 

  • بررسی رابطه بین واسپین و کمرین بعد از هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد در موش­های ماده نژاد اسپراگوداولی

1-5- سوالات تحقیق

 

 آیا هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد تاثیر معناداری بر تغییرات واسپین موش‌های ماده نژاد اسپراگوداولی دارد؟

 

    • آیا هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد تاثیر معناداری بر تغییرات کمرین موش‌های ماده نژاد اسپراگوداولی دارد؟

 

  • آیا پس از هشت هفته فعالیت هوازی با شدت زیاد رابطه معناداری بین واسپین و کمرین موش­های ماده نژاد اسپراگوداولی وجود دارد؟

1-6- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش

 

 1-6-1- تعریف مفهومی

 

1-6-1-1- واسپین

 

آدیپوسایتوکین جدیدی به نام واسپین که به خانواده­ی بزرگ سرپین­ها[18] تعلق داشت، از بافت چربی احشایی سرین بازدارنده پروتئاز در سال 2000 جدا شد. واسپین، پروتئینی است که جرم مولکولی آن برابر با 47 کیلودالتون است و مترشحه از بافت چربی می­باشد. پروتئین واسپین در موش صحرایی، موش و انسان به ترتیب از 392، 394 و 395 اسید آمینه تشکیل شده است و با توجه به آنالیزهای متعدد مشخص شده است که 40% هویت واسپین، A1 – آنتی تریپسین می­باشد. در پی تحقیقات انجام شده مشخص گردید که واسپین از آدیپوکین­ها پیروی می­کند (هیدا و همکاران، 2005).

مقایسه­ ابعاد سلامت عمومی دانش ­آموزان پسر سال سوم هنرستان تربیت بدنی با گروه همسال در یک رشته منتخب نظری

با تأمل در شرایط نوین اجتماعی و بررسی علل و مشکلات زندگی بشری در عرصه سلامت جسمی و روحی، در می­یابیم که انسان امروزی وارث نسل­هایی است که تک­تک سلول­های وجودی­شان با تلاش و فعالیت بدنی همراه بوده است. هزاران سال حرکت و فعالیت در طول رشد و توسعه بافت­های زنده بشر، بصورت شگفت­انگیزی سلول­های بدنی را تحت تأثیر قرار داده و برنامه­ریزی درونی آن­ها را طوری تنظیم کرده است که سلول با حرکت و فعالیت، زنده است و اگر به هر دلیلی این نیاز طبیعی به طور اصولی بر طرف نشود، اختلال در عملکرد ایجاد شده و زمینه ایجاد بسیاری از بیماری­های جسمی و روحی، ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی را فراهم می­نماید(سلیمی آوانسر، 1390). خوشبختانه هر روز که می­گذرد ثمرات فعالیت­­­های ورزشی آشکارتر می­شود، تا آنجا که در آستانه قرن بیست و یکم اجرای حرکات ورزشی برای پیشگیری و حتی مداوای اکثر بیماری­ها کاربرد حیاتی پیدا کرده است. از این رو به موازات این تحولات، امروزه آموزش تربیت بدنی و علوم ورزشی[16] در جهان نقش علمی با ارزشی یافته و یادگیری مهارت انسان را قادر می سازد برای ارضای نیازهای روانی و حرکتی خود به طور مداوم به تمرین بپردازد (توسلی، 1388).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

پروژه دانشگاهی

 

 یكی از عادت­های مناسب بهداشتی یا رفتارهای ارتقاء دهنده­ی سلامتی ، فعالیت­های حركتی و ورزشی منظم است كه بر روی سلامتی انسان آثار مثبتی دارد ؛ به گونه­ای كه زمینه
 اختلال­های روانشناختی و جسمانی را كاهش و بهداشت روانی را افزایش می­دهد( فوئنتس و دیز[17]، 2010).

