در اواخر دهه هشتاد میلادی تقریباً یک مجموعه کاملی از دانش برای سیستمهای خطی به وجود آمده بود (که شامل تکنیکهای بسیار قوی از تحلیل کنترل نیز میشد). تلاش برای استفاده از پیشرفتهای تئوری سیستمهای خطی در سیستمهای غیرخطی بسیاری از محققان را به حرکت واداشت. پیشرفتهایی در این مورد در سیستمهای غیرخطی در موارد مفهومی و مهم، از قبیل کنترلپذیری، رؤیتپذیری و تحققپذیری با موفقیت به حد کمال رسیدند. با وجود پیشرفتهای عمده تا به امروز، تکنیکهای جامع برای پایدارسازی سیستمهای غیرخطی فقط برای کلاسهای مشخصی به وجود آمده است، که این به خاطر پیچیدگی بسیار زیاد رفتار سیستمهای دارای دینامیک غیرخطی میباشد، که مانع از ایجاد یک تئوری یکپارچه میگردد. از طرف دیگر، پیشرفتهای تکنولوژیکی جدید، یک سری مسألههای مهندسی را ایجاد کرده بود که اثرات غیرخطی مشخصی را باید به حساب میآورد، که متاسفانه تئوری پیشرفته نتوانست با آنها به صورت موفقیتآمیز برخورد نماید، زیرا ساختارهای قابل قبولی که با بصورت تحلیلی بدست آمدهاند، لزوماً با محدودیتهای فیزیکی منطبق نیستند (اورتگا، 1998).
موتورهای القایی به دلیل قابلیت اطمینان، استحکام و قیمت کم، امروزه یکی از مهمترین محرکه های سیستمهای صنعتی محسوب میشوند. با این وجود، مبحث کنترل این موتورها به دلیل وجود دینامیکهای تزویج شده چند ورودی چند خروجی با پیچیدگیهای خاصی همراه است. با پیشنهاد روش کنترل برداری در اواخر دهه هفتاد امکان کنترل مستقل گشتاور و شار مغناطیسی برای این موتور فراهم آمد. این روش در شرایط گذرای شار، توانایی کنترل مستقل شار و گشتاور را ندارد. از طرف دیگر تخمین شار روتور ارتباط زیادی به مقدار واقعی مقاومت روتور دارد و مقاومت روتور به دلیل اثرات پوستی و تغییرات حرارتی موتور، مقدار ثابتی نیست. علاوه بر مسئله تاثیر نامعینی های پارامتری برعملکرد موتور، این روش نیاز به انتقال دستگاههای مختصات و نیز رگولاتورهای اضافی برای کنترل جریان موتور نیز دارد.
كنترل موتور القایی به علت استفاده بسیار زیاد آن در صنعت سالهاست مورد بحث و بررسی میباشد. پیدا كردن راهی برای كنترل سرعت، گشتاور و شار این دسته از موتورها، كه هم از لحاظ دقت و پایداری و هم از لحاظ هزینة تمام شده بهتر از گزینههای دیگر باشند، همیشه به عنوان یكی از دغدغههای محققان مطرح بوده است. هدف اصلی از انتخاب یك روش كنترلی برای كنترل موتورالقایی این است كه بهترین مشخصات ممكن برای درایو
انتخاب گردد. به علاوه مهمتر از آن اینكه ایجاد و اجرای آن روش كنترلی ساده باشد. مثلاً الگوریتم ساده، تنظیم ساده و توانایی ایجاد كنترلكننده سادهتر كه منجر به كنترلكننده ارزانتری خواهد شد.
