وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی تطبیقی ارزش­های دموكراتیك بین­ نسلی در شهر ساری

 
تاریخ: 22-11-99
نویسنده: فاطمه کرمانی

طرح مسأله

 

امروزه دموكراسی و ارزش­های ‌دموكراتیك مقبولیت جهانی پیدا كرده و ضرورت توجه به این شیوۀ‌حكومتی، از سوی بسیاری از دولت­ها و كشورهای جهان پذیرفته شده است. از طرف‌دیگر دموکراسی به‌عنوان شاخصی در اندازه­گیری توسعه ‌سیاسی شناخته می­شود و به ‌همین دلیل، بیشتر كشورها  می‌كوشند تا خود را دموکراتیک معرفی کنند.

 

به طور كل، ارزش­های سیاسی به عنوان بخش مهمی از فرهنگ‌سیاسی هر ملت یكی از مهم­ترین عوامل مؤثر در رفتارهای ‌سیاسی آنان است و سرنوشت حكومت و ملت نیز با همین عوامل پیوند ‌ناگسستنی دارد. جهت رسیدن به توسعه سیاسی، توجه به فرهنگ سیاسی بسیار ضروری به نظر می­رسد و اهمیت آن زمانی بیشتر می­شود كه بدانیم فرهنگ سیاسی سنتی در ایران به شكلی متفاوت با فرهنگ سیاسی مدرن در ذهن افراد رسوب پیدا كرده و گاهی حتی با آن در تعارض می­باشد. جهت روشن كردن این موضوع و شناخت عوامل مؤثر بر آن، بهترین روش، بررسی فرهنگ سیاسی در بین نسل­های متفاوت جامعه می­باشد. در ضمن بررسی بین­‌نسلی ارزش­های فرهنگ سیاسی می­تواند شاخص مهمی درخصوص تغییرات اجتماعی جامعه در اختیار علوم اجتماعی قرار دهد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

با كمی تأمل در تاریخ ایران می­توان ملاحظه نمود كه علیرغم این كه گهگاه برخی زمینه­های عینی و نهادی فعالیت‌های مدنی و سیاسی مدرن فراهم می­گردد، لیکن ظاهرا عدم تثبیت و درونی شدن فرهنگ ‌سیاسی مدرن و ارزش­های دموکراتیک در بین مردم سبب می­شود كه عملاً این نهادها به اهداف خود دست پیدا نکنند و برای همیشه شعارگونه در بیانات سیاسی باقی بماند. در حقیقت، بحث دموكراسی و دموكراتیزاسیون در ایران سابقه­ای یكصد ساله دارد و اولین دغدغه­های آن به انقلاب مشروطیت می‌رسد، دومین مقطع زمانی، دوره نهضت ملی با روی كار آمدن مصدق، سومین مقطع زمانی با پیروزی انقلاب كه با تدوین قانون اساسی و متمم آن، خیزی برای محقق ساختن ارزش­های دموكراتیك برداشته شد ولی هرگز به شكل نهادی و پایا در نیامد و آخرین مقطع زمانی بعد از دوم خرداد 1376 كه با روی كار آمدن محمد خاتمی در منصب ریاست جمهوری با مسلط نمودن گفتمان دموكراتیك، افكار عمومی را به خود جلب نمود، اما با همه این اوصاف، ظاهرا تاكنون ارزش­های دموكراتیك در بین اقشار جامعه درونی نشده است. مع‌الوصف، می­توان گفت كه تنها مشكلات نهادی یا ساختاری در عدم استقرار دموكراسی اثرگذار نیست، بلكه متغیر فرهنگی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

 

فرهنگ شكل دهنده بستری است كه سیاست در چهارچوب آن رخ می­دهد و لزوم توجه به ارزش­ها و نگرش­های سیاسی، برای درك پدیده­های سیاسی به ویژه شكل گیری دموكراسی پایدار مورد تأكید قرار می­گیرد و به عنوان یك ابزار مفهومی شناخته می­شود، كه بر اساس آن می­توان رفتار و كنش سیاسی افراد جامعه را پیش­بینی نمود.