 

  از نظر محققین یکی از روش­های مورد استفاده در جهت کاستن مشکلات روانی و بخصوص افسردگی ، اضطراب و افزایش عزت نفس ، بهره­گیری از تمرینات ورزشی است (رحمانی نیا، 1373).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 در قرن­های پیشین انسان­ها بیشتر در معرض بیماری­های واگیردار قرار داشتند . اما امروزه وجود اختلالات روانی با انواع و شدت­های مختلف بیشتر به چشم می­خورد (دادستان[18]، 2008).

 

یکی از عواملی که سلامت عمومی را بیش از سایر عوامل تحت تأثیر قرار می­دهد، مسائل روانشناختی و اختلال در عملکرد روانی – اجتماعی می­باشد . در ایران 6/17 درصد از گروه سنی 24-15 سال اختلالات روانی را تجربه می­کنند (نوربالا و محمد، 80-1379).

 

 ارتباط بین جسم و روان موضوعی است که از گذشته تاکنون توجه بسیاری از دانشمندان را به خود جلب کرده است . جسم و روان تأثیر غیر قابل انکاری بر روی یکدیگر داشته و هر تجربه­ای که ذهن و یا جسم کسب کند ، کل ارگانیسم را تحت تأثیر قرار می­دهد . مسلم
 آن­است که تحرک، فعالیت و نشاط و سلامت جسمی به نشاط و سلامت عمومی و ایجاد حالت خوش و احساس مثبت منجر خواهد شد . پرداختن به فعالیت ورزشی به نحوی سبب تخلیه هیجانی می­شود ، بدین معنی که برخی عواطف منفی ، تضاد و تعارضات درونی فرد تخلیه شده و حس اعتماد به نفس ، احترام به خویشتن و شادابی و سلامت روانی و جسمی در فرد نمایان می­شود (ستوده،1376). پزشکان اعتقاد دارند که تمرین ورزشی مناسب بهترین آرام کننده بدن و روش مناسب برای رهایی از بعضی از انواع فشارها و هیجان­ها محسوب می­شود و آمادگی بدنی به عنوان زمینه­ای مناسب برای دستیابی به شرایط مطلوب روانی است بطوریکه در بهبود شرایط روانی از جمله حالت­های افسردگی ، اضطراب و اعتماد به نفس مؤثر خواهد بود (کماسی، 1369).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 ” هنرستان تربیت بدنی” مکانی مناسب می­باشد که دانش­آموزان همراه با رشد سلامت عمومی، شناختی وکسب مهارتهای ورزشی به حرفه­ای علاقه­مند می­شوند که شامل همه­ی استانداردهای تخصصی معلم ورزش شدن را در حال و آینده را دارا می­باشد .  بی­گمان برخوردازی از سلامت­ عمومی در همه­ی ابعاد آن (جسم و روان )  به ویژه بعد روانی عامل اصلی تعادل رفتار اجتماعی و شخصیت افراد را تشکیل می­دهد .

 

در طی دوران تحصیل ( متوسطه )، شانس و شرایط ورود به رشته تربیت­بدنی با حداقل دشواریها برای نوجوانانی که بر اساس تفکرات سنتی (جدا بودن راه درس و دانش از ورزش و فعالیت ) ، باز هم به دنبال دستیابی به آرزوهای خود در محیط ورزش در حین تحصیل
می­باشند با مکانی به نام هنرستان تربیت بدنی آشنا می­شوند. موقعیت اجتماعی ورزشکار در جامعه­ی کنونی یکی دیگر از انگیزه­هایی است که خیل دانش­آموزان را به سوی این مدارس می­کشاند تا بتوانند در اجتماعی که در آن زندگی می­کنند به ایده­آل­ها و آرزوهای دست نیافتنی خود برسند .