روش پسیویتی1 به عنوان یك روش كنترلی به علت ماهیت كلینگر آن و نگرش فیزیكی آن به كل سیستم و مبادلات انرژی بین كل سیستم و محیط پیرامون آن در بسیاری از كاربردهای مهندسی بكارگرفته شده است. این روش كه به عنوان یكی از روشهای مهم در بین روشهای دیگر كنترل موتور القایی در سالهای اخیر مطرح شده است و از لحاظ تئوری با روشهای دیگر بسیار متفاوت میباشد، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
اولین مبحث در روش پسیویتی مبحث سیستمهای اولر-لاگرانژ2 میباشد، كه تعریف آن برای سیستمها و محدودهای كه این سیستمها را در بر میگیرد، مورد بررسی قرار میگیرد. دومین شاخهی بررسی شده مفهوم بنیادی پسیویتی میباشد. خاصیت مهم روش طراحی کنترلكننده پیشنهادی این است که بر مبنای خاصیت ورودی–خروجی پسیویتی میباشد. بنابراین به طور معمول نیازی به اندازهگیری تمام حالات برای رسیدن به عوامل کنترلی ندارد. این روش از بررسی ویژگیهای فیزیکی مانند حفظ انرژی3 و عدم فعالیت (پسیویتی) نتیجه میشود. این روش باید با روش خطیسازی فیدبک4 مقایسه شود، که از محاسبات ریاضی محض نتیجه میشود. به زبان ساده، در طراحی بر اساس PBC ( Passivity Based Control ) هدف در شکلدهی انرژی5 سیستم در مسیری است که ما را به تعقیب خروجی مجانبی مطلوب برساند. هدف اصلی برای کنترل سیستم رسیدن به دینامیکهای مطلوب بدون حذف دینامیکهای سیستم حلقهبستهی غیرخطی و یا برخورد با تکینیهای کنترلكننده میباشد. مدلی كه از آن استفاده شده است، مدل فیزیكی موتور القایی میباشد كه در كنترل غیرخطی به عنوان روشی كه بسیاری از مشكلات روشهای كنترلی دیگر را ندارد مطرح است. ( Ortega, Loria, Nicklasson, Sira-Ramirez,1998 )
با توجه به اینكه در كشور ما تحقیق و پیادهسازی این روش در كاربردهای مهندسی مورد توجه قرار نگرفته است بر آن شدیم تا در این پایاننامه یك روش بهبود یافته از آن را در كنترل موتور القایی طراحی نموده و نتایج شبیهسازی و مزایا و معایب این روش را در این مورد خاص بیان نماییم. امید است محققان عزیز كشورمان با تحقیق بر روی كاربردهای بسیار این روش نسبتاً جدید، در راستای پیشرفت هر چه بیشتر میهن اسلامیمان گامهای بلندی بردارند.
در این پایاننامه ابتدا در فصل 1 به بیان خلاصهای از پیشینه پژوهش میپردازیم. در ادامه در فصل 2 به معرفی چند انواع روشهای كنترل موتور القایی میپردازیم. در فصل 3 تعریف پسیویتی و معادلات حركت اولر-لاگرانژ خواهد آمد. سپس اثبات پسیو بودن این سیستمها و معادلات فیزیكی و انرژی كل سیستم مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل 4 اثبات اولر-لاگرانژ و پسیویتی موتور القایی مورد بحث قرار میگیرد و سپس مدل مناسب برای موتور القایی تعریف شده و كنترلكننده مبتنی بر پسیویتی برای رهگیری گشتاور- سرعت ارائه شده توسط اورتگا [3]، با جزئیات آن معرفی و سپس كنترلكنندة پیشنهادی طراحی و تشریح میشود. در نهایت در فصل 5 نتایج شبیهسازی این كنترلكننده با كنترلكننده ارائه شده توسط اورتگا مقایسه میشود.
و اساس مطالعات سیاسی دولت، حکومت و جامعه که روابط و مناسبات این اجزا پیش زمینه و سرآغاز مطالعات رشته های سیاسی و بین الملل را تشکیل میدهد و بدون شناخت ملت و عناصر ملت سازی، مطالعه در زمینه علوم فوق کاری بیهوده و بدون محتوی خواهد بود، زیرا ملت به عنوان موضوع کلان و پیچیده اسکلت بندی مطالعات سیاسی و بین الملل را تشکیل می دهد.
