2
2
3
4
4
5
5
6
8
8
10
10
11
11
11
12
13
14
15
16
17
18
18
19
20
عنوان صفحه
20
22
22
بر پژوهشهای پیشین 25
26
27
31
32
34
34
35
35
36
36
36
37
37
37
38
38
38
38
38
39
39
40
40
40
عنوان صفحه
40
41
42
42
42
43
43
44
44
45
45
46
47
47
48
48
49
49
50
51
51
52
53
55
56
56
56
56
عنوان صفحه
57
57
57
58
58
58
59
61
62
63
64
65
66
67
67
68
69
71
71
71
72
73
73
74
75
76
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول (1-1) فراهمی عناصر با pHدر محیط کشت بر پایه پیت تغییر می کند. 9
جدول(1-2)آنالیز کود ورمی کمپوست گیلدا 16
جدول(1-3) تاثیر کلی ذرات اجزای خاک بر بعضی از خصوصیات و رفتار خاک ها 17
جدول (4-1) مقایسه میانگین اثر بسترهای کشت مختلف بر اندام هوایی برزیکاکتوس… 55
جدول(4-2) مقایسه میانگین اثر محیطهای کشت مختلف بر اندام زمینی برزیکاکتوس… 57
68
. 69
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار(4-1) میزان کلروفیل در بسترکشتهای متفاوت 58
نمودار (4-2 ) میزان کارتنوئید در محیط کشتهای متفاوت 59
نمودار ( 4-3) میزان آنتو سیانین در محیط کشتهای متفاوت را نشان میدهد. 60
نمودار(4-4) اثر بستر کشت بر مقدار پرولین 61
نمودار(4-5) اثر بسترکشت های مختلف بر میزان قندهای محلول استخراج شده ازاندام هوایی 62
نمودار(4-6) میزان ترکیبات فنلی کل 63
نمودار (4-7) پتانسیل آنتی اکسیدانی نمونه های برزی کاکتوس 64
نمودار (4-8) اثر بسترکشت های مختلف بر میزان درصد مهار رادیکالهای DPPH 65
کاکتوس از واژه یونانی آن(kaktos) به معنای گیاه خاردار یا سوزشدار گرفته شده است. همگی دارای شیرابه و مقدار فراوانی رطوبت را در خود نگاه میدارند و در شرایط سخت و نامساعد رشد میکنند.کاکتوسها به سبب نداشتن برگ، کار اصلی برگ یعنی فتوسنتز و غذاسازی، تعریق و تعرق را بهوسیله ساقههای خود که بندبند، نیمهگوشتی ودارای سبزینه اند، انجام میدهند. خارها در رنگهای گوناگون مسئولیت نگاهداشت و حفاظت گیاه را بر عهده دارند. کاکتوسها از گروه گیاهان گوشتی و از رده دولپهایهای جدا گلبرگ که سردسته تیره ویژه ای به نامCactaceae) ) میباشند و با تیرههای دیگر دولپهایها، تفاوتهای کلی دارند. زیرا ساقه این گیاهان بسیار ضخیم و از حالت استوانه خارج و برگها نیز شکل اصلی خود را از دست دادهاند و به صورت خارها و تیغهای کوچکی در نقاط گوناگون در آمدهاند.
زادگاه و رویشگاه آنها قاره امریکا است و پس از رده ارکیده ها، بزرگترین تیره گیاهان را پدید آورده اند. در اندازه و شکلهای گوناگون دیده می شوند (مطلق زاده، 1388).
رده بندی برزی کاکتوس(مطلق زاده ، 1388)
تیره | Cactaceae |
زیر تیره | Cactoideae |
طایفه | Cereeae |
زیر طایفه | Echinopsidinae |
جنس | Borzicactus |
گونه | B. aurantiacus |
از نظر گیاهشناسی هر گیاه وابسته به خانواده کاکتاسه، باید تمام پنج خصوصیت زیر را دارا باشند:
۱. آرئولها یا بالشتکهای خار، بطور ثابت در تمام اعضاء وجود دارند. به جزء در تعداد کمی، آرئول دارای خارها یا موهای خار مانند ظریف به نام گلوشید و یا هر دو است.
۲. تمام کاکتوسها چندساله هستند.
۳. میوه آنها سته تک خانه است.
۴. همگی دولپه هستند.
۵. گلبرگهای گل، در بالای تخمدان ظاهر میشوند.
برزیکاکتوس گونهای از کاکتوسهای ستونی اغلب مستقیم است که عضوی از خانواده Cleistocactus محسوب می شود و نام آن از نام پروفسور گیاه شناس (A. Borzi) در سال ۱۹۰۹ که کاشف این کاکتوس در باغ گیاه شناسی پالرمو (palermo) در سیسیلی (sicily) بود گرفته شده است. زیستگاه این کاکتوس پهنه های بولیوی، اکوادر و پرو بوده و تا ارتفاعات ۳۰۰۰ متر نیز گسترش دارند.