 

 انتخاب مستندات و مطالب مرتبط با ” اختیاری بودن، لذت­بخش بودن “، حضور در محیط فعالیت بدنی و انجام فعالیت­های ورزشی غیر/ رقابتی توسط افراد همواره سبب افزایش توانمندی ذهنی- روانی در کنار منافع جسمانی-حرکتی می­­شود، اما! آیا مکلف بودن دانش­آموزان هنرستان­های ورزشی به حضور منظم در کلاس­های آموزشی- علمی مهارت­های رشته­های ورزشی متنوع که گاهاً با شرایط جسمانی-حرکتی و یا روحیات آنان نیز سازگاری کامل ندارد، و انجام متوالی فعالیت­های تمرینی-آموزشی به منظور تسلط بر اجرای مهارت­های مورد نیاز انجام هر ورزش بخصوص، نیز می­تواند همچون شرایط طبیعی انتخاب و لذت بردن از ورزش، سبب انبساط خاطر و تقویت بنیه روانی آنان شود؟

 

 بنابراین با توجه به اینکه دانش­آموزان هنرستان­های ورزش نوجوانانی هستند که مطابق با برنامه­های تدوین شده برای این مقطع ” می­بایست بصورت موظف ” روزانه چندین ساعت در محیط فعالیت­های ورزشی- آموزشی حضور داشته باشند و به همین لحاظ شرایط نسبتاً متفاوتی را در مقایسه با دیگر همسالان خود در سایر دبیرستان­ها تجربه می­نمایند، بازهم از منافع و مزایای تجربه حضور و انجام داوطلبانه فعالیت­های بدنی و ورزشی  ( همچون دیگران) بهره­مند می­شوند؟! و همچنین با توجه به این که بررسی و ارزیابی سطح سلامت روانی (عمومی) افراد در هر دوره­ای از زندگی می­تواند ملاک قابل قبولی برای امید به زندگی و پیشرفت در سایر ابعاد آن محسوب شود، لذا محقق در پی بررسی این موضوع بر آمده که آیا از دیدگاه روان­شناختی تفاوتی بین این گروه­ها (دانش آموزان تربیت بدنی در مقایسه با سایر همسالان در دیگر دبیرستان­ها و…) وجود دارد یا خیر؟ و همچنین وجود جبر و نداشتن اختیار در انتخاب نوع ورزش­ها و فعالیتها در هنرستان تربیت­بدنی برای آنان سلامت عمومی در پی خواهد داشت یا خیر­؟

تحلیل علی فازی شیوه‌های حل ‌اختلاف بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون

 

 

بی‌گمان نهضت مشروطیت ایران یکی از تحولات سرنوشت‌ساز تاریخ کشور ما به شمار می‌رود؛ چنان‌که نقطه عطف و تحولی است که برساخت‌های ذهنی وساختارهای اجتماعی را دگرگون کرده است. در این جنبش از برخورد جامعه‌ی سنتی با تفکرات مدرن، نهادها و برساخت‌های ذهنی و عینی نوینی پدیدار شد. یکی از عناصر مدرن در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران پدیده نوظهور حزب است. پدیده‌ای که تا به امروز وجود و کیفیت خود را در جامعه ایران متزلزل و دچار بحران یافته است. در‌واقع، «احزاب سیاسی از نهادهای موثر در حیات سیاسی جوامع هستند كه خود بر بستر پیش‌زمینه‌های مختلف سیاسی‌، فرهنگی‌، اجتماعی و اقتصادی گوناگون روئیده و بازتاب شرایط عینی و ذهنی حاكم بر جامعه از یكسو و ساختار نظام سیاسی، از سوی دیگر و برآیند چگونگی مواجهه و تعامل نیروهای مختلف اجتماعی با عرصه سیاست است» (باقیان،1390).