واقعیت پدیده ملت سازی و گونه های مختلف سیاست های ملت سازی قدمتی تاریخی دارد اما نظریه پردازی پیرامون آن با پیدایش دولت – ملت های مدرن اروپایی و شیوع نظریه های نوسازی و توسعه مقارن شده است. در همین راستا صاحب نظران مختلف درباره مؤلفه ها و عناصر ملت، شیوه های شکل گیری ناسیونالیسم و ملی گرایی در میان ملت ها و نسبت ملت به عنوان کل با هویت های خرده مثل گروه های قومی، نژادی، زبانی و مذهبی و نسبت سیاست ملت سازی با دموکراسی، آزادی، خشونت یا همزیستی سیاسی و الگوهای متفاوت ملت سازی در ملت های نوپا و تاریخی نظریه های متعددی را مطرح نموده اند.
کشور ایران به عنوان یکی از تمدنهای کهن در طول تاریخ فراز و فرودهایی داشته و حوادث گوناگونی را پشت سرگذاشته است ولی ملت ایران توانسته ماندگاری خود را با وجود تحولات بزرگ در تمام عصرها و دورهها حفظ نماید. بنابراین شناخت الگوها و گونه های ملت سازی در ایران و خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
لذا با توجه به این توضیحات و همچنین به دلیل اهمیت موضوع ونبود کارهای تحقیقی پیرامون ملت سازی در ایران، خصوصاً در مطالعات موردی پیرامون جمهوری اسلامی، دراین پژوهش سعی گردیده است تا الگوهای ملت سازی اتخاذ شده از سوی دولتهای بعد از انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار گیرد ونقش آن در روند توسعه و تعالی ایران در طی دوره های مختلف علی الخصوص در دوران سازندگی و اصلاحات مورد کاوش و بررسی قرار گیرد.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
تحقیق
هایک و رالز دو تن از فیلسوفان سیاسی غرب در قرن بیستم هستند و شناخت و درک صحیح مبانی فکری آنان دارای اهمیت می باشد. آزادی از جمله مفاهیم بنیادینی است که آن دو اندیشمند پیرامون آن نظراتی ارائه نمود ه اند، لذا شناخت این مفهوم به صورت تطبیقی در آراء هایک و رالز حائز اهمیت است.
آزادی طبق نظر برخی ازواژه اوستایی آزاته و یا واژه پهلوی آزاتیه گرفته شده است. قدیمی ترین تعابیر در مورد آزادی در آثار اندیشمندان یونان باستان آمده است. ماده 4 اعلامیه حقوق بشرو شهروند که در سال 1789 به دنبال انقلاب کبیربه وسیله مجلس موسسان فرانسه به تصویب رسید آزادی را چنین تعریف کرده است: آزادی عبارت است ازاختیارانجام هرآنچه به شخص دیگر آسیب نرساند. از این رو بهره گیری هر فرد از حقوق طبیعی خویش هیچ محدودیتی ندارد مگر حدودی که بهره مندی دیگر اعضای جامعه از همان حقوق را تضمین می کند، تعیین این حدود تنها برعهده قانون است(سن، 25:1389). آزادی برای حفظ سلامت جامعه و جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت و موقعیت ضروری می باشد.
دو موضوع مهم و اساسی زندگی هایک نخست آزادی و دوم نظم است و به عقیده وی آزادی مهمترین دستاورد تمدن مدرن و در عین حال شرط لازم برای دوام و بقای آن است. منظور وی از آزادی عمدتا آزادی سیاسی و مدنی فردی (محدود کردن قدرت دولت توسط قانون) است
و معتقد است حکومت قانون اندیشه مرکزی آزادی سیاسی را تشکیل می دهد ودرمقابل رالز برای نهادینهشدن دموکراسی و آزادی، تحقق برابری « عدالت اجتماعی» را یک اصل میداند و می گوید حکومت قانون پیوند نزدیکی با آزادی دارد، بنابر آنچه گفته شد تطبیق مفهوم آزادی در اندیشه هایک و رالز مسئله این پژوهش است.