ساختاری همانند سرئوسها داشته، ساقهی مستقیم و یا نیمه مستقیم آنها گاه دارای شاخههای فرعی است. قطر آنها ۲ تا ۸ سانتیمتر و درازای آنها به ۱ تا ۲ متر می رسد، پوشش سبز رنگ درخشان، زیبایی بخش بدنه آنها بوده 8 تا ۱۶ شیار مستقیم در اطراف بدنهی اصلی و رشد کم و بیش ناموزون آن را به حالت آویز در میآورد و ویژگی دیگری به این جنس می بخشد. در سطح ساقهی آنها بریدگی و شکاف V شکل در موقعیت زیرین هر آرئول وجود دارد. آرئول ها، کروی با پرزهای سفید رنگ و ۸ تا ۱۵ خار شعاعی و ۳ تا ۴ خارهای مرکزی هستند. درازای خارهای شعاعی ۱ سانتیمتر است که به هم فشردهاند و درازای خارهای مرکزی ۱ تا ۵ سانتیمتر و به شکل راست و مستقیم دیده می شوند. رنگ خارها قهوهای متمایل به سیاه و در برخی گونهها زرد مایل به کرم میباشد.
گلهای برزی کاکتوس لولهای شکل با گلبرگهایی نیمهباز به دارازای ۴ تا ۸ سانتیمتر که در رنگهای سرخ و بنفش و در تابستان نمایان می شوند. میوه ها، کروی به قطر ۱ تا ۲ سانتیمتر در رنگ های سبز و سفید با پرزهای قهوهای در سطح دیده میشوند.
آموختهها و پژوهشها نشان داده که برزیکاکتوسها همواره یکی از بهترین پایهها برای سرعت رشد هستند. هرگاه پیوندهای دیر رشدی مانند نئوپرتریا (Neoporteria) و اوبلمانیا (Uebelmannia) روی پایههای برزی پیوند زده شوند به تندی رشد می نمایند، برزی کاکتوسها سرعت رشد را افزایش خواهند داد.
ظهور اسلام در شبه جزیرهی عربستان در نیمهی قرن هفتم میلادی در محیطی عمدتا غیر شهری و زیر سلطهی قدرتهای پراکندهی قومی و سنتهای رایج زیست کوچندگی به وقوع پیوست (فکوهی،74:1383 و 75). سقوط ساسانیان در سال 641 میلادی در نبرد قادسیه قطعی شد (همان، ص 371). هنگامی که اسلام امپراتوریهای رومشرقی و ایران را میگشاید، شهرنشینی و شهرگرایی در مناطق تحت سلطهی این دو امپراتوری کاملا مشهود است و نظام شهری و شبکهی سراسری شهرها از عوامل پایهای نظام سیاسی دولتهای ساسانی و رومی است (حبیبی، 37:1387). شکلگیری شهر و یا هر مجتمع زیستی عمدتا متاثر و منبعث از عوامل متعددی است که یکی از بنیادیترین آنها، جهانبینی و تفکر انسانهایی است که آنرا برای زیستن خویش میسازند. شهرها و محیطزیست مسلمین نیز از این قاعده مثتثنی نیست و در فرایند شکلگیری آنها تفکر و جهانبینی توحیدی اسلام تاثیری بنیادین داشته است (نقی زاده، 66:1389).
اهمیت اسلام در فرایند شکلگیری شهرهای اسلامی از موضوعات بحث برانگیز در مطالعات مربوط به شهرهای اسلامی است (پوراحمد و موسوی، 3:1389). ایدئولوژی اسلام هم در دگرگونی شهرهای پیشین موثر افتاد و هم موجب برپایی و رشد شهرهای جدید با ساختار کالبدی مخصوص به خود شد (احد نژاد روشتی و همکاران، 122:1392). واژهی شهر اسلامی در واقع اشاره به شهرهای مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا دارد. شرقشناسان فرانسوی اولین نویسندگانی بودند که اصطلاح شهر اسلامی را بکار گرفتند و این شهرها را در گروه خاصی دستهبندی کردند (فلاحت، 35:1390). ولی هنوز بیان جامع و منسجمی از مفهوم آن وجود ندارد (همان، ص 44). شهرنشینی در ایران هم نتیجهی تحولات تاریخی دوران اشکانی و ساسانی شکل مشخص به خود گرفت، نقش مهمی در روند تمدن ایران داشته است (رضوی، 2:1388). گسترش نظامی اسلام از اواخر قرن 7 میلادی و ورود آن به منطقهی خاورمیانه و بویژه ایران و هند، پیوندی میان تمدن اسلامی و تمدن ساسانی بوجود آورد (فکوهی، 75:1383) و به همین دلیل در احداث شهرها در تمدن اسلامی، بیشک سنتهای بومی و خصلتهای شهرهای پیش از اسلام تاثیرات قابل توجهی بخصوص در سرزمینهای شرقی خلافت اسلامی از خود بجای گذاشته است (حکیم، 22:1381).
