اخلاق حرفهای مربوط به رفتار، ادب و عمل شخص هنگام انجام كار حرفهای است. این كار میتواند مشاوره، پژوهش، تدریس، نویسندگی یا هر كار دیگری باشد. هر مجموعه سازمانی دارای كدهای عملی و رفتاری با ساختار حرفهای متداول برای اعضای خود است كه باید آنها را رعایت كنند. بهعبارتدیگر اخلاق حرفهای، مجموعهای از اصول و استانداردهای سلوك بشری است كه رفتار افراد و گروهها را تعیین میكند (صحرایی، 1386).
خطرناکترین رویداد انسانی، انحطاط اخلاقی و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است که در این صورت هیچچیز بهسلامت نخواهد ماند و انسانیت انسان فرومیریزد و این امر در امور اداری از جایگاهی خطیر و ویژه برخوردار است؛ زیرا وقتی انسان از محدوده فردی خارج میشود و در پیوند با دیگر انسانها قرار میگیرد و این پیوند صورتی اداری مییابد، اگر اخلاق نیک حاکم بر روابط انسانی نباشد، فاجعه چندین برابر میشود. به همین دلیل است که والاترین ملاک در هر سازمان اداری متخلق بودن به اخلاق انسانی است.
بسیاری از رفتارها و اقدامهای مشاوران و روانشناسان، متأثر از ارزشهای اخلاقی است و ریشه در اخلاق دارد. عدم توجه به اخلاق کار[3] در مشاوران و روانشناسان میتواند معضلاتی بزرگ برای مدارس بهوجود آورد. یکی از مشکلات اساسی، بیتوجهی مشاوران مدارس به اخلاق کار و ضعف در رعایت اصول اخلاقی در برخورد با مراجعان و ذینفعان بیرونی است که این خود میتواند مشکلاتی را برای مدارس ایجاد کند و مشروعیت و اقدامات آنها را زیر سؤال ببرد. اخلاق کار ضعیف، بر نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران مؤثر بوده و میتواند بر عملکرد فردی، گروهی و سازمانی اثر بگذارد (آراسته و همکاران،1390: 32).
امروزه نقش و عملکرد مشاوره در مدارس بسیار اساسی و مهم است. چون دریافتکنندگان اصلی از خدمات مشاوره در مدارس را دانشآموزان تشکیل میدهند، مشاوران مدارس در وهلهی اول باید با قوانین و مقررات و مسائل اخلاقی مطرح در مشاوره آگاهی کافی داشته
باشند و بهطور خاص بتوانند استاندارهای اخلاقی مطرح در رشتهی مشاوره در حیطهی شغلی خود را به کار بگیرند. با توجه به این امر زمانی که مشاوران در مدارس، نقش خود را بهعنوان مشاور، خوب ایفا کنند و اصول اخلاقی مطرح در فنون مشاوره را رعایت نمایند، دانشآموزان اگر با مشکلات خانوادگی یا تحصیلی مواجه شوند، بیشتر ترغیب میشوند تا برای رفع مشکل خود به مشاور مراجعه کنند. همین امر باعث میشود که نوجوانان بتوانند این مرحله را بدون مشکل سپری کنند و به بزرگسال سالم تبدیل شوند و نقش بزرگسالی خود را خوب ایفا نمایند.
بهعبارتدیگر سلامت جامعه بستگی بهسلامت افراد آن دارد. جسم سالم بدون فکر سالم، رفتار صحیح و ارتباط درست، موجب افزایش سلامت جامعه نمیگردد. این موضوع خود، نقش مشاوران و بالتبع رعایت اصول اخلاقی توسط آنها را دوچندان میکند. زمانی که مشاوره در این مرحله از نوجوانی نتواند نقش خود را درست ایفا کند، ممکن است دشواریهایی را برای نوجوان بهوجود آورد و بهداشت روان فرد از مسیر اصلی خود منحرف و به بیراهه کشیده شود. با توجه به بیان این مطالب آیا درحال حاضر، مشاوران در مدارس، نقش خود را درست ایفا میکنند؟ آیا مشاوران توانستهاند با توجه به اصول اخلاق حرفهای گذران این مراحل را برای نوجوان تسهیل کنند؟ اینها پرسشها و مسائلی هستند که نیاز به پژوهش و بررسی دارند.