محوراصلی اندیشه هایک برمحورارزشهای لیبرالیسم راستین و آزادی های فردی تضمین شده و موکد در آن شکل گرفته است. آزادی فردی در مفهومی که هایک ازآن دارد زاییده و مخلوق قانون است و بیرون از جامعه مدنی نمی تواند وجود داشته باشد و حکومت قانون اگر درست فهمیده و به صورتی منسجم به اجرا گذاشته شود بایستی لزوما حافظ آزادی فردی باشد، درمقابل جان رالز درصدد آشتی میان عدالت اجتماعی و آزادی فردی می باشد، از دید اواصل اول عدالت از آزادی برابروفرصت های برابردفاع میکند، به عبارت دیگر در اصل اول که اصل بیشترین آزادی برابر خوانده می شود حقوق سیاسی و مدنی هر کس با دیگران برابر است. آزادی های اساسی را تنها میتوان به خاطر خود آزادی محدود کرد.
هایک آزادی فردی را درساخت مناسبات اقتصادی جامعه مهمتر و کارسازترازعدالت اقتصادی در زمینه توزیع درآمد می داند و پیشنهاد قطعی رالز این است که در صورت وجود تضاد بین آزادی و نیازهای اقتصادی، آزادی باید حق تقدم بی چون و چرا داشته باشد. محوراندیشه سیاسی هایک مفهوم آزادی است و به نظر وی آزادی صرفا ارزش نیست بلکه منبع و شرط اخلاقی ترین ارزش هاست. ارزش آزادی در امورپیش بینی نا پذیری است که از تحقق آن ناشی می شود. آن آزادی که پیشاپیش آثار مثبتش معلوم باشد آزادی نیست. او هوادار مفهوم منفی آزادی است، آزادی بدین معنا فقدان و نفی شرایط نا مطلوب است. وی معتقد است که آزادی وسیله ای برای رسیدن به یک هدف عالی سیاسی نیست، بلکه خود همان هدف عالی سیاسی است. در مقابل ازجمله مشهورترین تئوریها پیرامون عدالت و آزادی در غرب جدید تئوری عدالت جان رالز میباشد که کالبد اصلی آن را مفهوم آزادی تشکیل میدهد، بطوری که اگر دکترین آزادی را از تئوری عدالت او جدا کنیم آنچه بر جا میماند مدّلل و قابل دفاع نخواهد بود. وی معتقد است همیشه می توان آزادی را با استناد به اقلام سه گانه توضیح داد: کارگزاران آزاد، حدود یا قیودی که آنها از آن حدود و قیود آزاد و رها هستند و آنچه آنها آزادند انجام دهند یا ندهند. وی می گوید مهم است که بدانیم آزادی های اساسی باید به مثابه یک کل یا یک نظام ارزیابی شوند، یعنی ارزش یکی از آزادی ها به طورمعمول به مشخص کردن آزادی های دیگر بستگی دارد و این همبستگی باید عموماً در تدوین چا رچوب یک قانون اساسی و قانونگذاری مطمح نظر قرار گیرد، روشن است که هر گاه آزادی ها بدون محدودیت باشند با یکدیگر تصادم میکنند.
با توجه باینکه مفهوم آزادی علیرغم گذشت سالیان زیاد از بررسی و کنکاش بشرهیچگاه از صدرموضوعات مجادله ای چه درفضای کاملاً آکادمیک و چه درفضای کاملاً عمل گرا خارج نشده و اهمیت یگانه خود را حفظ کرده وتعابیر و تفاسیر مختلفی از ان ارائه گردیده و یكی از مناقشهانگیزترین بحث های روزگار ما و یک نیازحیاتی و فراتر از آن یک حق بزرگ است، بدین جهت شناخت این مفهوم به صورت تطبیقی در آرائ این دو اندیشمند حائز اهمیت است. حال باید دید که آیا میتوان وجوه اشتراک و افتراق را پیرامون مساله آزادی در نظریات این دو اندیشمند یافت و از آن به عنوان ابزاری برای درک بهتر از مفهوم آزادی و باز کردن افق های تازه ای در آزادی استفاده کرد یا خیر.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
عصر مشروطه به عنوان اوّلین گام و خیز جامعهی ایرانی بر اساس اندیشههای نوین جریان روشنفکری یکی از برجستهترین ادوار طنز در ایران از ابتدای پیدایش تا کنون به حساب میآید بنابراین شناخت دقیق ادبیّات طنز این دورهی و تحلیل گفتمان حاکم بر آن ضرورت تام دارد و این امر از آنجا ناشی میشود که حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانِ کنونی ما همچنان دستخوش اهداف و تلاشهای جریان روشنفکری است و تحلیل دقیق اوضاع کنونی ما و حرکت به سوی آینده، جز با شناخت عناصر ماهوی و گفتمانی عصر مشروطه امکانپذیر نخواهدبود. بنابراین میتوان گفت که بررسی اشعار و طنز این دوره میتواند راهگشایی برای شناختی دقیق از ابتدای تحولات یک قرن اخیر در ایران باشد.
