تحقیق
موضوع این رساله وارسی ، تحلیل و تبیین رابطه استفاده از تلویزیون با نگرش به یک پدیده اجتماعی نوپدید در جامعه ایران کنونی یعنی شهروندی از چشم انداز جامعه شناسی است . شهروندی یكی ازمهمترین مفاهیم و ایده های اجتماعی است، كه در بازخوانی رابطه فرد و جامعه كارایی دارد که در یک تعریف متعارف و مورد اجماع در جامعه شناسی شهروندی و نظریه های اجتماعی شهروندی به معنای” یک موقعیت و پایگاه اجتماعی مدرن برای تمامی اعضای یک جامعه به مثابه عضویت اجتماعی است و حاوی مجموعه بهم پیوسته ای ازوظایف، حقوق ، تکالیف ، مسئولیت های برابر و همگانی فارغ از تعلقات قومی ، نژادی ، فرهنگی ، مذهبی و طبقاتی است که از طرف نظام حقوقی سیاسی ( دولت ) نیز مورد حمایت قرار میگیرد و در نهایت منجر به حس تعلق اجتماعی به جامعه و مشارکت اجتماعی – سیاسی و برخورداری برابر از امتیازات و منابع می شود” ( نجاتی حسینی ،1381 :1 ). « شهروندی رابطه فرد و جامعه را در قالب حقوق و مسئولیت ها بازنمایی میكندو هر دو عنصر فردگرایانه و جمع گرایانه را در خود دارد». بدین ترتیب كه شهروندی ازیك طرف با اعطای حقوق، فضای لازم را به فرد می دهد كه فارغ از هرگونه دخالت، منافع خود را دنبال نماید و همچنین فرد را قادر می سازد كه دستی در شكل دادن به نهادهای حكومتی عمومی داشته باشد و از طرف دیگر بر مسئولیت هایی كه باید برای پایداری جوامع سیاسی و محیط طبیعی مان بپذیریم تاكید می كند. بنابراین تنها در این بستر اجتماعی است كه روابط انسانی پایدار بوده و حقوق، قابل تحقق است. (فالكس ،1381: 11-10). شهروندی با طرح این تقاضا كه با همه افراد به طور برابر رفتار شود، می تواند ریشه های تنش اجتماعی را كه نظم اجتماعی را تهدید می كند بخشكاند. شهروندی به مدد مجموعه حقوق ،وظایف و تعهداتش، راهی برای توزیع و اداره عادلانه منابع ازطریق تقسیم منافع ومسئولیت های زندگی اجتماعی ارائه می كند.(فالكس،15:1381 ). اعضای جامعه زمانی مجال مشاركت می یابند كه نسبت به حقوق و وظایف و تعهدات خود از یكسو و حقوق و وظایف و مسئولیت های نهادهای موجود از سوی دیگر آگاهی داشته و به آن عمل نمایند. این شناخت و عمل به آن درگرو به رسمیت شناختن شهروندی است. بنابراین شهروندی را می توان هسته اصلی مشاركت اجتماعی و سیاسی یك جامعه دانست و مشاركت فعال را تعریف كننده جزیی از حقوق و وظایف شهروندی به حساب آورد. پس به منظور تحقق جامعه ای سالم بایستی زمینه را برای تحقق شهروندی فراهم نمود. در ایران به علت تضاد حكومت استبدادی با مناسبات و مسئولیت پذیری شهروندی، هرگز نه مناسبات شهروندی درایران نهادینه شد و نه ایرانیان توانستند به خود به عنوان شهروند نگریسته و با درخواست
حقوق و امتیازات شهروندی و مسئولیت پذیری نسبت به آن از هویت شهروندی برخوردار شوند. «از حیث جامعه شناسی تاریخی شهروندی » شهروندی در ایران پس از انقلاب 57 به عنوان یک پدیده مدرن و به صورت یک هسته اولیه تحت تأثیر الزامات مدرنیستی و هم چنین نهادسازی های حقوقی – سیاسی و بسترسازی های توسعه ای و حقوقی شکل گرفته است . ( نجاتی حسینی ، 1381 : 1 )
تمام نظریه پردازان شهروندی بر دو بُعد وظایف و حقوق شهروندی تأكید می كنند. تأكید یك سویه و یك جانبه بر هریك از این ابعاد دوگانه و عدم آگاهی كافی از سایر ابعاد كه ناشی از محقق نشدن شهروندی در بین افراد جامعه است، می تواند برای هرجامعهای مشكل ساز و بحران آفرین باشد. در ایران به دلیل عدم برخورداری- آن هم برای قرنها- از حقوق شهروندی و تلقی از مردم به عنوان”عوام و رعایا”، از زمان انقلاب مشروطیت که بحث تجدد، محدود شدن سلطنت، پیدایش مجلس، دخالت مردم در سرنوشت جامعه خود و بالاخره شهروندی مطرح گردید، به نحوی کاملا نامتعادل تنها بر حقوق شهروندی تاکید روا شده است و کمتر سخنی از وظایف شهروندی به میان آمده است. اکثر افراد که طالب حقوق شهروندی هستند، وظایف همراه با آن را نمی شناسند و حاضر به انجام آن نیستند(پیران، 85: 9). «كاركرد اصلی شهروندی عبارت است از اداره جامعه بر طبق اصول احترام به حقوق دیگران و تعهد به ایفای نقش در حفظ نهادهای مشترك كه این حقوق را پایدار می دارند» . (فالكس،211:1381)