عکس مرتبط با اقتصاد

در مجلس دوم شورای ملی، در دوره دوم مشروطه، گروه‌بندی‌های سیاسی بنا به سازمان‌یافتگی نسبی و ایدئولوژی متمایز خود را حزب خواندند. در طول این دوره سعی کردند به گونه‌ای سازمان یافته شکل بگیرند؛ تا جایی که هریک مرام نامه خود را تدوین کردند و روزنامه خاصی را به‌عنوان ارگان حزب به فضای سیاسی- اجتماعی زمان عرضه کردند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دو حزب اصلی این دوره دموکرات[1] و اجتماعیون اعتدالیون[2] بودند که در تداوم جناح‌بندی‌های «تندرو» و «میانه‌روی» پیشین در مجلس اول شکل گرفتند و در این دوران در اصطلاح تقابل احزاب «انقلابی» و «اعتدالی» پدیدار شدند.  این احزاب از ابتدا دچار اختلاف بودند؛ آن چنان‌که پیدایش و تنظیم مرام نامه حزب اجتماعیون اعتدالیون صرفا عملی در تقابل با دموکرات‌ها ارزیابی شده است. در‌واقع، «این احزاب در جامعه‌ای شکل گرفتند که به‌لحاظ مناسبات اجتماعی و ساختاری با استلزامات مدرن تحزب هماهنگی نداشتند. در این شرایط احزاب به جای بالابردن میزان مشارکت مردمی در سیاست، مشغول زد‌وخورد با رقبای خود بودند و کارشان از زد‌و‌خورد به ترور و تکفیر منتهی شد و نه تنها فضای منازعات سیاسی را آشتی‌پذیر جلوه ندادند، بلکه خود تبدیل به عاملی برای ستیز در جامعه شدند» (سالمی قمصری، 1386: 40-39).

 

ستیز و کشمکش حاصل از این تجربه نوین تحزب، نمونه قابل توجهی برای شناخت و ارزیابی کشمکش‌های ناشی از ظهور عناصر مدرن در جامعه‌ای در حال گذار و ساختاری بدون تناسب با آن است. بحثی که عمدتا از سوی اندیشمندان و متفکرین به مذمت و نقد‌های کلی، فارغ از رویکردی مبتنی‌برساختار علمی منتهی شده است.

 

همچنین، با احتساب احزاب به‌عنوان یکی از شاخص‌های مهم توسعه سیاسی، چگونگی واکنش احزاب اولیه به انواع اختلافات و کشمکش‌های موجود در جهت حل اختلاف خود می‌تواند به‌عنوان موضوعی برجسته در مطالعه و آسیب‌شناسی توسعه سیاسی ایران مورد‌توجه قرار گیرد. چنان‌که حسین بشیریه (1388) به‌عنوان مهمترین لوازم بلافصل توسعه سیاسی بر وجود مکانیسم‌های حل منازعه نهادمند در درون ساختار سیاسی تأکید می‌کند. بنابراین، شناخت نوع فرایند حل اختلاف دراین دوران و علل گرایش به آن از سوی این احزاب به‌خوبی می‌تواند موانع و شرایط مناسب برای توسعه سیاسی ایران در دوران مشروطه و به‌صورت خاص احزاب در این زمان را ترسیم کند.

 

در‌این زمینه، مدل‌ها و نظریات موجود در رشته‌ی حل اختلاف به‌خوبی می‌تواند بنیانی علمی جهت مطالعه‌ی سازمان‌یافته‌ی اختلافات و واکنش‌های خاص احزاب فراهم کند. این رشته علمی سال‌هاست که به موضوع کشمکش در تمامی سطوح می‌پردازد. بحثی که «در رشته‌های متنوعی از جمله روانشناسی، دیپلماسی، علوم اجتماعی، حقوق و حوزه مدیریت نزاع/حل اختلاف مطرح می‌شود. هر یک دیدگاه متفاوتی در رابطه با ماهیت کشمکش ارایه می‌دهند» (بورگس[3]، 1987). این رشته عمدتا به‌صورت عملی برای حل اختلافات در گستره‌ای از عرصه‌های مختلف زندگی انسان از روابط بین‌شخصی تا روابط درون دولت و بین‌المللی به کار می‌رود (فورلانگ[4]،2005).