 

در حال حاضر با توجه به گسترش رسانه­ها و پیشرفت تكنوژیكی آن وتبلیغات جهانی، سطح آگاهی و اطلاعات افراد ارتقا یافته و دموكراسی به عنوان یك شیوه حكومتی، مقبولیت جهانی یافته است، در جوامع جهان سوم كه در مرحله گذار از سنتی به مدرنیته قرار دارد، ممكن است تغییر فرهنگ سیاسی افراد جامعه به صورت یكپارچه و هماهنگ شكل نگرفته و گروهی با فرهنگ سیاسی غیر­دموكرات هنوز نتوانسته باشند، ارزش­های سیاسی سنتی كه به شكلی عمیق، در آن­ها درونی شده را تغییر دهند و بدین­صورت تفاوت ارزش­ها و نگرش­ها در اینگونه جوامع امری طبیعی محسوب شده و برقراری دموكراسی پایا، نیاز به زمانی طولانی­تر خواهد داشت، با توجه به این كه دامنه فرهنگ ‌سیاسی بسیار گسترده است و امكان مطالعه همه ابعاد آن در یک تحقیق ناممكن به نظر می­رسد، بررسی ارزش­های ‌دموكراتیك در این تحقیق به ‌عنوان یكی از مؤلفه­های فرهنگ ‌سیاسی انتخاب شده است. چرا كه تحقق دموکراسی شرایطی دارد که یکی از آن­ها داشتن فرهنگ ‌سیاسی دموکراتیک است و داشتن فرهنگ ‌سیاسی دموکراتیک منوط به ‌وجود ارزش‌­های ‌سیاسی‌دموکراتیک در بین مردم جامعه است. اما در خصوص چگونگی دسته­بندی نسل­ها، هیچ توافقی بین اندیشمندان بر سر دسته­بندی آن وجود ندارد. از نظر مانهایم و همفكران وی اواخر نوجوانی و اوایل جوانی در حدود 17 سالگی، در واقع سال­های شكل­­گیری اصلی هستند كه طی آن، دیدگاه­های فردی مجزا و متمایز دربارۀ سیاست و جامعه در سطح وسیعی شكل می­گیرد تجربیات متفاوت افراد از وقایع مهم تاریخی مانند جنگ­ها و انقلاب با عث می­شود در یك فضای متفاوت قرار گیرد كه تفاسیر او از دنیا و مسائل مختلف آن به شكلی متفاوت از سایر  نسل­ها باشد )اسكات و شومن، 1992، ص.361. مارشال، 1999، ص. 199 به نقل از توكل ، 1385، 103).

 

با توجه به این كه ایران نیز درطول چند دهه گذشته درگیر وقایع مهمی مانند انقلاب و جنگ بوده است، به همین دلیل دسته‌بندی نسل­ها در این پژوهش بر اساس دیدگاه مانهایم انجام شده است.در این پژوهش ترغیب شده­ایم تا اثرات این وقایع را در كنار سایر متغیرها در نسل­ها بررسی کنیم. در ضمن، با توجه به این كه سن ورود رسمی افراد در فعالیت­های سیاسی   (رأی دادن) از حدود 17 سالگی است، جامعه آماری ما نیز از این سن شروع می­شود.

 

با وجود آنكه ارزش­ها جهت­دهنده و استانداردهای رفتارند و موجبات انسجام و یكپارچگی جوامع را فراهم می­كند، از سویی دیگر ارزش­های متفاوت نسل­ها باعث فاصله افتادن بین آن‌ها می­شود. تجربه هر نسل، گونه­های مختلف اجتماعی شدن و مجاری مختلف جامعه‌پذیری، به ویژه در دهه‌های اخیر كه رسانه‌های فراملی افراد به خصوص اقشار جوان را احاطه نموده، جهان ذهنی و افق‌های آینده آنها را رقم می­زند. بعد از انقلاب، جنگ یا دگرگونی­های عمده سیاسی – اجتماعی، هر گروه سنی، تجربه­ای خاص از جهان پیرامون خود دارد كه او را از سایر نسل­ها جدا می­كند. این پدیده اجتماعی زمانی به صورت یك مسأله اجتماعی شناخته می­شود كه از حد تعادل خارج شود و در این صورت ذهن افراد متخصص را به خود جلب می­نماید. با توجه به ضرورت و اهمیت رواج ارزش­های دموكراتیك در فرهنگ سیاسی نسل‌های متفاوت جامعه، به عنوان شاخصی در تقویت دموكراسی و توسعه سیاسی، محقق با انجام این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ این سؤال است که آیا میزان رواج ارزش­های دموکراتیک در بین سه نسل از جامعه ایران متفاوت است؟  در این جا لازم است كه مروری اجمالی بر كل پایان نامه داشته باشیم:

 