از مسائلی که در شهرهای امروزی مورد توجه قرار گرفته، بحران هویت و پایین بودن سطح کیفی زندگی شهروندان است (کاشی و بنیادی، 44:1392). یکی از مهم ترین بحران های جامعه مدرن و نیز جوامع در حال گذار، بحران هویت است. بنابراین بحران هویت به عنوان یکی از مهم ترین بحران های جوامع معاصر به خصوص جوامع جهان سوم شناخته می شود (میرساردو و همکاران، 78:1387). وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 شمسی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در کشور، انتظار بروز تغییرات بنیادینی در بخشهای مختلف فرهنگی را نزد اکثریت فعالان این عرصه ایجاد نموده است. این تغییرات به تدریج وارد عرصههای کالبدی گردید و تمنای بازیابی هویت بومی و به عبارت دیگر معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی را در میان مردم، حرفهمندان و مسئولین در سالهای پس از انقلاب به تدریج بوجود آورد (قالیباف، 151:1390) و در پی یافتن بنیانهایی شدند تا شهر کنونی را با معیارهایی منتج از فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی بازسازی نمایند. چرا که تحولاتی که از دههی 1300 در ایران آغاز شد سبب آغاز و سپس توسعهی روند شهرنشینی شد و ضمن گذار از مراحل مختلف بالاخره به مرحلهی شهرنشینی سریع معاصر رسید. فروپاشی روابط سنتی در جامعه و جایگزینی هرچند ناقص روابط سرمایهداری از مهمترین عوامل شهرنشینی در دهههای اخیر بوده است (حسامیان و دیگران، 15:1377). بطور کلی از مهمترین ویژگی بسط روابط سرمایهداری در ایران آن
است که این بسط تحت لوای مدرنیزاسیون صورت گرفته است (همان، 26). دورهی پهلوی اول (1304 تا 1320) منشا کلیهی تحولات اقتصادی-اجتماعی قرن حاضر تلقی میشود. شروع تحولات شهرسازی و شهرنشینی به مفهوم جدی آن نیز تا حدود زیادی مربوط به این دوره است (سعیدی رضوانی،1371، به نقل از آنامراد نژاد، 72:1390). مهمترین تغییرات کالبدی مربوط به پیدایش خیابانها و میادین جدید و تعریض خیابانهای قدیمی بود. تحولی که اساسیترین نقش را در دگرگونی سیمای شهر ایفا کرد. الگوی رایج خیابانکشی در این دوران ایجاد خیابانهای عمود بر هم است (همان، 72). یکی از ویژگیهای مدرنیته، گسست و انقطاع آشکار عصر مدرن با دوران پیش از آن است. در حقیقت شهر در مفهوم جدید خود در دوران مدرن شکل گرفته و پیش از آن عملکرد و شرایط کالبد و محتوای شهر، تفاوتی آشکار داشته است (جابری مقدم، 53:1386).
شهر به عنوان دستاورد حیات جمعی انسان سهم زیادی در روند تکاملی تمدن او داشته است (رضوی، 2:1388) اما با الگوی وارداتی برنامهریزی شهری، بسیاری از ساختارهای فضایی شهر کهن اسلامی که در سرزمین ایران استقرار یافته بودند دچار دگرگونی شدند (زنگانه و همکاران، 36:1391). معابر شهر سنتی پیاده محور بوده و برای عبور پیاده، چارپایان و گاری با نظم فضایی و سلسله مراتبی خاص خود شکل گرفته بودند و تمدن مدرن با ماشینآلات بزرگ و تحت عملکرد اقتصاد سرمایهداری که به فضایی جهت گردش کالا نیاز داشت، احداث خیابان امری لازم بود. در حال حاضر شهرهای سنتی ایرانی با گسترش فیزیکی خود و ادغام ایران در فرایند جهانیشدن در دورهی پهلوی، با چالشهای فراوانی روربهرو هستند. افزایش جمعیت، مهاجرتهای روستا به شهری، انواع آلودگی ها، کمبود فضای سبز، انباشت ترافیکی و… در حال حاضر مسئولین برای رفع مشکلات شهرها، دنبال بنیانی برای شهرسازی ایرانی-اسلامی هستند. در عصر صفوی گونهای متمایز از شهرسازی رایج شد که امروزه برای آن