 

«حل اختلاف اصطلاحی مفهومی است که به حالتی اطلاق می‌شود که منابع ریشه‌دار کشمکش هدایت و حل می‌شود. یعنی رفتار و نگرش‌ها دیگر خشونت‌بار نیست و ساختار کشمکش تغییر کرده است» (میال[5] و همکاران،25:2005). این اصطلاح هم به فرایند رسیدن به این تغییرات اشاره می‌کند و هم به مراحل تکمیل‌شدن فرایند حل اختلاف. براین‌اساس در این رشته مدل‌های متنوعی برای شناخت علل وقوع کشمکش، طراحی و ارزیابی راهبردهای به‌کار‌رفته و امکان‌پذیر حل اختلاف عرضه می‌شود. در ادبیات موجود حوزه کشمکش از مفاهیم گوناگونی همچون دگرگون‌سازی کشمکش، تنظیم کشمکش و مدیریت کشمکش برای چگونگی برخورد با کشمکش استفاده شده است. در این رساله به پیروی از نقطه نظر نویسندگان کتاب حل اختلاف معاصر از اصطلاح حل اختلاف بهره برده می‌شود. از نظر ایشان حل اختلاف چنان منسجم و فراگیر است که به‌نوعی تمام ظرایف این اصطلاحات را دربرمی‌گیرد. همچنین در تاریخچه‌ی این رشته، عمدتا تحلیل‌گران از اصطلاح حل اختلاف بهره برده‌اند (رامسبوتام و همکاران[9]، 2011).

 

در این رساله با اتکاء به مدل حل اختلاف منافع/حقوق/ قدرت(فورلانگ،2005) فرایندهای متفاوتی که احزاب برای برخورد با کشمکش به کار برده‌اند، به‌عنوان پیامد[11] درنظرگرفته شده است. همچنین، براساس راهبرد جامعه‌شناسی تاریخی تحلیلی سعی می‌شود، علل کافی و لازم منجر به اتخاذ فرایندهای خاصی از حل اختلاف در کشمکش‌های بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی مشخص شود. این شرایط علی بدون تعهد به رویکرد نظری خاصی از نظریات گوناگون و براساس طرح نظری دوسطحی گزینش می‌شود. بدین ترتیب، در سطح اول از مدل پویایی اعتماد شرط علی استفاده می‌شود، در سطح دوم نیز چندین شرط علی براساس مدل‌ مثلث رضایت‌مندی حل اختلاف، تحلیل خصلت اعتماد اندروسایر[12]، به همراه بخشی از مدل پویای اعتماد و همچنین موانع توسعه سیاسی در ایران از دیدگاه حسین بشیریه و نظریه «راهبرد و سیاست سرزمینی جامعه ایران» پرویز پیران، برساخته می‌شود.

 

بدین ترتیب این رساله، به منظور آزمون و واکاوی پیچیدگی علی پیامد موردنظر بنا به یک طرح نظری دوسطحی از روش‌شناسی تنوع‌محور[13] و روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی[14]چارلز راگین[15] و نرم‌افزارfsQCA[16] بهره می‌برد. این روش به دلایل متعددی انتخاب شده است. از سویی گورتز و ماهونی[17](2005) تأکید می‌کنند که روش تحلیل فازی راگین ظرفیت آزمون نظریات دو سطحی را فراهم ساخته است. ازسوی دیگر، راگین مدعی است که این یک روش میانی است که از محدودیت‌های پژوهش کمی وکیفی فراتر می‌رود. مفاهیم را در همان شاکله‌ی مبتنی‌بر نظریه مجموعه[18] درجه‌بندی و آزمون می‌کند. در‌نهایت، مسیرهای متعدد و چندگانه‌‌ای را مشخص می‌کند که در قالب ترکیبات علل کافی به پیامد موردنظر منجر می‌شود (راگین،1987،2000،2008). نهایتا منطق فازی حاکم بر fsQCA به‌خوبی می‌تواند زمینه‌ای برای خوانش تاریخی فارغ از سوگیری و برچسب‌زنی دوشقی را فراهم کند.