فصل اول پژوهش، به مرور ادبیات تحقیق اختصاص یافته كه در دو قسمت به بررسی آثار تجربی و  مبانی نظری در مورد موضوع پژوهش پرداخته شد. در بررسی آثار تجربی، ابتدا مروری بر آثار تجربی مربوط به نسل و شكاف نسلی صورت گرفته و سپس به مرور آثار تجربی در مورد فرهنگ سیاسی و ارزش­های دموكراتیك اختصاص یافت، در بررسی مبانی نظری،     دیدگاه­های اندیشمندان در مورد ارزش­ دموكراتیك و موضوعات مرتبط با آن مانند: جامعه­پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی، دموكراسی، نسل و شكاف نسلی و فرهنگ سیاسی و شكاف نسلی در ایران، مورد مداقه و بررسی قرار گرفت. در فصل دوم كه مربوط به چارچوب ­نظری می‌باشد، به بیان دیدگاه­هایی

پروژه دانشگاهی

 اختصاص یافته كه پژوهش حاضر بر اساس همان دیدگاه­ها و در چهارچوب همان مبانی انجام شده است. در این پژوهش با توجه به موضوع آن در بررسی نسلی از دیدگاه اینگلهارت مبنی بر ارتباط ارزش­های فرامادی و ارزش دموكراتیك و شكاف نسلی استفاده شده است. هم­چنین، برای تعریف فرهنگ سیاسی، مؤلفه‌ها و شاخص‌های آن بر دیدگاه نظری آلموند و وربا درباره فرهنگ سیاسی تکیه می‌کند. آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را بر اساس وجوه شناختی، عاطفی و ارزیابانه ذهنیت‌های مردم درباره نظام، فرایند و خروجی‌های نظام سیاسی تعریف کرده‌اند. فصل سوم كه به روش تحقیق اختصاص یافته، جهت دستیابی به میزان رواج ارزش­ها و فرهنگ دموكراتیك بین نسلی، با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع از روش پیمایشی[1] استفاده شد تا بتوانیم به صورت مستقیم با افراد جامعه ارتباط برقرار نموده و از دیدگاه­ها و نگرش آنها در مورد موضوعات مختلف سیاسی، بدون ابهام مطلع گردیم. بدین جهت لازم شد تا از پرسشگران ماهر و با تجربه استفاده شود تا به نتایج حقیقی و درست دست یابیم.

 

در این تحقیق پس از تعیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفاهیم مربوطه تعریف نظری و عملیاتی به‌عمل آمده است. پس از تعیین گویه‌های هر مفهوم و آزمون مقدماتی پرسش‌نامه، با استفاده از آزمون آلفای كرونباخ[2] روایی طیف‌های مورد استفاده مورد سنجش قرار گرفته و معناداری آنها آزمون شده است. پس از جمع‌آوری داده‌ها و ورود آنها به رایانه، با استفاده از برنامه SPSS و تحلیل ‌های آماری مربوطه رابطه متغیرهای اصلی پژوهش مورد بررسی و آزمون قرار گرفته‌اند.

 

با استفاده از فرمول نمونه‌گیری  با 04/0درصد خطا تعداد نمونه 380 نفر تعیین شد. افراد نمونه نیز بر حسب حوزه و بلوك به روش تصادفی انتخاب شده­اند.

 

فصل چهارم كه به تحلیل داده­ها اختصاص دارد، ابتدا به توصیف اطلاعات و تشریح آنها با استفاده از جدول و نمودار پرداخته شده و سپس در قسمت آمار استنباطی به آزمون فرضیات با استفاده از روش­های آزمونی مناسب پرداخته شد. بر اساس نتایج بدست آمده فرضیه اول و دوم، مبنی بر تفاوت نسل­ها در پذیرش ارزش­های دموكراتیك پذیرفته شد. بر اساس آزمون كی دو مشخص گردید كه تفاوت نسلی بین نسل اول (47 سال به بالا) و نسل دوم (34 تا 47 سال) معنی­دار است. فرضیه سوم، در خصوص ارتباط مستقیم پذیرش ارزش­های فرامادی و ارزش­های دموكراتیك­، با استفاده از آزمون پیرسون  تایید نشد. فرضیه چهارم مبنی بر ارتباط بین تحصیلات، جنس، هزینه خانوار با پذیرش ارزش­های دموكراتیك مشخص شد كه هرچه میزان تحصیلات بالاتر باشد، تمایل به ارزش­های دموكراتیك بیشتر است. هم­چنین مردان نسبت به زنان تمایل بیشتری به ارزش­های دموكراتیك دارند ولی بین میزان هزینه خانوار و پذیرش ارزش دموكراتیك رابطه­ای وجود ندارد. بر اساس فرضیه پنجم تأیید شد كه هرچه آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، میزان پذیرش ارزش دموكراتیك بیشتر است.