اصولی مترتب ساخته و نظریاتی در خصوص شیوه و فلسفهی شهرسازی آن ارائه دادهاند و از آن با عنوان مکتب شهرسازی اصفهان نام میبرند. نمود شهرسازی صفوی در اصفهان از بطن معماری اسلامی بیرون آمده است. شهرسازی اسلامی بنیان مدونی در تمدن اسلامی نیافت و در کل هم در تمدن اسلامی تلاش مستمری که برای ساخت شهرهای جدید وجود داشته باشد ایجاد نشد و متعاقب آن شهرسازی اسلامی هم اصول مدون و اسلوبی خاص به خود نگرفت. بر خلاف شهرسازی، معماری اسلامی از همان دهههای اولیه مورد امعان نظر قرار گرفته و رشدی بیشتر داشته است و به صورت نمادین با اسلوب معین به طراحی ابنیه پرداخته میشد. نمادگرایی در معماری اسلامی از شاخصههای اصلی آن است و در آن پیچیدگی بیشتری دارد و به دلیل موجود نبودن منابع نوشتاری پشتیبانکننده دارای مشکلات خاص خود است (هیلنبراند، 53:1377). شیخ بهایی و مولانا علی اکبر اصفهانی که شهرسازی در اصفهان و نقشجهان ساخته و پرداختهی آنان است (حبیبی، 1387: 95) دربارهی بنیان فلسفی و اصول معماری و شهرسازی در اصفهان منابع نوشتاری بر جای نگذاشته اند. در معماری نمادین نقشجهان حاکمیت فلسفه و عرفان اسلامی موج میزند (جابری مقدم، 278:1386) و هنوز هم اصول معماری و شهرسازی در مکتب اصفهان به صورت یک راز باقی مانده است. هویت ایرانی با ویژگی اسلامی پیوندی ناگسستنی دارد و با توجه به جمیع مسائل یاد شده، تلاش ما بر این است تا از فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی و با استفاده از نظریات و مکاتب اجتماعی و شهرسازیای که تاکنون مطرح شدهاند، استفاده کرده و یک چارچوب نظری و عملی برای شهرسازی ایرانی-اسلامی تدوین نماییم تا بتوانیم در پرتو آن به بازیابی هویت شهرهای کشور پرداخته و در جهت رفع مشکلات شهری گام برداریم. ایدهی “شهر-فرهنگ” را در این راستا ارائه خواهیم نمود. شهر-فرهنگ نگرشی تکاملی به تاریخ شهرنشینی و شهرسازی است که معتقد است شهر در طی دوران مختلف، از شهر-دژها و شهر-معبدهای دوران باستان تا دولت-شهرهای سومری و شهر-قدرت های یونانی و …دوران تکامل خود را طی نموده و نهاییترین فرمی که به خود میگیرد شهر-فرهنگ میباشد. سعی بر این خواهد بود چارچوب نظری ایدهی شهر-فرهنگ با اصول کلی انعطافپذیر، توان کاربرد در تمامی شهرها در پهنهی گستردهی سرزمین اسلامی ایران را دارا باشد و قادر باشد هم به ساماندهی شهرهای آسیب دیده از روند مدرنیزاسیون و تاثیرات امواج بعدی ناشی از آن بپردازد و هم چارچوبی برای ساخت نوشهرها و شهرکهای جدید ارائه نماید. به دلیل گستردگی مبحث، تنها به بخش مربوط به ساماندهی شهرهای موجود پرداخته و بخش مباحث مربوط به نوشهرسازی را به فرصتی دیگر موکول مینماییم. ایدهی شهر-فرهنگ مبتنی بر بنیانهای فلسفی نوینی بوده و بر چند مبنای تئوریک استوار است که بیشتر با بازخوانی مفاهیم فلسفی و عرفانی مستتر در فرهنگ ایرانی-اسلامی به دست آمدهاند؛ مفاهیم نوینی که ریشه در تاریخ دارند و با بروز رسانی آنها بر آن خواهیم بود تا در مسیر کاستن از مشکلات شهرنشینی و شهرسازی کشور در حد توان گام برداریم. دور نمای کاری ما در این روال بر این محور استوار است که در شهر ایرانی-اسلامی، برای هویت بخشی اسلامی به شهرها به غیر از اینکه مکانهای عمومی را با اسامی مقدس و مفاهیم والای اسلامی و عرفانی نامگذاری کنیم میتوانیم اقدامات بنیانی و محکمتری برای این هدف بکار ببریم و در شهرسازی خود طریقتی برگزینیم که به صورت نمادین بازتابی از مفاهیم مقدس و الهی را داشته باشند.