 

پرداختن به پیچیدگی‌های علی شیوه‌های حل اختلاف تمام احزاب در ایران جهت آسیب‌شناسی تحزب در ایران مستلزم دسترسی به داده‌های معتبر عظیمی است که فراتر از ظرفیت یک رساله‌ی کارشناسی ارشد است. از این رو صرفا کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرد. درواقع، در این رساله اساسا بواسطه‌ی محدودیت زمانی قلمروی پژوهش محدود به دوره دوم قانون‌گذاری شده است. بدین ترتیب تنوع محدودی بین شرایط و نظام‌های موارد وجود دارد که تعمیم نتایج را محدود ساخته است.

 

1-2-طرح مسئله

 

«مجلس دوم شورای ملی در آبان 1288 در میان تحسین وسیع عامه گشایش یافت» (آبراهامیان، 1378: 92). ‌در این دوره، فعالان سیاسی و روشنفکران بعد از تجربه تلخ استبداد محمد علی شاه و مشاهده سیستم‌های حزبی اروپا به این نتیجه رسیدند که برای محافظت از آزادی، انقلاب، مجلس و مشروطیت باید تشکیلات منظم حزبی داشته باشند (نوذری،1380). این نتیجه‌گیری در عمل کاملا محقق نشد و از همان آغاز احزاب عمده مجلس دوم، ‌دموکرات و اجتماعیون-‌اعتدالیون دچار کشمکش شدند و از روش‌هایی غیردموکراتیک برای حل اختلاف خود استفاده کردند. چنان‌که اعتدالیون متوسل به اخذ تکفیرنامه از مرجع تشیع نجف برای اخراج رییس فرقه دموکرات از مجلس شدند. از سویی دیگر، میرزاحسن‌خان امین‌الملک که از عاملان موثر اعتدالی بود، به دست مجاهدین حیدرخانی در خانه‌اش کشته شد (اتحادیه(الف)،1361).

 

نخستین تجربه‌ی تحزب به‌عنوان عنصری مدرن در جامعه سنتی زمان قاجار رخ می‌دهد که از کشمکش بین دو حزب به ستیزهای گسترده اجتماعی منتهی می‌شود. پیچیدگی شرایط حاصل از تعامل عناصر مدرن و سنتی و همچنین شرایط خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی ایران آن زمان به گونه‌ی قابل توجهی در راه‌های حل اختلافی که از سوی هریک اتخاذ شده؛ به‌خوبی نمود یافته است.

 

در رساله‌ی حاضر اصطلاح فرایند حل اختلاف به شیوه‌ی ارزیابی طرفین از اختلاف و چگونگی واکنش به آن اطلاق شده است. از این رو، درمطالعه‌ی کشمکش‌های گوناگون بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون‌اعتدالیون، در ابتدا این سؤال پیش می‌آید که در اولین تجربه تحزب در ایران، احزاب و اعضای آنها در برخورد با موارد کشمکش‌ چه نوع ارزیابی و تصوری داشته‌اند؟ و هر یک از چه شیوه‌ها و فرایندهایی برای حل اختلاف میان خود استفاده می‌کردند؟ سپس، بر بنیان رویکردی کل‌نگر این مساله، پرسش‌برانگیز می‌شود که از ابعاد و سطوح

پروژه دانشگاهی

 گوناگون، چه علل کافی و لازمی منجر به اتخاذ فرایندها و شیوه‌های خاص حل اختلاف از سوی این حزب شده است؟

 

 1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

در جوامع و نظام‌های سیاسی کنونی تقریبا هم‌اندیشی کاملی نسبت‌به ضرورت تحزب وجود دارد و از احزاب به‌عنوان چرخ‌دنده ماشین دموکراسی، نماد سیاست مدرن، حلقه مفقوده و واسطه‌ی بین مردم و کارگزاران و تصمیم‌گیران سیاسی یاد می‌شود. حزب در‌حقیقت گردهمایی پایدار گروهی از مردم است که از عقاید مشترک و تشکیلات منظم برخوردارند و با پشتیبانی مردم برای کسب قدرت سیاسی از راه‌های قانونی مبارزه می‌کنند (اخوان کاظمی، 1386: 8). با وجود این اهمیت اساسی، احزاب در پیشبرد دموکراسی، فضای سیاسی- اجتماعی ایران عمدتا با ناکارآمدی و ستیز و صف‌آرایی کینه‌توزانه‌ی احزاب روبرو بوده اند. پدیده‌ای که از روزگار ابتدایی شکل‌گیری احزاب در مجلس دوم شورای ملی به شکلی برجسته خود را نمایان ساخته است. این ستیز و کشمکش، عمده اندیشمندان را به مذمت و نقدهای کلی رهنمون کرده است. این امر، ریشه در سه نکته دارد:

 

الف) عدم‌دسترسی پژوهشگران به عمده‌ی داده‌های لازم و جاری درمورد احزاب که هنوز جزو داده‌های محرمانه و طبقه بندی‌شده محسوب می‌شوند،

 

ب) عدم‌توجه پژوهشگران به حوزه‌های تخصصی خاص همچون رشته حل اختلاف جهت تحلیل و آسیب‌شناسی شرایط و پدیده‌های اجتماعی و سیاسی،

 

پ) عدم کاربرد و شاید کاربرد محدود روش‌های نوین علوم اجتماعی که امکان بررسی پیچیدگی علی پدیده‌های تاریخی و اجتماعی را در ابعاد و سطوح گوناگون فراهم می‌کنند.

 

از این رو، در رساله‌ی حاضر دو مانع آخر بر‌اساس با کاربرد مدل‌های حل اختلاف و روش‌شناسی پیچیده تنوع‌محور دو مانع آخر مرتفع شده است. همچنین، با‌توجه به مانع نخست، احزاب دوران مشروطه بواسطه‌ی شفافیت و حجم بیشتر داده‌های روزگار پیشین انتخاب شده است. هر‌چند با توجه به اشتراکاتی که در پدیده‌های اجتماعی در طول تاریخ دیده می‌شود؛ اسناد و داده‌های تاریخی ظرفیت لازم را جهت فهم سازمان‌یافته و نسبتا عمیق پدیده‌های اجتماعی دارند. ازهمین ‌رو نیز حوزه‌ی جامعه‌شناسی تاریخی مورد‌توجه فراوانی قرار می‌گیرد. البته، تحقیقات تاریخی و جامعه‌شناسی تاریخی ایران عمدتا به واسطه‌ی محدودیت روش‌های تحلیلی و اتکاء شدید آن‌ها به ذهن محقق، صرفا به مفاهیم و شرایط، سطوح و ابعاد محدودی پرداخته‌اند. در حالی‌که روش‌های نسبتا نوینی همچون تحلیل تطبیقی کیفی فازی ظرفیت بررسی ابعاد و سطوح گوناگون پیچیدگی علی پدیده‌های اجتماعی و تاریخی را فراهم می‌کنند. ازاین رو، در پژوهش حاضر، به‌عنوان اثری در چهارچوب راهبرد جامعه‌شناسی تاریخی تحلیلی براساس روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی  و نرم‌افزار fsQCA سعی می‌شود پیچیدگی علی اتخاذ شیوه‌های حل اختلاف دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون مطالعه و تبیین شود. همچنین به منظور شناخت پیامد و شرایط علی در سطوح و ابعاد گوناگون از نظریات مختلف جامعه‌شناسی تاریخی و سیاسی و مدل‌های حل اختلاف استفاده می‌شود.

 

از سوی دیگر، به‌لحاظ حوزه‌ی تاریخ، بررسی احزاب در مجلس دوم شورای ملی به دلایل زیر اهمیت و ضرورت قابل توجهی دارد:

 

    • بیشتر تحقیقات و کتب موجود در‌مورد مشروطه به دوره‌ی اول انقلاب مشروطه پرداخته‌اند.