بررسی و تحلیل گفتمان سوژهها و مفاهیم اساسی طنز در شعر مشروطه، به دلیل اهمیّت تأثیرگذاری این سرودها بر تاریخ سیاسی و
اجتماعی کشور است. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل اصلیترین مفاهیم و سوژههایی است که در شعر طنز مشروطه وجود دارد و همچنین تأثیر آن بر فضای سیاسی اجتماعی ایران. در این پژوهش از روش تحلیل گفتمان استفاده شده است و از بررسی مفاهیم حاکم بر گفتمان شعر مشروطه این نتیجه گرفته میشود که میان گفتمانهای استبدادی و آزادی، مساوات و فاصلهی طبقاتی، زن متجدّد و زن سنّتی، میهنپرستی و نفوذ استعمار، عقلگرایی و خرافه، تغییری اساسی دیده میشود و همین اختلاف نظرها، موجب پویایی و حرکت طنز در عصر مشروطه میگردد. در نهایت مشخّص میگردد که مفاهیمی چون تجدّد، عقلگرایی، میهنپرستی، مساوات، مشروطیّت، قانونگرایی و … از جمله مهمترین مضامینی است که شاعران طنزپرداز عصر مشروطه، در شعر خود بدان پرداختهاند.
واژگان کلیدی: شعر، طنز، مشروطیت، آزادی و قانون گرایی.
مقدّمه
بررسی و تحلیل گفتمان سوژهها و مفاهیم اساسی طنز در شعر مشروطه، از جوانب متعدّدی دارای اهمیّت است. شعر مشروطه تجلّی ذهنیّتها، باورها، ارزشها و آرمانهای نخبگان جامعهی ایرانی برای تحوّل و عبور از کاستیها و مشکلاتی است که ایرانِ عصر قاجار با آن روبهرو بودهاست.
در قرن نوزدهم میلادی که تمدّن ایرانی – اسلامی به مرحلهای از انحطاط در ساحات مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میرسد و جامعه در زیر سایهی سنگین بیتدبیریها و خودپرستیهایِ حُکّام مستبد، در فلاکت و ناامنی دستوپا میزند، چراهای متعدّدی در ذهن اندیشمندان ایرانی درخصوص عقبماندگیها و کاستیها شکل میگیرد. نیمنگاهی به گذشتهی باشکوه ایران باستان، شکوفایی تمدّن ایرانی در قرن چهارم و پنجم هجری، پس از ورود اسلام به ایران و دوران صفویه، نخبگان جامعهی ایرانی را با توجّه به چیرگی قدرت صنعتی اروپایِ مُدرن پس از انقلاب صنعتی که ایرانیها طعم تلخ آن را اوّلین بار در شکست از روسها چشیده بودند، بر ضرورتِ گذار از وضعیّت آن روز متوافق کرد.