از آن جایی که ایجاد مراکز خدماتی جدید مستلزم صرف هزینه های زیادی می باشد، بنابراین تعیین بهترین مکان این مراکز به نحوی که تعداد بیشتری از شهروندان از خدمات آن بهره مند شوند، بسیار مهم است. عدم انتخاب محل بهینه برای ایجاد یک بیمارستان مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد که از سال های گذشته در شهرهای بزرگ کسب شده است و حاکی از آن است که مکان یک بیمارستان نزدیک فضای سبز و پارک ها و دور از مناطق تجاری و شلوغ انتخاب گردد، راههای دسترسی به آن مناسب باشد یا به عبارت دیگر در نزدیکی را ه های اصلی شهر قرار داشته باشد، به مراکز با تراکم جمعیتی بالا نزدیک باشد تا تعداد بیشتری از شهروندان از خدمات آن بهره مند شوند و در نهایت در فاصله مناسبی از مراکز بیمارستانی موجود باشد تا توزیع خدمات درمانی در دورن شهر مناسب باشد (فرح آبادی و همکاران، 1390).
دسترسی به خدمات درمانی را می توان از دو بعد فقدان کاربری و عدم قرارگیری مناسب آن مورد بررسی قرار داد، فقدان یک فعالیت نیاز به احداث یک کاربری در یک منطقه است اما عدم قرارگیری مناسب مقوله ای است که یک فعالیت مکان یابی مناسبی نداشته و منجر به اتلاف وقت، انرژی، هزینه رفت و آمد، کاهش دسترسی، اجبار به استفاده بیشتر از اتومبیل و… می گردد (خاکپور و همکاران، 1390).
سیستم اطلاعات جغرافیایی تکنیکی کمی در تصمیم گیری، تعیین روندها و مکان یابی است که در مطالعات مربوط به مکان و سطوح مختلف برنامه ریزی به کار گرفته می شوند، روی آوردن به سیستم اطلاعات جغرافیایی امروزه از جمله کا رآترین شیوه ها برای ارتقای سیاست گذاری و نیز بهبود برنامه ریزی و اجرای طرح های شهری به شمار می رود. بنابراین برخوداری از یک شبکه اطلاعات جغرافیایی پیشرفته و
کامل، بهترین زمینه را برای برنامه ریزی های گوناگون فراهم می آورد و موجب افزایش بهره وری در اجرای طرح ها، حتی در بخش های مختلف خدمات شهری می شود (احمدی و همکاران، 1390).
شهر اردبیل به عنوان مرکز استان اردبیل و به واسطه عواملی از قبیل مهاجرت روستا-شهری رشد فزاینده طبیعی جمعیت و نظایر اینها، با افزایش بیش از حد جمعیت و در نتیجه رشد فیزیکی بی برنامه در برخی از مناطق شهری مواجه بوده است. در حالی که از نظر توزیع فضایی بهینه و مکان گزینی عادلانه برای کاربری های خدمات عمومی مخصوصا خدمات بهداشتی و درمانی که دسترسی سریع و به موقع و راحت به آن ها دارای اهمیت است، فضای متناسبی در نظر گرفته نشده است. معمولا استقرار بسیاری از عناصر شهری و عمدتا انتفاعی بیشتر تابع ساز و کار های اقتصادی رقابت آزاد است، اما عناصر شهری عمومی غیر انتفاعی را نمی توان یکسره به ساز و کارهای اقتصادی بازار واگذار کرد، بلکه لازم است برای جبران ناکارآمدی های باراز به تصمیم ها و سیاست های مبتنی بر منافع تمسک جست که وظیفه اصلی برنامه ریزان و واحدهای خدمات عمومی بهداشتی و درمانی از آن جمله اند(یکانی فرد،1380). بنابراین، می توان گفت که برنامه ریزان می کوشند توزیع مراکز خدماتی را در محیط های شهری بهینه سازند و این توزیع متناسب با توزیع جمعیت و با میزان تقاضا در نقاط مختلف شهر باشد.
3-1- اهداف تحقیق
1- ارایه گزارشی از وضعیت و مشکلات وضع موجود شهر اردبیل در خصوص تعداد و نحوه توزیع مکان های مراکز بیمارستانی.
2- ارایه الگوی علمی و مناسب در جهت مکان گزینی صحیح بیمارستان با استفاده از GIS.
4-1- اهمیت تحقیق
تخصیص بهینه و صحیح مکان یابی بیمارستان می تواند بسیاری از مسایل و مشکلات شهری را حل کند. به طوری که هر چقدر شهر بزرگتر باشد وضعیت تخصیص مکان یابی و توزیع آن پیچیده تر می گردد. با توجه به اینکه مطالعه موردی تحقیق حاضر، شهر اردبیل می باشد و توسعه شهر نیز روندی تصاعدی دارد بنابراین دقت در مکان یابی بیمارستان بسیار با اهمیت و ضروری است. از این رو توجه به فضاهای مورد نیازی که ضامن سلامت جسم و روح شهروندان است، در برنامه ریزی و ساختار شهر ضروری به نظر می رسد. در این زمینه نحوه توزیع، سازگاری و مطلوبیت، کمبودها و نارسایی هایی مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد.