با توجه به اینکه دوران نوجوانی یکی از دورههای اساسی و سرنوشتساز در زندگی هر فردی است. در این دوران نوجوانان با مسائل و مشکلاتی جدید روبهرو میشوند که از این مشکلات میتوان به بحران هویت[4]، دوره بلوغ جنسی و بروز احساسات و عواطف و تصمیمات زودگذر، رشدنایافتگی عقل و عدم تجربهی نوجوان اشاره کرد. همهی این موارد بهنوبهی خود میتواند جوانان و خانوادههای آنان را با معضلات و مسائلی روبهرو سازد. به همین جهت ضرورت دارد مشاورانی آگاه و متخصص در مدارس وجود داشته باشد تا این دورهی گذر را تسهیل نمایند. این مشاوران بیش از هر چیز باید خود نسبت به وظایف شغلی و حرفهای خودآگاه باشند تا بتوانند امر خطیر مشاوره و راهنمایی را بهخوبی و با شایستگی انجام دهند. حال مسئله این است که مشاوران مدارس تا چه اندازه نسبت به اخلاق حرفهای که لازمهی شغل آنان است، آگاهی دارند؟
درواقع، اخلاق حرفهای در میان مشاوران از جایگاه ویژهای برخوردار است. آنها ممکن است با مشکلات عاطفی، مشکلات خانوادگی و مشکلات تحصیلی سروکار داشته باشند. مسئله اساسی این است که اخلاق حرفهای از دیدگاه مشاوران مدارس چیست؟ چه موضوعاتی در اخلاق حرفهای در بین مشاوران مدارس مهمتر قلمداد میشود؟ مشاوران مدارس در دنیای امروز نقشپررنگتری نسبت به گذشته دارند و به همین علت، اخلاق حرفهای در میان آنها شاید یک مسئلهای باشد که باید بهصورت جدی به آن توجه شود.
به نظر میرسد امروزه بسیاری از مشاوران مدارس را کسانی تشکیل میدهند که هنوز از نقش مشاور و مشاوره آگاهی ندارند. این افراد کسانی هستند که یا در این حوزه تحصیلات کافی نداشتند و از کفایت لازم برخوردار نمیباشند و یا افرادی هستند که کمتر اطلاعات در این زمینهدارند. اگر نگاهی به مراکز دانشگاهی خودمان داشته باشیم متوجه خواهیم شد که با توجه به ظرفیت مدارس، متخصص تحصیلکرده نداریم. علاوه بر این، دانشگاههای کشور ما در این حوزه دانشآموخته تربیت نکردهاند و بسیاری از مشاوران از سایر رشتههای دیگر هستند که فقط یک یا دو واحد درسی را در زمینه مشاوره گذراندهاند؛ اما بهصورت عملی و تخصصی به این حوزه نپرداختهاند. بهعبارتدیگر در فرایند آموزش مشاوره در کشورمان(ایران) صرفاً دو واحد آنهم اختیاری و تنها برای مقطع کارشناسی ارشد وجود دارد و بهصورت همهگیر و بهعنوان درس اصلی در تمامی رشتههای مرتبط با مشاوره و برای تمامی مقاطع وجود ندارد (احمدی و همکاران، 1389). همچنین نیاز مدارس ما به فارغالتحصیلان مشاوره بسیار زیاد است، اما متأسفانه این تعداد فارغالتحصیل جهت ورود و خدمت به آموزش و پرورش وجود ندارد. پس افرادی را به کار گرفتهاند که رشته تحصیلی آنها سنخیتی با امر مشاوره ندارد که این خود میتواند ازجمله موانع شکلگیری درست حرفهی مشاوره در مدارس باشد. مسئله این است که مشاوران چقدر از وظایف و اصول اخلاق حرفهای آگاهی و اطلاع دارند و تا چه حد در کار خود این اصول اخلاق حرفهای را رعایت میکنند؟
فرم در حال بارگذاری ...