داشتن جامعه ای شهروند مدار مستلزم این است که اعضای جامعه آموزش های لازم شهروندی را دریافت نموده باشند و به عبارتی هویت شهروندی کسب نموده باشند . در نتیجه ،آموزش شهروندی از جمله موارد مورد توجهی است که باید از طرق مختلف به آن اقدام شود و چنین باوری در سطح جامعه نشر یابد و مسئولین جامعه و متولیان فرهنگی از طریق ابزارهای موجود مکلف به انتشار آن هستند . دولت می بایست از طریق سازمان هایی که در اختیار دارد که مهترین آن ها مدارس و رسانه ها ( بویژه تلویزیون ) هستند ، نگرشها و تفکرات و آگاهی های لازم را در جامعه ایجاد کند . رسانه ها بویژه تلویزیون خود بمنزله پدیده نو در جامعه به شمار می روند که بر کلیه وجوه زندگی انسان سایه افکنده و به آن ها سمت و سو می دهند . پژوهش هایی که در زمینه اثر بخشی این پدیده بر مخاطبان صورت گرفته نشان می دهد که وسایل ارتباط جمعی ، خاصه تلویزیون ، از جمله عوامل مهم تأثیر- گذار در شیوه و کیفیت زندگی و گروهی افراد است . سلطه این ابزار تا آنجاست که خصوصی ترین تجربه های انسانی از جمله هیجان ها و احساسات عمیق را برمی انگیزد و در جهت دلخواه خود هدایت می کند و به این ترتیب واکنش های رفتاری او را در راستای اهداف و سیاست های خود شکل می دهد .
تلویزیون وسیله ای است که استفاده ازآن به هیچ تخصص و دانش ویژه ای نیاز ندارد، به طوری که کلیه گروههای سنی و جنسی دراجتماع ، به آسانی به آن دسترسی دارند و متناسب با دانش ، تجربه ، نیازها و علایق خود از برنامه های آن بهره می برند . شاید بتوان از تلویزیون به عنوان همدم همیشگی انسان امروزی نام برد که از دوران کودکی تا کهنسالی او را رها نمیکند. با توجه به چرخشی که در دیدگاههای شناخت مخاطب به وجود آمده است و تبدیل شدن مخاطب منفعل به مخاطب فعال و انتخاب کننده رسانه های جمعی و همچنین با در نظر گرفتن رشد تکنولوژی رسانه ای ( ظهور کانال های متعدد تلویزیونی ، رادیویی ، ویدئو ،ماهواره ، شبکه های جهانی اطلاع رسانی ، اینترنت و…) و رقابت شدیدی که برای جلب مخاطب بین رسانه های گروهی مختلف درگرفته است ، امروزه شناخت مخاطبان و آگاهی از نیازهای آنان و آگاهی دادن به آن ها در زمینه مورد نیاز آنان بیش از هر زمان دیگری حیاتی شده است ( معاونت مطالعات و برنامه ریزی سازمان ملی جوانان ، 1383 :3 ).
مخاطب بنا به دلایل شخصی و اجتماعی به سوی استفاده از رسانه ( یا رسانه ای خاص ) گرایش می یابد و انگیزه اصلی وی ، که دستیابی به نوعی رضایت شخصی در انتخاب و بهره- گیری از رسانه است ، جایگزین ارتباط یک سویه سابق می شود و بر این اساس ، سلیقه و انتخاب مصرف کننده رسانه در تنظیم محتوای پیام ها تأثیر می گذارد ( کاتز[4] و همکاران ،1989 ).
تلویزیون در دوره مدرن ابزار مناسبی در انتقال اطلاعات ، آموزش عمومی ، ایجاد نگرش مثبت یا منفی و یا تغییر نگرش سیاسی – اجتماعی مردم است، به همین دلیل است که تلویزیون و رادیو از ابزارهای مورد استفاده برنامه ریزان ، دولتمردان و سیاستمداران هر کشوربرای اداره امور ، در جریان تغییر دیدگاهها و رفتار افراد بوده است . به میزانی که هدفهای توسعه ، مورد توجه قرار گرفته ، ابزارهای مورد استفاده برنامه ریزان و دولتمردان هر کشوری از قبیل رادیو و تلویزیون ، برای اداره امور جامعه و تغییر نگرش ها و رفتارها از اهمیت بیشتری برخوردار شده است .در بخش اول از توضیح اهداف کیفی صدا و سیما در برنامه دوم توسعه ، آمده است : تقویت نقش اطلاع رسانی ، آموزشی و ارشادی صدا و سیما به منظور معرفی و تبلیغ ارزشهای اسلامی – انقلابی در داخل و خارج کشور ………..، معرفی و زمینه سازی برای تحقق اهداف توسعه در افکار عمومی ( شورای برنامه ریزی صدا و سیما ، مرداد 1372 ) در همین برنامه ، هدف ، جذب مخاطب و اثر گذاری بر رفتارهای او ذکر شده است ( مهدیزاده ، 1381: 14 ).
1.Global Citizenship
2.Citizenship rights and respansibilities
- Active Citizenship
2.Katz
فرم در حال بارگذاری ...