بیماری صرع[1] از جمله شایعترین اختلالات عصبی در جهان است. این اختلال بصورت تشنجات خودبخودیِ غیرقابل پیشبینی بروز می کند. صرع معمولاً در نتیجه کاهش عوامل مهاری یا افزایش شدید تحریکپذیری در بخشی از شبکه نورونی مغز رخ میدهد. در چنین شرایطی الگویی از فعالیت غیرطبیعی و شدید موسوم به الگوی فعالیت صرعی در این مجموعه نورونی شروع میشود (Fisher, 1989). تغییر در الگوی فعالیت سیناپسها و اختلال در عملکرد کانالهای یونی بعنوان دو مکانیسم اساسی زمینه ساز صرع شناخته شدهاند (Noebels, 2003; .Wuttke and Lerche, 2006) شواهد متعددی تغییر در سیستمهای نوروترنسمیتری مختلف بویژه گلوتامات، آسپارتات و GABA در ایجاد زمینه صرع را تایید کردهاند (Pinto et al., 2005) با این حال شواهدی وجود دارد که تاثیر انحصاری سیناپسها در ایجاد زمینه و بروز صرع را نقض میکنند. برخی تک سلولهای کشت داده شده بیمهرگان و مهرهداران قادر به تولید الگوی فعالیت صرعی هستند (Rosalin, 1991). همچنین مهار انتقال سیناپسی با غلظت بالای منیزیم و غلظت پایین کلسیم در مواردی قادر به مهار فعالیت صرعی نیست (Bikson et al., 1999). مدارکی از این دست اهمیت و نقش ویژگیهای ذاتی غشاء بویژه عملکرد کانالهای سدیمی، پتاسیمی و کلسیمی در بروز الگوی صرع را نشان میدهند.
با درمانهای موجود در 80% موارد میتوان حملات تشنج را کنترل کرد. علیرغم تولید تعداد قابل توجه داروهای سنتتیک موثر در درمان انواع صرع، تاثیرات جانبی قابل توجه این داروها و نیز عدم کارایی آنها در مورد برخی از مبتلایان باعث شده تا شناسایی ترکیبات ضد صرعِ موثرتر با اثرات جانبی کمتر همچنان مورد توجه بسیاری از محققان باشد (Emamghoreishi and Heidari-Hamedani, 2008).
در طب سنتی استفاده از عصاره خام گیاهان، به صورت خوراکی یا موضعی، نقش مهمی در درمان بسیاری از بیماریها، خصوصاٌ کنترل عفونتها داشت (Navarro et al., 1996). امروزه نیز گیاهان دارویی به عنوان یک منبع مناسب برای یافتن داروهای جدید مورد توجه محققان در سراسر دنیا قرار گرفتهاست. همچنین علاوه بر استفادههای بالینی، محصولات طبیعی مذکور به منظور کشف اهداف جدیدی از جمله رسپتورها و کانالها، حائز اهمیتاند (Vriens et al., 2008).
اسانسهای گیاهی[2] ترکیباتی بودار، فرار، اکثرا روان هستند که در چربی، الکل، حلالهایی با قطبیت ضعیف و به مقدار خیلی کم در آب قابل حل میباشند. این ترکیبات بی رنگ یا زرد کمرنگ و به ندرت دارای رنگ بنفشاند که در ساختارهای ترشحی برخی گیاهان ذخیره شده و قابل استخراج از بخشهای مختلف این گیاهان هستند. اسانسها به طور معمول از ترپنهای[3] آروماتیک فرار و فنیل پروپانوئیدها تشکیل شدهاند که بواسطه عبور آزادانهشان از غشاء سلول میتوانند نقشهای سیگنالینگ متنوعی در سلول داشته باشند. در این ارتباط گزارشهایی حاکی از مداخله ترکیبات اسانسهای گیاهی با کانالهای یونی و رسپتورها نیز وجود دارد (Goncalves et al., 2008).
تعداد معدودتری از مطالعات بر تاثیر خاص برخی ترکیبات از جمله مونوترپنها[4] متمرکزند که در تعداد قابل توجهی از فراوردههای گیاهی موثر بر صرع حضور دارند. مونوترپنها ترکیباتی با فرمول مولکولی C10H16 میباشند که هم در فراوردههای گیاهی صرع زا[5] و هم در فراوردههایی با اثرات ضدصرع یافت میشوند (Burkhard et al., 1999; Ishida, 2005). انواع عصارههای گیاهی و اسانسهای روغنی استخراج شده از گیاهان جهت درمان صرع استفاده میشود. تحقیقات روی این گیاهان نشان داده که عصارههای آنها حاوی ترکیباتی با خواص ضدتشنجی هستند و قادر به مهار فعالیت صرعی القاء شده توسط پنتیلن تترازول[6] ((PTZ میباشند (Sayyah et al., 2002). PTZ آنتاگونیست گابا است که با مهار رسپتور گابا A باعث کاهش عملکرد سیستم گاباارژیک میشود (Olsen, 1981). از جمله مونوترپنهایی که اثرات ضدصرعی به آنها نسبت داده شد میتوان به اوجنول[7]، لینالول[8]، منتول[9] و لیمونن[10] اشاره کرد (Burkhard et al., 1999). از طرفی برخی از مونوترپنها ممکن است سبب االقای تشنجات صرعی در انسانها و حیوانات شود. تاثیر صرع زایی اسانس روغنی برخی گیاهان به مونوترپنهای دوحلقه ای از جمله کامفر[11] و اوكالیپتول[12] نسبت داده شده (Burkhard et al, 1999).