 

    • «احزاب سیاسی به طور کلی منفور بوده‌اند، زیرا آن‌ها را باعث ایجاد جدایی و شکاف در جامعه می‌دانستند. همچنین از آن رو که تعداد اعضای هر کدام چندان چشم‌گیر نبود، به نظر بی‌اهمیت جلوه می‌کردند» (اتحادیه(الف)، 1361: 11). در حالی‌که رساله‌ی حاضر با علم به جایگاه تحزب و حل اختلاف نهادمند در مقام لوازم بلافصل توسعه‌ی سیاسی به بررسی این احزاب و شیوه‌های واکنش آنان به کشمکش می‌پردازد. در‌حقیقت، هر‌چند که واکنش‌ها تنش‌زا بودند؛ شناخت و مطالعه‌ی علی و دقیق آن‌ها می‌تواند فهم دانشمندان تاریخ، علوم اجتماعی و سیاسی را از شرایط مناسب و موانع توسعه ایران روشن‌تر سازد.

 

  • «انقلاب مشروطه تا امروز به‌صورت رویدادی ایده‌ال باقی مانده است، و افرادی که با آن مربوط بودند قهرمان یا خائن جلوه کرده‌اند و قضاوتی بی‌طرفانه هنوز در این موارد کمتر صورت گرفته است» (همان:11). رویکرد فازی غالب بر‌این رساله اساسا تصورات دو شقی در خوانش تاریخ را رد می‌کند. بر‌این‌اساس پدیده‌ها و اشخاص را نمی‌توان در قالب 0 و 1 ارزیابی کرد؛ به‌سادگی نمی‌توان افراد را کاملا‌خائن یا کاملا ‌قهرمان و وطن‌پرست نامید. بنابراین، در‌این پژوهش سعی می‌شود؛ با اتکاء به منطق فازی قضاوت بی‌طرفانه و پرهیز‌از برچسب‌زنی معمول تسهیل گردد.

در مجموع، با توجه به محدودیت‌های دسترسی به داده، محدودیت‌های رساله‌ی کارشناسی ارشد و اهمیت مطالعه‌ی علمی تجربه تحزب و حل اختلاف در مجلس دوم شورای ملی صرفا کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون انتخاب شد. در‌واقع، به منظور انجام مطالعه‌ای جزیی، دقیق و سازمان یافته قلمروی پژوهش به مجلس دوم محدود شدکه این امر تنوع موارد را کاهش داد و تعمیم نتایج را محدود ساخت.

 

1-4- پرسش‌های تحقیق

 

در این پژوهش بر آن هستیم که با توسل به روش تحلیل تطبیقی کیفی فازی در مطالعه‌ی موارد کشمکش بین دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم شورای ملی به این پرسش‌‌ها پاسخ دهیم:

 

    • چه شرایط یا ترکیبی از شرایط، علل کافی منجر به اتخاذ فرایندهای خاصی از حل اختلاف در کشمکش‌های بین این دو حزب بودند؟

 

    • کدام یک از شرایط کافی یا ترکیبی از شرایط کافی، به ترتیب از اهمیت بیشتری برخوردار بودند؟

 

  • چه شرایط یا ترکیبی از شرایط، علل لازم منجر به اتخاذ فرایندهای خاصی از حل اختلاف در کشمکش‌های بین این دو حزب بودند؟

در این راستا پرسش‌های دیگر عبارتند از:

 

    • به‌عنوان پیامد، احزاب در واکنش به موارد کشمکش چه نوع فرایند حل اختلافی را در پیش می‌گرفتند؟

 

    • به‌عنوان سطح اول شرایط علی، در بازشناخت کشمکش، اعضای احزاب چه تصور و ارزیابی از علت کشمکش داشتند؟ به بیان دقیق‌تر، آنان چه نوع اسنادی به علت کشمکش و طرف مقابل خود می‌دادند؟ چه نوع اعتمادی نسبت به طرف مقابل داشتند؟

 

  • به‌عنوان سطح دوم شرایط علی، چه شرایط علی فردی و ساختاری منجر به این نو بازشناخت و اسناد می‌شد؟
 
مداحی های محرم