نهضت مشروطیّت محصول تحوّلخواهی ایرانیان در سال 1285 هجری شمسی بود. در این وضع نابسامان، ادبیّات همچون همیشه، نقش پُررونقی را در حرکت جامعهی ایرانی از وضعیّت موجود به نقطهی مطلوب بازی میکند و بسیاری از منوّرالفکرها برای ترویج عقاید و اندیشههای خود و انتقاد از ساختارهای فرهنگی و سیاسی حاکم، رو به ادبیّات میآورند و با تکیه بر زبان سادهی ادبیّات و نزدیک به تودههای مردم، سعیِ وافری را برای پیشبرد اهداف مشروطه انجام میدهند. شناخت ادبیّات این دوران و بهخصوص شعر آن، ارتباط وثیقی با شناخت و درک فضای سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه دارد. در میان سبکهای ادبی شعری نیز، طنز به دلیل جذّابیت و همچنین ساختار منتقدانهی آن، یکی از اصلیترین اهرمهای جریان روشنفکری در کمک به اهداف نهضت مشروطه به حساب میآید تا با بهرهگیری از ظرافتهای آن، یکی پس از دیگری سنگرهای پیش رو را فتح کنند و جامعه را از وضع نابسامان و رخوتبار دورهی قاجار عبور دهند.
در شعر طنز مشروطه، دگرشناسی اوج میگیرد و مفاهیم اساسی همچون قانونمداری، آزادی، وطنپرستی، خرافهزدایی از جامعه، حقوق مردم، تجدّد و… به حدّ اعلای خود میرسد. بسیاری از شعرا و طنزپزدازان مطرح در این مقطع، در مطبوعات مشغول به فعّالیّت میشوند و در یک تعریف جامع، ادبیّات همچون خنجری برّنده در عمق جان جامعه فرو میرود تا به زعم خود، کاستیها را جبران کند؛ به سستیها پایان دهد و انحطاط را به ترقّی و پیشرفت مبدّل سازد.
نگارنده با بضاعت اندک خویش در این تحقیق، تلاش دارد تا نمایی کلّی از گفتمان حاکم بر شعر طنز مشروطه و تأثیرات متقابل آن بر گفتمان عمومی جامعه در عصر مشروطه، ارایه دهد و ارتباط میان شعر طنز و تحوّلات سیاسی و اجتماعی آن دوران را واکاوی کند.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
پیش از آنكه سرزمینهای ایران در قفقاز در اوایل قرن نوزدهم به روسیه تزاری تسلیم شود، ارمنستان، گرجستان و آنچه امروزه جمهوری آذربایجان خوانده می شود بخشی ازامپراطوری ایران بودند. اما تاریخ به تنهایی نمیتواند روابط امروز تهران با این كشورها را توضیح دهد. در این مورد ملاحظات دیگر، مانند موقعیت اقتصادی، جغرافیایی و سیاسی این كشورها را نیز باید در نظر گرفت. ایران یكی از اولین كشورهایی بود كه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، كشورهای نواستقلال قفقاز و آسیای مركزی را به رسمیت شناخت. در برخی از این كشورها مانند جمهوری آذربایجان، نگاه بدبینانهای نسبت به ایران وجود داشته است .هرچند بدبینی اولیه بیشتر از میان رفته و فهم واقع بینانه تری از منافع و سیاستهای ایران درمنطقه جایگزین آن شده است، اما روابط ایران با بیشتر این كشورها همچنان با حد مطلوب فاصله دارد. با وجود تاریخ و مذهب مشترک، ایران و جمهوری آذربایجان همسایگانی دور ازهم باقی مانده اند. با این حال، ایران با ارمنستان روابط نزدیک و دوستانهای برقرار كرده است .تنها کمی پس از استقلال ارمنستان، ایران این کشور را به رسمیت شناخت و با ایروان روابط دیپلماتی برقرار كرد. در حقیقت، ارمنستان تنها كشور در میان همسایگان ایران است كه ایران با آن پیوندهایی نزدیک و روابطی بی تنش دارد. ارمنستان با وجود داشتن روابط نزدیک با ایالات متحد آمریكا و كشورهای اروپایی، از رأی دادن علیه ایران در سازمانهای بین المللی خودداری كرده و تحریمهای وضع شده علیه ایران بر سر موضوع هستهای را تأیید نكرده است. روابط نزدیک میان دو كشور ممكن است عجیب به نظر برسد. ایران كشوری وسیع با اکثریتی شیعه و کشوری چند قومی و چند فرهنگی و از جایگاه ویژه ای در ژئوپولتیک جهان برخوردار است. ایران خود را به عنوان دولتی مذهبی معرفی كرده است كه سیاست اعلانیاش براولویت همكاری با كشورهای مسلمان قرار دارد. از زمان تأسیس جمهوری اسلامی در سال1357، تأكید بر اسلام و به ویژه تشیع، امری پایدار در سیاست خارجی ایران بوده است .حال
آن که این روابط سبب بروز مشکلاتی در روابط دیگر کشور کشور منطقه با ایران نیز گشته است. روابط ایران با ارمنستان و روابط جمهوری آذربایجان با کشورهای غربی سبب گشته که دو کشور روابط همگرایانه ای را با هم نداشته باشند و همین امر سبب گردیده که این نوشتار به بررسی روابط دو کشور و عوامل تاثیر گذار با آن بپردازد.