[1] epilepsy
[2] Essential oils
[3] terpene
[4] monoterpene
[5] epileptogene
[6] pentylentetrazol
[7] eugenol
[8] linalool
[9] menthol
[10] limonene
[11] camphor
[12] eucalyptol
تحقیق
سالیان متمادی در پیادهسازی مدلهای گوناگون رشد و توسعه وقت صرف شده و ناكامیهای بسیاری در این امر اتّفاق افتاده است. سهم عدم بهرهمندی جوامع روستایی از رشد و توسعه در این جریان، شاید بیش از سایر اقشار است. شرایط محیطی و انسانی حاكم بر روستاها به گونهای است كه آنان را در انزوا قرار داده و باعث شده از فعالیتهای مربوط به توسعه بهرهی كمتری ببرند. مهمترین نمود این امر در نبود اشتغال، ناپایداری و عدم تنوع شغلی در روستاها است كه مهاجرت به خارج روستاییان را درپی دارد (طاهرخانی،1381: 50 و فلیحی،1379: 203). اما در این میان، برنامههای جدید توسعه، الگوی نوینی از توسعه روستایی را معرفی مینماید که مبتنی بر اصل توانمندسازی روستاییان میباشد. توانمندسازی از مؤلفههای جدید توسعه و در کانون مفاهیم جدید توسعه و تقویت راهبردهای فقرزدایی به ویژه در مناطق روستایی قرار دارد.
مفهوم توانمندسازی از دهه 1950 شکل گرفت و در دهه 1970 به اوج خود رسید. در دهه 1990 وجه غالب نظریههای توسعه روستایی را به خود اختصاص داد و در مفهوم جدید توانمندسازی، مردم خود نقش بازیگر اصلی را دارند. توانمندسازی یک بحث کیفی و ارتقائی است و این تعریف را در برمیگیرد: توانمندسازی به عنوان فرآیندی که به واسطه آن افراد بر امور و کارهای خود تسلط بیشتری مییابند و با کسب قدرت بالا، کنترل بر منابع، اعتمادسازی، ظرفیتسازی و مشارکت فعال میتوانند مسیر زندگیشان را به درستی هدایت کنند. راهبردهای توانمندسازی، کمک به مردم برای داشتن نقش فعال در زمینه شناخت خود است (Rifkin, 2003: 170). در همین راستا، توماس اسلیتر[1] از توانمندسازی تعریف ذیل را ارائه کرده است: توانمندسازی یعنی فرآیند گسترش قابلیتها و ظرفیتهای موجود برای مشارکت در گفت و گو، مذاکره و تحت نفوذ و کنترل درآوردن نهادها و سازمانهایی است که در زندگی جوامع روستایی تاثیر دارند (رضوانی و همکاران، 1389: 128).
در توانمندسازی چهار عنصر کلیدی مهم عبارتند از: 1- دسترسی به اطلاعات؛ 2- درگیر شدن و مشارکت؛ 3- مسئولیتپذیری و پاسخگویی؛ و 4- ظرفیت سازمانهای محلی (رضوانی و همکاران، 1389: 128). در همین راستا در برنامههای جدید توسعه روستایی که بیش از هر چیز
مبتنی بر دو اصل توانمندسازی روستاییان و فقرزدایی است، دست کم سه فرآیند سازماندهی مورد توجه قرار دارد: 1- سازماندهی اداری و مدیریتی کارگزاران و مسئولان دستگاهها و نهادهای دولتی ذیربط به منظور هماهنگسازی و یکپارچهسازی اقدامات دولتی در روستاها؛ 2- سازماندهی اقتصادی مردم روستا برای اجرای فعالیتهای درآمدزا از طریق وامهای کم بهره و بدون بهره؛ و 3- سازماندهی اجتماعی مردم روستا به منظور برنامهریزی توسعه و نوسازی اجتماعی در سطح محلی و تشریک مساعی برای اجرای پروژههای اولویتدار (زاهدی مازندرانی، 1387: 280-271). بنابراین میتوان انتظار داشت که این سه نوع سازماندهی بتواند با تقویت روح خودیاری، خوداتکایی و خودکفایی مالی، مشارکت واقعی مردم را در فرآیند توانمندسازی و برنامهریزی توسعه روستایی تأمین کند و از این طریق ضمن تقلیل حدود مداخله و تصدیگری دولت، هدفهای گسترش اشتغال در روستا، افزایش تولید و ارزش افزوده در اقتصاد روستا و کاهش فقر و بهبود سطح زندگی روستاییان را تأمین کند و زمینه اثرگذاری نقش روستاییان را در فرآیند توسعه روستایی فراهم سازد (رضوانی، 1390: 108). اهمیت توانمندسازی برای دنیای امروزی به حدی است که از آن به عنوان رکن اساسی در فرآیند اشتغال یاد میشود و با توجه به اینکه جامعه روستایی ایران به میزان زیادی با بیکاری (آشکار و پنهان) مواجه است، میتوان گفت که توانمندسازی روستاییان راه حل سودمندی برای خروج از بیکاری است (میرزایی و همکاران، 1389: 100).