 

 

 

فصل اول. مروری بر منابع علمی

 

 

 

در این فصل ذیل دو بخش، برخی ادبیات تجربی و مجموعه‌ای از مهم‌ترین آثار نظری درباره فرهنگ سیاسی، ارزش‌های دموکراتیک و مقوله شکاف نسلی را بررسی می‌کنیم.

 

1-1- مرور تحقیقات تجربی

 

1-1-1- نسل و شكاف نسلی

 

کاشی و گودرزی جامعه ایران بعد از انقلاب را به پنج نسل بدون خاطره از جنگ و انقلاب، دارای خاطره از جنگ و انقلاب، نسل جنگ، نسل جنگ و انقلاب، قبل از جنگ و انقلاب تقسیم کرده و معتقدند هر چه از سنین جوانی به بزرگسالی نزدیك می­شویم، الگوی رفتاری تابع ضوابط عام و كلی است. در مورد ارزش­های اخلاقی موجود در جامعه، نسل جوان پس از جنگ به ویژه نسل دارای خاطره از جنگ بیش از سایر نسل­ها بدبین هستند و نسل جنگ و انقلاب خوش­بین­ترین نسل­ها بوده­اند. در زمینه دین و سیاست هرچه بر تحصیلات افراد افزوده می­شد از تعلق مذهبی كاسته شده و تمایل به مسائل سیاسی بیشتر  می­شود (کاشی و گودرزی، 1384).

 

یكی دیگر از مطالعات تجربی در زمینه نسل­ها و ارزش­ها، پژوهشی است كه توكلی بر اساس دیدگاه نسلی اینگلهارت در چهارچوب نظام ارزشی بین دو نسل انجام داده است، یافته­های این تحقیق نشان می­دهد كه شكاف ‌نسلی میان مادران و دختران وجود ندارد و تفاوت­های مشاهده شده معنی‌دار نمی­باشد. تفاوت­های ارزشی دو نسل بیشتر در ارزش­های ‌معنوی و مذهبی می­باشد و بالعكس، در ارزش­های مادی این دو نسل، شباهت بیشتری را نشان می­دهد (توکلی، 1378).

 

تحقیق دیگری كه در این زمینه انجام شده است، بررسی تحولات فرهنگی اجتماعی در طول سه نسل خانواده تهرانی (با تأكید بر مقایسه مراسم آداب و كاركرد‌های اجتماعی) طاهره خزائی می‌باشد. یافته­های این تحقیق نشان می­دهد كه، خانواده در اجرای آداب ‌و ‌رسوم ازدواج توانسته است كاركردهای خود را حفظ كند و آن­ها را پایدار كند و به نسل­های بعدی منتقل كند. در نهایت، با این كه خانواده­های تهرانی در حال ‌گذار از خانواده سنتی به مدرن می­باشد؛ اما با خانواده­های هسته­ای غرب متفاوت است و هنوز بسیاری از كاركرد و سنت‌­های خود را از دست نداده است (خزائی،1380).

 

مریم قاضی­نژاد، در پی شناخت و تحلیل پدیده تفاوت یا شكاف نسل­ها در بعد ارزش­‌ها بوده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت درجة اهمیت و اعتبار تحولات ارزشی در میان سه نسل، بعد از انقلاب (29-15سال)، نسل انقلاب (45-30سال) و قبل از انقلاب (65-46سال) و شناسایی تفاوت­های معنی­داری ارزشی در بین سه نسل به صورت مقطعی بوده است. داده­های به دست­آمده گویای آن است كه هر چند برخی شباهت­های ارزشی مرتبط با سطوح ‌اجتماعی و ملی مانند نظم و امنیت، همكاری و توسعه و… در سه نسل وجود دارد، اما از لحاظ جهت­گیری­‌های ارزشی فرد­گرایانه و مجموعه ارزش­های ابزاری و شیوه­های رسیدن به غایات ارزشی، بین سه نسل ‌‌‌‌و ‌عمدتاً بین نسل سوم (جوان) و نسل دوم تفاوت جدی و معنی­داری وجود دارد ولی این تفاوت­ها به حدی بزرگ نیست كه از آن به شكاف یا گسست ­نسلی تعبیر نمود (قاضی‌نژاد،1383).

 

[1]. Social survey

 

  1. 1. Cronbach

 


فرم در حال بارگذاری ...

« بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست محیطیبررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر اصلاح بدن در بین زنان 20 تا 44 ساله شهر تهران در سال 91 »
 
مداحی های محرم