ایران و جمهوری آذربایجان به اقتضای ملاحظات ژئوپلتیکی و به اعتبار اشتراکات تاریخی و فرهنگی در یکصد سال اخیر ارتباطات و مراودات نزدیکی با یکدیگر داشته اند، این ارتباط و تعامل چه در دوران وابستگی سیاسی جمهوری آذربایجان به اتحاد شوروی به عنوان یکی از اجزای جنوبی این کشور و چه در دوران حیات و موجودیت مستقل آن به عنوان یک واحد سیاسی، همواره بخش مهمی از گستره روابط خارجی دو طرف را تشکیل داده است. به همین دلیل بررسی روابط خارجی ایران در سالهای گذشته نسبت به مناطق پیرامونی و همجوار بدون بررسی جامع و کامل روابط این کشور با جمهوری آذربایجان امکان پذیر نخواهد بود. در واقع درک صحیح ملاحظات سیاست خارجی ایران در سالهای گذشته و عوامل تاثیر گذار بر آن در حوزه روابط با مناطق همجوار مستلزم بررسی روابط این کشور با جمهوری آذربایجان است. چرا که این جمهوری یکی از مهم ترین همسایگان شمالی کشور محسوب میشود و در حال حاضر نیز حجم قابل توجهی از ظرفیت سیاست خارجی ایران به این کشور اختصاص یافته است. البته طبیعی است که تا قبل از فروپاشی شوروی محدودیتهای ناشی از عدم استقلال در حوزه سیاست خارجی در جمهوری آذربایجان از یک طرف و تلاش حکومت شوروی در زمینه جدا کردن جمهوری های منطقه آسیای مرکزی از هویت دینی و تاریخی خود مشکلات فراوانی را برای توسعه روابط ایران و جمهوری آذربایجان پدید آورده بود. پس از فروپاشی شوروی و به استقلال رسیدن جمهوری آذربایجان توانایی مناسبی برای بسط روابط دو طرف به وجود آمد. با این حال وجود پاره ای مسائل و ملاحظات سیاسی در کنار نقش منفی و مداخله جویانه کشورهای خارجی به مثابه متغییرهای بازدارنده مانع از توسعه کامل روابط دو کشور تا حد تکمیل نهایی ظرفیت این روابط در سالهای اخیر شده است. دو کشور در زمینههای رژیم حقوقی دریای خزر، مساله ناگرنو قره باغ، مسائل امنیتی منطقه، حضور اسرائیل در منطقه و اتهاماتی که دو طرف در زمینه جاسوسی به یکدیگر وارد می کنند، دچار اختلاف هستند. از سوی پس از فروپاشی شوروی و رقابت به وجود آمده در این منطقه پای بسیاری از قدرتها را در این منطقه باز کرد که به نوعی سبب شکل گیری رقابتی شدید در منطقه گشت. در این میان کشور جمهوری آذربایجان به لحاظ منابع انرژی و همسایگی با روسیه و ایران و دریای خزر از اهمیت بیشتری برخوردار گردید. در این نوشتار سعی می گردد به بررسی قدرتهای حاضر در منطقه و روابط آنها با جمهوری آذربایجان و تاثیر این روابط در روابط ایران و جمهوری آذربایجان پرداخته شود.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است