در ایران به منظور مبارزه با فقر و نابرابریهای درآمدی، توانمندسازی اقشار جامعه روستایی، سازمانها و نهادهای رفاهی متعددی در قالب راهبردهای حمایتی ایجاد شده است. یکی از این نهادهای عمده، کمیته امداد امام خمینی(ره) میباشد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با هدف شناخت محرومیتهای مادی و معنوی افراد جامعه، طبقات محروم و حمایت از آنان به منظور فقرزدایی از طریق ایجاد برنامههای ارائه خدمات مالی، بهداشتی، آموزشی و خودکفایی به نیازمندان تشکیل شده است (اسلامی و حجازی، 1390: 277-276). این نهاد، در طی بیش از سه دهه فعالیت، خدمات ارزندهای را به محرومترین اقشار جامعه در اقصی نقاط کشور ارائه کرده است. استفاده از منابع، ظرفیتها و توانمندیهای مردمی برای دستگیری و حمایت از نیازمندان و خودکفایی و توانمندسازی ایشان، از مهمترین ویژگیهای این نهاد میباشد.
توانمندسازی در کمیته امداد سبب ایجاد قابلیت در افراد و گروههای محروم برای مشارکت فعال و آگاهانه در تأمین رفاه فردی و اجتماعی میشود؛ اگر چه برنامه توانمندسازی افراد و جوامع، در قلمرو حمایتهای اجتماعی است، اما با توجه به این که هدف نهایی آن منجر به فقرزدایی میشود، نیازمند شناخت موانع و محدودیتها، طراحی و اجرای برنامههای توانمندسازی است (وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، 1384: 1). پژوهش حاضر با استفاده از نظریه توانمندسازی به تحلیل فضایی موانع و محدودیتهای توانمندسازی اقتصادی- اجتماعی روستاییان منطقه سیستان میپردازد.
2-1- ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
همگام با كاهش شدید یا توقف جریان آب ورودی هیرمند به سیستان و كاهش فعالیتهای معیشتی، بخش عمدهای از خانوارهای روستایی سیستان، منابع درآمدی خویش را به طور كامل از دست داده و بر این اساس، بر تعداد فقرا و افراد تحت پوشش سازمانهای حمایتی- امدادی افزوده شده است (ضیاءتوانا و همکاران، 1389: 63). که افزایش تعداد افراد تحت پوشش کمیته امداد در این سالها موید چنین تبعاتی است. با توجه به کمرنگ شدن نقش کشاورزی و عدم پاسخگویی مستمری دریافتی از سوی کمیته امداد، برای جایگزین کردن یا مکمل قرار دادن درآمدزایی در روستا، اشتغالزایی، تحرکبخشی در مناطق روستایی و بالاخره ارتقا سطح زندگی روستاییان تحت پوشش، نیازمند برنامههای توانمندسازی مددجویان است (حیدری مکرر و همکاران، 1391: 3).
با توجه به مطالب مذکور و در نظر داشتن این نکته که با کاهش فعالیتهای کشاورزی مردم ساکن مناطق روستایی سیستان که ناشی از بسته شدن آب رودخانه هیرمند از سوی کشور افغانستان بوده، شاهد افزایش تعداد افراد تحت پوشش کمیته امداد طی سالهای گذشته بودهایم، بر این اساس پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که موانع توانمندسازی خانوارهای روستایی را بررسی کرده و از این رهگذر و با نیم نگاهی به اطلاعات موجود، به تحلیل فضایی محدودیتهای توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی تحت پوشش کمیته امداد منطقه سیستان پرداخته و به معرفی برخی از مشخصههای آن در چارچوب موجود اقدام میشود. سعی بر این است که این تحلیل، موانع و محدودیتهای توانمندسازی این خانوارها را به طور کامل تبیین نماید تا بتوان در برنامهریزیهای آینده از هرز رفتن نیروها و امکانات و منابع محدود و اندک قابل تخصیص نیز جلوگیری نمود.
[1] Esliter